بیزینس ویک بررسی کرد:
چگونه تیمی موفق تشکیل دهیم
مترجم: شادی آذری
به راستی هزینه گردهم آوردن یک تیم موفق در کسبوکار چقدر است؟ تاکنون کتابها و مقالات بسیاری در شرح روشهای اجتناب از کاهش کارآیی تیم به رشته تحریر درآمده است. اغلب ما این تجربه را داشتهایم که عضوی از گروهی بودیم که در نهایت شکست خورد. علت آن یا مسائل پنهان بود یا شخصیتهایی که با گروه همخوان نبودند.
موفقیت یک گروه در نهایت به تعادل در آن گروه بستگی دارد
مترجم: شادی آذری
به راستی هزینه گردهم آوردن یک تیم موفق در کسبوکار چقدر است؟ تاکنون کتابها و مقالات بسیاری در شرح روشهای اجتناب از کاهش کارآیی تیم به رشته تحریر درآمده است. اغلب ما این تجربه را داشتهایم که عضوی از گروهی بودیم که در نهایت شکست خورد. علت آن یا مسائل پنهان بود یا شخصیتهایی که با گروه همخوان نبودند.
نیکوس موردکوگیانیس، تحلیلگر بیزینسویک که سالها در سمت مدیرعامل و مشاور خدمت کرده است، میگوید: من براساس تجربیاتم به این باور رسیدهام که سبک شخصیتی اعضای یک تیم بیشترین تاثیر را بر موفقیت آن تیم میگذارد. مساله مهمتر از هر مهارت فنی که یک عضو تیم با خود به همراه میآورد، توانایی او در کار جمعی، جدا از تشنج و شگردهای سیاسی است. نکته کلیدی در موفقیت تیم شما این است که تلفیقی درست از شخصیتها در آن تیم به دست آید.
چهار نوع از کارکنان
میتوان گفت در هر شرکت چهار نمونه شخصیتی از افراد وجود دارد:
ساحران - سلحشوران - فرمانرویان و عشاق
شما میتوانید به راحتی با استفاده از چارچوبی که روانشناس بزرگ رابرتمور و اسطورهشناس داگلاس ژیلت ارائه دادهاند، افراد شرکت خود را در این تعاریف جای دهید:
۱ - ساحران: این افراد چون یک روح خردمند و با تخیل قوی در سازمان شما نقشآفرینی میکنند. به عقیده آنان یک ایده یا چشمانداز نو تنها چیزی است که میتواند جهان را به پیش ببرد. در حقیقت آنان آبستن ایدههای تازهاند. پاسخ آنها به یک لشکر بیرون کشیدن خرگوشی از کلاهشان است. این نوع افراد معتقدند یک بحث صرف در مورد یک ایده مساوی است با عمل.
۲ - عشاق: برای این دسته از افراد همه چیز در روابط انسانی خلاصه میشود. آنها در عین عملگرا بودن، احساسی نیز هستند. تمرکز آنها بر ایجاد یک ائتلاف موفق است. آنها آبستن ایده نیستند بلکه آبستن احساساتند، آنها توافق بر سر یک موضوع را یک عمل محسوب میکنند.
۳ - فرمانروایان: آنها افرادی احساسی و دارای تخیل قویاند. این دسته از افراد بر تصویرهای بزرگ ذهن خود تمرکز میکنند و در مورد همه چیز براساس اینکه آیا آنها را به جایی که میخواهند هدایت میکند یا نه، قضاوت میکنند. آنها از آنچه مردم آن را ممکن قلمداد میکنند، تعریفی تازه ارائه میدهند. این افراد آبستن باورها هستند، آنها تعیین جهت را نوعی عمل قلمداد میکنند.
