سوژه روز
حاصل روزمرگی در برنامهریزیهای اقتصادی ما، بهار آمدبدون آب و علف
رفتن ما درایام عید به مزینان، گذشته از خوش بودن آن یک حکایت منفی نیز داشت و آن خشک شدن کویر. شاید بگویم مگر کجای تاریخ، کویر آباد بوده که حالا خشک شده است.
یوسف بهمنآبادی
رفتن ما درایام عید به مزینان، گذشته از خوش بودن آن یک حکایت منفی نیز داشت و آن خشک شدن کویر. شاید بگویم مگر کجای تاریخ، کویر آباد بوده که حالا خشک شده است. وقتی میگوییم کویر، صرفا یادآوری منطقه شنی برهوت نیست بلکه منظور ما از کویر، این است که نشانههای عمومی کویر بر سرزمین ما حاکم است، با کمی تنفس. کویر مزینان از جمله اینها است. زمستان اخیر به شدت سرد شد، برف بارید و همان، شد سهم کویر و بسیاری جاهای دیگر از نزولات جوی. باران نبارید، گیاهان و خارهای روی زمین خشک شدند، کشاورزی وا رفت، نگاههای امید کشاورزان به آسمان رفت.
بهار آمد بدون آب و علف. زمین سر تا سر خشک شد، بهار بود اما بدون نسیم. گرما بود و گرم. نگرانیها افزایش یافت.
گلههای گوسفند تشنه و گرسنه در صحرا و بیابان ماندهاند و بهار این گونه روزهای خود را سپری میکند، چشمها همچنان رو به آسمانند تا شاید قطرهای آید و عطر خاک مشام مردم را سیراب کند. کشاورزان و دامداران راه میروند و ذکر میگویند و به انتظار آخرین دقایق رحمت الهی میمانند و ما شهرنشینها نیز فارغ از این خشکسالی و پیامدهای منفی آن، چرتکههای خود را میاندازیم و به زندگی خود میبالیم.
آن دورها را نمیبینیم که چه انسانهایی با روزمرگیهای برنامهریزیهای ما ساختهاند و امروز و این روزها، بیبارانی را تجربه میکنند. آنها که زندگیشان به همین قطرههای باران بند است و تنها باید به دعا متوسل شوند و روزگاری بگذرانند.
ارسال نظر