پول اضافه به تاکسیها ندهید
در این روزها و شبهای پر از شلوغی، تردد بیدردسر در خیابانهای تهران، چیزی نیست که به این سادگیها قابل انجام باشد. همین که پای مبارک را از در منزل بیرون بگذارید، غمی جانکاه به تمام سوراخ سنبههای روحتان رسوخ خواهد کرد که با کدام وسیله نقلیه باید خود را به مقصد برسانید؟!
ندا گنجی
در این روزها و شبهای پر از شلوغی، تردد بیدردسر در خیابانهای تهران، چیزی نیست که به این سادگیها قابل انجام باشد. همین که پای مبارک را از در منزل بیرون بگذارید، غمی جانکاه به تمام سوراخ سنبههای روحتان رسوخ خواهد کرد که با کدام وسیله نقلیه باید خود را به مقصد برسانید؟!
خدا خیرشان دهد این دولت و شهرداری و هرکسی را که دستی بر آتش حملونقل عمومی دارد، ما که نفهمیدیم در این کشمکش میان دولت و شهرداری این اتوبوسهایی که میگویند مشکل حملونقل تهران را مرتفع خواهد کرد، کجا است؟
البته این روزها که اتوبوسها در حال منفجر شدن هستند، پس بهتر آن است که زمان را از دست ندهید و به فکر راه چاره دیگری باشید.
فکر «مترو» را هم که باید از ذهن خود دور کنید؛ چرا که شلوغی مترو هم کم از اتوبوسها ندارد، درهای مترو که در ایستگاهها باز میشود تا بخواهید از آن حالت شوکی که از مشاهده خیل جمعیت تمام اعضا و جوارحتان را قفل کرده، خارج شوید و چشمهای حیرانتان را به حالت عادی بازگردانید، زنگ هشدار به صدا درآمده و درها بسته شده. اگر هم خیلی زرنگ باشید، تنها میتوانید یک دست یا یک پا را در میان این جمعیت جای دهید و تا مقصد هم که باید درد ناشی از فشار «در» را تحمل کنید و البته دردی را که از برخورد نیمه دیگر بدنتان که آن سوی در با دیوار بتنی مترو برخورد میکند. اما این درد در مقابل فشاری که از تحمل ناز و کرشمههای رانندگان تاکسی به انسان وارد میآید، کمتر است.
ایوب پیامبر هم اگر بود، صبرش تمام میشد. خیلی زور دارد یک ساعت در انتظار تاکسی در سرما و گرما در کنار خیابان این پا و آن پا کنی و تاکسیهایی خالی از مسافر خروار خروار کرشمه که با هیچ بولدوزری قابل جمعآوری نیست از مقابلت عبور میکنند و تو تنها باید رد نگاهت را ملتمسانه به سویشان بلغزانی که البته اغلب مسافران مرد از این موضوع ابراز گلهمندی میکنند که تاکسیها از ترمز کردن در مقابل آنها امتناع میکنند.
در همین حال صدای جیغ ترمز یک تاکسی دیدگان تمام مسافران را به سوی خود جلب میکند و البته گوشهایی که تیز شده تا نام مقصد مورد نظرشان را از زبان راننده بشوند. حال بماند که عدهای هم همان ابتدا به سوی تاکسی هجوم بردهاند.
راننده با همان اعتماد به نفسی که از همکارانش وام گرفته مقصد را میگوید و مسافران را به سوی خود میخواند. عدهای درون تاکسی آرام گرفتهاند و عدهای در حال سوار شدن که ناگهان راننده صدایش را در گلو میاندازد و قیمتها را میگوید. قیمتی که ۱۰۰درصد افزایش یافته است. از چه زمانی با چه مجوزی خدا میداند و بس.
مسافران هم چارهای ندارند، حتی اگر قیمت دو سه برابر هم که باشد آن را به ایستادنهای طولانی ترجیح میدهند. وقتی هم که دلیل را میپرسید، جواب سر بالا میدهند. حتی به پیشواز همان افزایش قیمت ۱۵درصدی که شورای شهر برای سال آینده برای آنها تدارک دیده است، رفتهاند. اما تنها چیزی که میتواند خون به جوش آمدهتان را به حالت عادی بازگرداند، فکر شکایت از آنها است. در اولین فرصت گوشی تلفن را بردارید و شمارههای ۳۳۷۳۶۶۶۶ و ۳۳۷۳۷۷۷۷ ... هر آنچه موجب رنجشتان شده به گوش ناظران همیشه بیدار (!) رانندگان تاکسی برسانید؛ هر چند که تا مراحل اداری طی شود، هنگامه سال نو فرا رسیده و همه حتی بازرسان تاکسیرانی به تعطیلات نوروزی رفتهاند؛ اما هرچه باشد تلاشی هرچند کوچک برای احقاق حق خود به انجام رسانیدهاید.
ارسال نظر