کتاب
عزالدوله در فرنگ (۱)
عبدالصمد میرزا سالور عزالدوله و دو سفرنامه او به اروپا در سال های ۱۲۹۰ و ۱۳۰۰کتاب حاضر شامل زندگی نامه میرزا عبدالصمد فرزند محمدشاه قاجار و چند سفرنامه از او در سفرهای خارجی است. میرزا عبدالصمد که بعدها از سوی برادرش ناصرالدین شاه به عزالدوله ملقب شد، چهارمین پسر محمدشاه قاجار از همسری به نام اغل بیکه خانم بود.
اغل بیکه خانم از طایفه ترکمن سالور در سرخس بود که در اصفهان به همسری محمدشاه قاجار در آمد.
میرزا عبدالصمد عزالدوله در ششم ربیعالاول سال ۱۲۶۰ «ه. ق.» در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۲۷۱ «ه. ق.» در حالی که تنها ۱۱ سال داشت، به حکومت ظاهری قزوین منصوب شد و در حقیقت از تهران که مرکز حکومت قاجار بود، تبعید گردید.
این فرآیند دور نگه داشتن عزالدوله، چنان که خواهیم دید، همواره در زندگی او ادامه داشت. او هفت سال حاکم ظاهری قزوین بود و در اواخر سال ۱۲۷۴ حاج میرزا عبدا... خان علاءالملک پیشکار و وزیر او شد. در سال ۱۲۷۸ به تهران آمد و به لقب عزالدوله ملقب گردید.
پس از چند ماه حضور در ارگ شاهی، از دربار خارج شد و در محله عودلاجان اقامت گزید. در تهران نقاشی آموخت؛ همچنان که پیش از این زبان فرانسه را آموخته بود. پس از دو سال اقامت در تهران، اواخر سال ۱۲۷۹ حکومت همدان به او سپرده شد.
به موجب فرمان مورخ رجب ۱۲۷۹ منصب سرتیپ سومی و نشان و حمایل مخصوص این درجه به او داده شد. پس از یک سال از حکومت همدان عزل شد، اما در سال ۱۲۸۲ مجددا حاکم همدان شد. او در سالهای بعد نیز بارها به حکومت همدان منصوب گردید، اما هر بار پس از مدتی از آن مقام عزل شد.
در ربیعالاول سال ۱۲۹۰ در سفر اول ناصر الدین شاه به اروپا جزو همراهان او بود. در سال ۱۲۹۹ در حالی که حکومت همدان را در دست داشت، برای رفتن به مسکو و شرکت در مراسم تاجگذاری الکساندر سوم تزار روس به آن کشور اعزام شد.
در سال ۱۳۰۲ به مدت دو سال وزیر عدلیه شد. در سال ۱۳۰۸ برای پنجمین بار از حکومت همدان عزل شد و تا قتل ناصرالدین شاه در سال ۱۳۱۳ «ه. ق.»، کاری به او رجوع نگردید و ایام را به شکار و مطالعه گذراند.
در دوران مظفرالدین شاه ابتدا حکومت قزوین به او داده شد، اما پس از مدتی و قبل از یک سال از آن مقام عزل شد. آنگاه به حکومت ولایت خمسه منصوب گشت که پس از دو سال از آن مسوولیت نیز عزل گردید. در دوران محمد علی شاه و در دوره استبداد صغیر، عضو «مجلس شورای کبرای مملکتی» بود.
او در اواخر عمر این مجلس در آن حضور نمی یافت و پس از مدتی رسما از آن کناره گرفت که این امر مورد قبول محمدعلی شاه قرار نگرفت.
در جریان فتح تهران به دست مجاهدین این شورا عملا از میان رفت. عزالدوله از تاریخ ۲۴ جمادیالاول تا ۱۰ رجب ۱۳۲۷، ظاهرا به جهت اختلاف دیرین با برخی سرکردگان مجاهدین، در سفارت روسیه پناهنده بود و پس از آن تا پایان عمر منزوی و به دور از جریانات سیاسی قرار داشت. عزالدوله در سال ۱۳۴۸ «ه. ق.» (۱۳۰۸ شمسی) در تهران درگذشت.
چنانکه دیدیم عزالدوله در دوران حکومت چند شاه قاجار حاضر بوده و همواره مشاغل درجه دومی را در اختیار داشته تا به نحوی از عرصه حکومت مرکزی و تلاش برای کسب پادشاهی دور نگه داشته شود؛ امری که وی همواره از آن گلهمند بوده است.
اولین سفرنامه این کتاب «سفرنامه شاهزاده عبدالصمد میرزا عزالدوله به اروپا در سفر اول ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۹۰ هجری قمری)» نام دارد.
