دو قاشق مطلوبیت
خانه اضافهام را بفروشم یا نگه دارم؟
مترجم: مجید روئین پرویزی
اقتصاددان عزیز
بهتر است که خانهام را بفروشم و آن را به پول نقد تبدیل کنم؟ اگر همینامروز آن را بفروشم بازده ۴۰۰درصدی طی دوازده سال به دست آوردهام. من اهل انگلیس نیستم و وقتی از اینجا بروم احتمالا دیگر هیچگاه هم بر نخواهم گشت. هرچند به پول آن هم احتیاجی ندارم و از خود خانه خوشم میآید.
مکس
تیمهارفورد
مترجم: مجید روئین پرویزی
اقتصاددان عزیز
بهتر است که خانهام را بفروشم و آن را به پول نقد تبدیل کنم؟ اگر همینامروز آن را بفروشم بازده ۴۰۰درصدی طی دوازده سال به دست آوردهام. من اهل انگلیس نیستم و وقتی از اینجا بروم احتمالا دیگر هیچگاه هم بر نخواهم گشت. هرچند به پول آن هم احتیاجی ندارم و از خود خانه خوشم میآید.
مکس مکس عزیز
تو باید توجه به ویژگیهای کیفی را رها کنی، به خصوص که مواردی که اشاره کردهای پایدار نیستند. برآورد مقداری هزینهها و فایدهها مناسبترین کار برای توست.
بگذار از برآورد خودت که میگویی ۴۰۰درصد سود طی یک دوره ۱۲ساله کسب خواهی کرد، شروع کنیم. تو نگفتی که منظورت سود قبل از تورم است یا بعد از آن؛ اما اهمیتی هم ندارد. چیزی که مهم است این است که بازدهی آتی خانه چقدر خواهد بود. هیچ کداممان دراین مورد چیزی نمیدانیم، اما حدس مناین است که نمیتواند رقم چندان چشمگیری باشد.
پیش خودت حدس بزن و ببین که اگر خانه را نگهداری چقدر عایدت خواهد شد. رقم به دست آمده، نفع مالی حاصل از نگهداری خانه است.
سپس برآورد کن که اگر خانه ات را بفروشی و پول آن را در بهترین گزینهای که در دسترس داری سرمایهگذاری کنی چه رقمی به دست خواهی آورد. همچنین در ذهن داشته باش که میتوانی با پول فروش خانه، خانه دیگری در کشور خودت بخری و در آن زندگی هم بکنی. اینها هزینه فرصت نگه داری خانه فعلیات هستند.
بنابراین میبینی که هزینه فرصت نگهداری خانه بر منافع مالی آن میچربد. گفتی که ثروتمندی و از خانه خوشت میآید. شاید این علاقه به اندازهای باشد که بر ضرر مالی غلبه کند. اما اقتصاددانان رفتاری نسبت به اثر بهرهمندی هشدار میدهند، یعنی مردم عادت دارند که آنچه را هم اکنون دارند بطور غیرمعقولی بیش از حد ارزشگذاری کنند. پس تصمیمات را بگیر؛ اما اول بهاین فکر کن که این احساساتی بازی چقدر برایت خرج برخواهد داشت.
ارسال نظر