۴ - سلحشوران: آنها خردمند و عملگرا هستند. این دسته از افراد بر جنگ بعدی تمرکز دارند و تنها چیزی را میتوانند ببینند که درست جلوی رویشان به وضوح وجود دارد. آنها میتوانند افراد را در برابر سیستم پاسخگو کنند و عدالت را برای سیستم حفظ نمایند. آنها آبستن واقعیتهایند. برای این افراد عمل به معنای یافتن عاملی حیاتی است که باعث شود کاری بلافاصله به انجام رسد.
استیو جابز در شرکت اپل به وضوح یک ساحر است. تماشای او در حالی که روی صحنه نمایش یک محصول جدید را معرفی میکند، مانند تماشای یک ساحر حرفهای است که یک خرگوش را از کلاهش بیرون میکشد. بیل گیتس در شرکت مایکروسافت با همه عزمش در رقابت برای تسلط بر این صنعت یک سلحشور است.
تام واتسن در شرکت آیبیام که دیوارها را با علامت «فکر کردن» زینت بخشیده بود، یک ساحر است. آیا کسی میتواند فکر کند جک ولش از شرکت جنرال الکتریک شخصیتی جز یک سلحشور داشته است؟ به همین دلیل است که یکی از جذابترین رقابتهای دنیای کسبوکار حول محور جانشین ولش است. این جانشین یک شرکت از نوع مبارزهطلب و سلحشور را به یک مرکز ایدهها تبدیل خواهد کرد. جانشین ولش، جف ایملت که «تخیل او در کار» برای شرکت جنرال الکتریک تحولی بزرگ از دوران ولش خواهد بود، مجبور خواهد بود کارکنانی از جنس ساحر در تیم ارشد خود بیاید در غیر این صورت با دوران سختی روبهرو خواهد بود.
حفظ تعادل
واضح است که این چارچوب ساده شده است؛ ولی برای یک رهبر اقتصادی تشکیل یک تیم ضروری است. کارآمدترین و موثرترین تیمها آنهایی هستند که با برخورداری از تنوع خوبی از این انواع شخصیت در پستهای کلیدیاش بتواند به تعادل مناسب دست یابد. علت این است که هر یک از این انواع شخصیتی برای انجام امور خاصی مناسبند. تلفیقی از ساحران، سلحشوران، عشاق و فرمانروایان میتواند بهترین تیم ممکن را به دست شما دهد.
وقتی تنها یکی از این انواع شخصیتی در تیم غالب شود، اصطکاک و درگیری میتواند بروز کند. خلاقیت کاهش مییابد، انعطافپذیری کم میشود، احتمال بروز خطرات بالا میرود و تیم یک سویه میشود. به همین دلیل است که موثرترین رهبران میدانند که هستند و اطرافیان خود را از کسانی انتخاب میکنند که مکمل نقاط قوت آنها باشند و ضعفهایشان را برطرف کنند.
یک سلحشور احتیاج به یک ساحر، یک فرمانروا و چند عاشق دارد. آنچه معمولا در سازمانها روی میدهد این است که شما گروهی از سلحشورها را گردهم آورید و آنها ساحران را دوست ندارند؛ به همین دلیل شما هیچ ساحری را به تیم راه نمیدهید.
روشن است که زیبایی در تعادل است. این همان جایی است که تکتک اعضای تیم به نیازهای یکدیگر حساستر میشوند. اگر تیم شما بیش از حد ساحر داشته باشد، شما شاهد بهوجود آمدن فرصتها، اما فقدان عملکرد موثر خواهید بود؛ هر چند تفکر در تیم شما عالی باشد. علت چیست؟ علت این است که ساحران بیشتر بر انجام «صحیح» کارها تمرکز میکنند به جای آنکه در وهله اول به انجام کار تمرکز کنند.
آنها بهخصوص در برابر استفاده از فنآوریهای برتر به بهایی که مشتریان بتوانند هزینه آن را بپردازند، آسیب پذیرند. تصور کنید یک گروه که فقط در آن شخصیتهای ساحر باشد، به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
ارسال نظر