حرف اول- سخنی با معاونت سینمایی آینده
طول همراه با عمق باز کننده گرههای کور سینمای ایران
هفته گذشته آماری از سوی مجله «اسکرین دیلی» ارائه شد که بر اساس آن سینمای ایران در سال ۲۰۰۷ در رتبه یازدهم جدول تولید سینمای جهان قرار دارد. در تعداد سینماهای موجود به ازای هر نفر وضعیت اسفبارتر از تصور است.
علیرضا مجمع
هفته گذشته آماری از سوی مجله «اسکرین دیلی» ارائه شد که بر اساس آن سینمای ایران در سال ۲۰۰۷ در رتبه یازدهم جدول تولید سینمای جهان قرار دارد. در تعداد سینماهای موجود به ازای هر نفر وضعیت اسفبارتر از تصور است. ایران در این شاخص رتبه ما قبل آخر را به خود اختصاص داده است. در سایر عناوین این آمار هم کمابیش همین حکایت است. به شکلی که در شاخص تعداد تماشاگر حاضر در سینماها در سال ۲۰۰۷آماری از سوی سینمای ایران ارائه نشده است. آمار سال ۲۰۰۶ سینمای ایران حاکی از این است که ۵/۱۱میلیون نفر در سال سینما رفتهاند. در بخش تعداد سالنهای سینما، ایران تا پایان سال ۲۰۰۷ با ۲۵۵ سالن در ردههای پایین جدول قرار دارد. این در حالی است که کشورهای به مراتب کوچکتری مانند تایلند، تایوان، مالزی و بلژیک بالاتر از ایران قرار گرفتند.در این مجال اما بحث تحلیل این آمار نیست، این آمارها هر از چند گاهی از سوی ما یا دیگران گفته میشود و مدیران سینمایی ما یا به خود میبالند از این آمار، یا عذر بدتر از گناه میآورند و ناتوانی مدیریت خود را گردن ابر و باد و مه و خورشید و فلک میاندازند. در این میان میماند تماشاگر نگونبخت سینمای ایران که از این نمد چه کلاهی نصیب او میشود و قرار است در این توبره نازک و پوسیده سینمای ایران که عنقریب است پاره شود و تنها به پودی بند است چه محصولات ذیقیمتی بنهیم که او ببیند و احیانا چیزی گیرش بیاید. مدیران سینمای ما در این ۴ سال به شهادت خبرهایی که پخش میشد عموما از موضع بالا با اهالی سینما برخورد کردند یا فیلمهای زیادی را به محاق توقیف بردند یا تنها به اقتصاد رنجور و ناتوان سینمای ایران اندیشیدند. غافل از اینکه به غیر از ۲ قسمت اخراجیها و احیانا یکی دو فیلم دیگر فیلمی اکران نشد که بتوان به فروش آن افتخار کرد. فیلم دهنمکی هم سراسر توهین به دورهای از تاریخ مبارزه مردان و زنان این سرزمین بود. آقایان یا از این سوی بام میافتند یا از آن سوی بام.
حالا در روزهایی هستیم که مساله فرهنگ و به تبع آن سینما یکی از مسائل مهم فضای فرهنگی و سیاسی ایران است. در این روزها یک بازنگری در احوالات سینمای ایران در ۴ ساله گذشته که بیتردید روزهای سخت و بعضی وقتها ناگواری را از سر گذراند، نیاز جدی سینمای ایران است. کسی که بر مسند مدیریت سینمای کشور جلوس، میکند باید پیش از آن آموخته باشد که این عرصه جای نگاه از بالا نیست. باید پاسخگو باشد در برابر سینماگران. این کلام بیشتر ناظر بر عملکرد مدیر بنیاد سینمایی فارابی است که خود را بینیاز از هر پاسخگویی میداند و آمرانه دستور میدهد و حتما دیگران هم مکلفند اجرا کنند! غافل از اینکه اینجا باید برای تکتک سیاستهایت پاسخگو باشی. نکته آخر توجه دادن مدیر سینمایی وزارت ارشاد به این نکته است که طول تولید و اقتصاد سینمای ما زمانی پاسخگوی کلیت سینمای ایران است که عمق کیفیت آن هم جدی گرفته شود.در این ۴ سال چند اثر را سراغ دارید که مثل درباره الی... ساخته شده باشد؟ تازه آن هم که دیدید با سیاستهای غرضورزانه آقایان چه بلایی سرش آمد. مدیر آینده سینمای ایران راه سختی پیش رو دارد.
ارسال نظر