کتابمقالهای از رابرت فیسک در خصوص گزارش جنگ عراق
جورج بوش پشت نقاب بازی با کلمات
بعد از آخرین حرفهای پر از نیرنگ بوش کاملا به این نتیجه رسیدم که او اولین رییسجمهوری آمریکا است که عقبگرد کرده است.
مترجم: علیرضا عبادتى
بعد از آخرین حرفهای پر از نیرنگ بوش کاملا به این نتیجه رسیدم که او اولین رییسجمهوری آمریکا است که عقبگرد کرده است. اول گفت موضوع سلاحهای کشتار جمعی است. بعد، وقتی معلوم شد همه این حرفها افسانه است، بوش گفت ما جلوی «برنامههای» تولید سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین را گرفتیم (که این هم دروغ دیگر از آب درآمد).
اکنون او یک مرحله جلوتر رفته است. سال ۲۰۰۳ بعد از اعلام پیروزی در عراق و به کار بردن عبارت «ماموریت انجام شد»، بوش گفت که چگونه این دستاورد عظیم موجب «درخشش آزادی بشر» در قرن بیستم شده و هفته گذشته هم گفت «به یمن افزایش تعداد سربازان آمریکایی در عراق، ما احتمال موفقیت را دوباره احیا و زنده کردیم».
اکنون بیایید به این موضوع نگاهی بیاندازیم و از لحاظ زبان شناختی به تحلیل بپردازیم. پنج سال پیش پیروزی، یعنی موفقیت، بود اما حالا تا حد احتمال پیروزی تنزل کرده است. تازه، فقط بارقهای از این «احتمال» مشاهده شده و اکنون ما این احتمال را دوباره «احیا» و «زنده» کردیم.
«دوباره احیا» کردیم یعنی مرده بود. آیا فقط من هستم که حالم از این بازی با کلمات و تعابیر مختلف به هم میخورد؟ شما بگویید اصلا چگونه «احتمال» میتواند «دوباره احیا» شود؟ چه رسد به این که این در شرایطی از احتمال سخن به میان میرود که عراق در حمام خون به سر میبرد و این همان چیزی است که بوش از به زبان آوردنش طفره میرود.
به این توجه کنید که اکثر کلماتی که بوش به کار میبرد با پیشوند re- شروع میشود مثل renew، revive و re-liberate که به معنی دوباره است و از همه جالبتر این که بوش به ما گفته است که «ما در حقیقت دوباره آزادی را به بعضی جوامع بازگرداندیم». دوستان! این دیگر خیلی مضحک است، از کی تا به حال ارتش به دنبال «آزادی دوباره» چیزی یا کسی است؟ اصلا چه عامل مهمی وجود دارد که حتی به قیمت تضعیف شدید اعتبار باز هم به انجامش میارزد؟ ظن من این است که نویسنده سخنرانیهای کاخ سفید، با تردستی، میخواهد این را القا کند که بوش این بار واقعا راست گفته است.
اگر در جملهای که بوش به کار برد پیش از عبارت «آزادی دوباره» (re-liberate) که با آزادی متفاوت است، از کلمه واقعا استفاده شود کل ساختار گرامری جمله بوش از هم میپاشد. تقریبا شبیه به آن چه در عراق اتفاق افتاد (عراق هم از هم پاشید).
چون به اعتقاد من ما اکنون فلوجه را دوباره آزاد کردهایم، موصل را سه باره آزاد کردهایم و رمادی را چهار باره. امتیازها همینطور در حال افزایش است. پوشه آرشیو من در مورد شهر صدر نشان میدهد که این شهر تاکنون ۵ بار آزاد شده است و این در حالی است که بغداد هر روز دوباره آزاد میشود.
ژنرال دیوید پترائوس که بسیار اسف بار در مقابل کمیته خدمات مسلح سنای ایالاتمتحده ظاهر شد ناچار بود اعتراف کند که به خاطر شکست نظامی ارتش نوری المالکی که به همان اندازه پترائوس اسف بار است در بصره دچار یاس شده است. او به توصیه پترائوس گوش نکرد که قرار بود با حساب من چهارمین بار شهر بصره را دوباره آزاد کند (اما این بار با برنامهریزی بهتر). در حقیقت پترائوس به نمایندگان سنا گفت بعد از آن که سربازان «مرحله افزایش نیرو» به آمریکا برگردند، تازه مرحله «ارزیابی و تثبیت» آغاز میشود؟ و به احتمال قریب به یقین معنی آن این است که «در محلهای ویژه، دوباره استقرار نیرو خواهیم داشت». خدایا کی این «ننربازی» و رفتار بچهگانه به پایان خواهد رسید؟
شاید در آمار. وقتی بوش اوایل آوریل سخن گفت، از یک دوست قدیمی که تحلیل گر مسائل نظامی است نامهای دریافت کردم، جورج دبلیو آپنزلر در این نامه بسیار با نزاکت (و حقا) چند اشتباه مرا در مورد گزارش از آمار مقایسهای مجروحان ایالاتمتحده در کشورهای کره، ویتنام و عراق گوشزد کرد. او نوشت: در جنگهای گذشته ارتش آمریکا شمار مجروحان سرپایی را به مردم گزارش نمیکرد، اما در جنگهای عراق و افغانستان گزارش کرد.