این سفرنامه توسط یکی از خدمتکاران عزالدوله و با نظارت او به رشته تحریر درآمده و پس از نگارش مورد بازبینی و تصحیح وی قرار گرفته است. از آنجا که این سفرنامه توسط یکی از همراهان تقریبا دور از قدرت ناصرالدین شاه نوشته شده، می تواند در روشن شدن ابعاد این سفر مورد استفاده قرار گیرد و اطلاعات خوبی را درباره ساحتهای مختلف این سفر ارائه نماید.
توجه این سفرنامه بیش از همه به آداب و تشریفات دیپلماتیک دولتهای اروپایی و کیفیت تعامل آنها با ناصرالدین شاه و هیات همراه است. نگارنده این سفرنامه همواره به اظهار نظر و تعجب پیرامون پیشرفتهای ممالک غربی پرداخته و عمدتا به تجلیل از این پیشرفتها و نیز اخلاقیات مردم اروپا میپردازد. از این حیث میتواند در روشن شدن ابعاد آشنایی ایرانیان با اروپای قرن نوزدهم مفید واقع شود. چنان که سفرنامههای بعدی این کتاب بیشتر به ابعاد و نتایج سیاسی سفرها اشاره داشته اند.
در ابتدای سفرنامه اول «معارف ملتزمین رکاب مبارک» ناصرالدین شاه معرفی میشوند. از آن پس شرح منازل سفر از تهران به بندر انزلی شرح داده میشود.
در انزلی هیات همراه شاه سوار کشتی شده و پس از سه شبانه روز از طریق رود ولگا وارد روسیه میشوند. نویسنده در مسکو از بناهایی سخن میگوید که «هیچ چشمی از اهل ایران ندیده، بلکه نشنیده » (ص ۱۸۸) هیات همراه در این مرحله وارد کرملین میشوند و ظاهرا میان ناصرالدین شاه و تزار روسیه ملاقاتی روی میدهد.
سپس به وسیله «کالسکه بخار» عازم سنت پترزبورگ میشوند و از آنجا با قطار به آلمان میروند. در آلمان از برخی شهرها از جمله ویزبادن و فرانکفورت بازدید میکنند و از آنجا به بلژیک میروند. هیات ایرانی پس از گذر از شهر «اسپا» به بروکسل وارد میشود و مورد استقبال پادشاه «لئوپولد» قرار میگیرد. نویسنده در اینجا شرح جالبی از تشریفات دیپلماتیک دولت بلژیک در استقبال از هیات ایرانی ارائه میدهد که برای محققان و علاقه مندان این زمینه قطعا قابل استفاده است.
هیات ایرانی پس از بلژیک عازم دیدار از انگلستان میشود. آنها در بدو ورود به انگلستان مورد استقبال رسمی اعیان آن کشور قرار میگیرند و در روز جمعه ۲۰ ژوئن ( ۲۴ ربیع الاول ) با ملکه انگستان دیدار میکنند.
نویسنده در ادامه به شرح بازدید هیات ایرانی ازهایدپارک و باغ وحش لندن میپردازد. برنامه بعدی هیات ایرانی، سفر به بندر پورتموث و دیدار با ولیعهد انگلستان بوده است. در پورتموث و نیز ترنتام، هیات ایرانی در ضیافتهای اعیان و اشراف حاضر میشوند. هیات ایرانی در ۲۶ ژوئن به لیورپول وارد میشود. نویسنده لیورپول را «شهر بزرگ و تجارت گاه انگلیس .....با ینگی دنیا [آمریکا] وغیره» ( ص ۲۰۲) توصیف میکند.
هیات ایرانی پس از چند روز به لندن باز میگردند و این بار به بازدید از برج لندن و کلیسای سنت پل میپردازند و پس از دیدار با گلادستون، رئیس الوزرای انگلستان، به پارلمان انگلیس میروند. از دیگر برنامههای هیات ایرانی بازدید از موزه بزرگی بوده که احتمالا میباید همان «موزه بریتانیا» (British Museum) بوده باشد. هیات ایرانی نهایتا در دوم جولای برای خداحافظی از ملکه ویکتوریا به «ویندزر» میروند. از جمله نکات جالب بازدید از انگلستان آن است که دو پسر پادشاه روسیه نیز در این سفر همراه هیات ایرانی بودهاند. هیات ایرانی با کشتی از طریق پورتموث وارد بندر «بورغ» در فرانسه میشوند و با تشریفات رسمی وارد پاریس میگردند. هیات ایرانی در پاریس نیز بازدیدهای متعددی داشته است. پس از آن هیات ایرانی به سمت جنوب فرانسه حرکت میکند و وارد شهر تورین در ایتالیا میگردد. ویکتور امانوئل و پسرش امبرت ولیعهد و امد پادشاه اسپانی [اسپانیا] نیز در این مسیر از سفر به همراه هیات ایرانی بودهاند.
منبع: irDiplomacy.ir
ارسال نظر