در اینجا چند مورد از «شبهحقیقت»هایی (ترجمه واژه Factoids، رابرت فیسک این واژه را من درآوردی دانسته و خودش هم مسوولیت آن را برعهده گرفته!) که آپنزلر گوشزد کرده از این قرار است: نسبت زخمیها به کشته شدگان در عراق و افغانستان ۱۳/۸ به یک در کره ۳۸/۷ به یک و در ویتنام ۴۳/۶ به یک است. عدد واقعی زخمیشدگان ایالات متحده در عراق تا ماه مارس ۲۰۰۸ رقم ۱۳۱۷۰ بود که از این تعداد ۸۹۰۴ نفر، آن قدر شدید زخمی شده بودند که میبایست از طریق هوایی از خاک عراق خارج میشدند. تعداد سربازانی که در عملیات کشته شد تا این زمان به ۳۲۵۱ نفر رسید. (۷۵۰ نفر دیگر در اثر تصادف یا بیماری جان خود را از دست دادند).
اما این ارقام با آن چه بوش و پنتاگون به عنوان محرمانه از انتشار آن جلوگیری میکنند، تفاوت دارد. تعداد کشتهشدگان مزدور و پول دوستی که برای غرب کار میکردند به رقم حیرت انگیز ۱۰۰۰ نفر رسیده است؛ آنها از جانب غربیها کشتند و کشته شدند. حالا بگذارید از قول خود جورج آپنزلر با کلمات خودش نقل قول کنم: «برآوردهای بسیار گوناگون هستند، اما ۴۵۰هزار نفر نیروی زمینی در ویتنام جنگیدند، در اوج درگیری زمینی ۶۷هزار نفر مشغول جنگ بودند. تقریبا همین مقدار هم در عراق مستقر شدهاند. جالب این جا است که تقریبا همین تعداد سرباز در جنگ کره حاضر بودند».
«ارتش آمریکا امروزه سازمانی به مراتب چابکتر و کوچکتر از گذشته است و نسبت سربازان درگیر به کل سربازان بسیار افزایش یافته است. همه این رانندگان غیرنظامی کامیونها و تمامی آشپزان بنگلادشی جای سربازان درگیر در جنگ را گرفتهاند». بله درست است، تعداد سربازان آمریکایی در عراق به اندازه کره و ویتنام نرسیده است. جنگ سه ساله آمریکا در کره ۳۳۶۸۶ نفر کشته داد و ۲۵۰هزار نفر زخمی شدند. یعنی به طور متوسط ۹۴۵۶۲ در هر سال. فاز آمریکایی جنگ ویتنام ۱۴ سال طول کشید و ۴۷۳۷۸ نفر کشته و ۳۰۴۷۰۴ زخمی آمریکایی برجای گذاشت، که به طور متوسط میشود ۲۵۱۴۹ زخمی در هر سال و ۶۶۷۹۲ در طول ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹ در اوج جنگ آمریکا.
جنگ عراق ۵ سال طول کشید و به ۳۲۵۱ نفر کشته و ۲۹۳۹۵ زخمی انجامید؛به عبارتی ۶۵۲۹ زخمی در هر سال. «بنابراین متوسط کشته شدگان و زخمیشدگان جنگ کره سه برابر عراق در جنگ ۵ ساله آن بوده است. متوسط کشتهشدگان و زخمیشدگان سختترین سالهای جنگ ویتنام دو برابر کل ۵ سال جنگ در عراق بوده است». حالا این آمار و ارقام را با غیرنظامیان مقایسه کنید. طبق گفته جورج آپنزلر ۱۶۰۰۰۰۰ در جنگ کره کشته شدند ۰۰۰/۳۶۵ نفر (طبق آمار رسمی مقامهای آمریکایی) و ۴میلیون نفر (بر طبق آمار حکومت ویتنام) در فازی که ایالات متحده وارد جنگ شد جان خود را از دست دادند، اما معلوم نیست این رقم در مورد عراق چقدر است، ولی قطع به یقین کمتر از ۰۰۰ ۲۵۰ نفر نخواهد بود.
زمان زیادی نمیگذرد از وقتی که بوش ادعا کرد آمار کشتهشدگان عراقی «کم و بیش» به ۰۰۰ ۳۰ نفر میرسد، یک بار دیگر توجه شما را به کلمه «کم و بیش» جلب میکنم، من حالا درک میکنم چرا پایین جلوه دادن این آمار برای وی مهم بوده است. نه فقط ما کوچکترین ارزشی برای جان عراقیها قائل نیستیم. بلکه وقتی دوباره برگردیم و به پشتسر نگاه کنیم وقتی که قرار است که آزادی دوباره و چندباره احیا و زنده شود بیش از گذشته نسبت کشته شدن غیرنظامیان عراقی بیتفاوت خواهیم شد.
کتاب جدید رابرت فیسک، «عصر جنگجو: نوشتههای برگزیده» را انتشارات فورث استیت به چاپ رسانده است.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر