کتاببوش و دوران ریاست جمهوریاش زیر ذرهبین
سقوط خاندان بوش
داستان چگونگی آغاز جنگ آمریکا با عراق داستانی آنقدر پیچیده و حاوی طرح و توطئههای ریز و درشت، اطلاعات غلط و گمراهکننده و شاخ و برگ های فراوان است که باعث شده روزنامهنگاران، نویسندگان و مستندسازان فراوانی برای ارائه روایتی سراست و نزدیک به حقیقت از این ماجرا، آستین بالا بزنند.
نویسنده: گریک اونگر
داستان چگونگی آغاز جنگ آمریکا با عراق داستانی آنقدر پیچیده و حاوی طرح و توطئههای ریز و درشت، اطلاعات غلط و گمراهکننده و شاخ و برگ های فراوان است که باعث شده روزنامهنگاران، نویسندگان و مستندسازان فراوانی برای ارائه روایتی سراست و نزدیک به حقیقت از این ماجرا، آستین بالا بزنند. البته این روند، روندی ادامهدار است و هر بار که اطلاعات جدیدی درباره چگونگی آن منتشر میشود، ما هم به کتابها، فیلمها و مقالات تازهای برای جای دادن این اطلاعات در زمینه درست و منطقیشان نیاز پیدا میکنیم.
به این ترتیب نویسندگانی چون باب وودوارد در سه کتاب پیاپی، روایتی زمانمند از جنگ عراق و افغانستان به دست میدهد (روایتی که تا حد زیادی متکی بر منابع دست اول درون دولت و نزدیک به دولت است)؛ گزارشگران کندوکاوی و اهل تحقیقی چون سیمور هرش، جین مایر، دانا پریست و جیمز ریسن به جنبههای مخفی و دور از چشم جنگ علیه تروریسم (جنبههایی چون استفاده از منابع اطلاعاتی گمراهکننده و استفاده از شیوههای خشن بازجویی و نیز تحدید آزادیهای مدنی در آمریکا) میپردازند؛ کارشناسان حقوقی چون چارلی سویج، فردریک شوارتز و عزیز هوک تلاش کاخ سفید برای گسترش دامنه قدرت قوهمجریه را برملا میکنند و گزارشگران نظامی چون توماس ریکز از مدیریت غلط و فاجعهبار جنگ عراق توسط دولت بوش پرده برمیدارند.
با این پیشزمینه است که کریگ اونگر در کتاب تازه خود تحت عنوان «سقوط خاندان بوش» تلاش میکند تا تصویری جامع و کامل از دوران ریاستجمهوری جورج بوش به دست دهد. بررسی چگونگی ظهور و درخشش جورج بوش پسر در صحنه سیاسی آمریکا و حمایت راستهای مذهبی از او؛ رابطه جورج بوش پسر با پدرش و تاثیر این رابطه بر سیاست خارجی آمریکا؛ اتحاد نامیمون میان تندروهای اسرائیلی و مسیحیان دستراستی؛ تلاش نئوکانها برای حمله به عراق و آغاز یک درگیری نظامی گسترده با این کشور؛ استفاده دولت بوش از منابع اطلاعاتی مشکوک و نامطمئن در روزهای منتهی به جنگ عراق؛ و بالاخره تلاش دیکچنی، معاون بوش برای گسترش قدرت دامنه قدرت خود در قوهمجریه از جمله مباحثی هستند که اونگر در کتاب خود سعی در تشریح و توضیحشان میکند.
نتیجه کار کشکولی از اطلاعات قانعکننده و تردیدآمیز، اطلاعات دست اول و حرفهای تکراری، ادعاهای مستدل و ادعاهای غیرقابل اثبات است که قضاوت نهایی را به خوانندگان واگذار میکند.
از جمله ادعاهای غیرقابل اثباتی که اونگر در کتاب خود مطرح میکند، میتوان به تلاش دیکچنی برای انتصاب پل ولفوویتز (کسی که به عنوان معاون وزیر دفاع بعدها به یکی از معماران جنگ عراق تبدیل شد) به عنوان ریاست سازمان سیا اشاره کرد که در نهایت به خاطر ماجراجوییهای ولفوویتز در زندگی خانوادگیاش (که در نهایت موجب عزل او از سمت ریاست بانک جهانی شد) مورد تایید بوش قرار نمیگیرد.
اما هنگامی که اونگر تمرکز خود را بر واقعیات و اطلاعات مستدل (اطلاعاتی که اغلب از سوی دیگر نویسندگان و گزارشگران نادیده گرفته شده) قرار میدهد و کمتر به زندگی خصوصی سوژههایش میپردازد، موفق میشود روایتی منسجم از چگونگی سیاستگذاریهای دولت بوش به دست دهد و قطعات پازلی دشوار و پیچیده را به درستی کنار هم قرار دهد. از جمله این موارد میتوان به روایت اونگر از تلاش درازمدت نئوکانها (که سابقه آن به مدتها پیش از ۱۱سپتامبر برمیگردد) برای سرنگونی صدام حسین، ریشههای ایدئولوژیک گرایش دولت بوش به اقدامات به اصطلاح پیشگیرانه و یکجانبه در صحنه بینالمللی، و تلاشهای عناصر جنگطلب پنتاگون و دفتر دیکچنی برای دور زدن کانالهای مرسوم سیاستگذاری و استفاده از اطلاعات دستچینشده برای دامن زدن به جنگ با عراق اشاره کرد. البته این قسمتهای کتاب اونگر تا حدزیادی متکی به گزارشها و کتابهایی که پیش از این در مورد جنگ عراق و دولت بوش نوشته شده است، متکی باقی میماند.
یکی از نکاتی که با جزئیات تازه و جدیدی در کتاب اونگر مورد بحث قرار میگیرد، روایت چگونگی ترغیب کالینپاول به ارائه سخنرانی جنجالیاش در سازمان مللمتحد در فوریه سال ۲۰۰۳ از سوی عناصر جنگطلب کابینه و پنتاگون است که تا حد زیادی مدیون مصاحبه اونگر با لارنس ویلکرسون، رییس دفتر کالین پاول است که این روزها به یکی از منتقدان جدی و جنجالی دولت بوش بدل شده است.
ویلکرسون در گفتوگوی خود با اونگر، از جمله به تلاش دفتر دیکچنی برای ایراد اتهامی مبنی بر ملاقات محمد عطا، از هواپیماربایان واقعه یازده سپتامبر، با یک افسر اطلاعاتی عراقی اشاره میکند که پاول به خاطر فقدان اطلاعات موثق زیربار آن نمیرود. همچنین به گفته ویلکرسون، دفتر دیکچنی حتی تا دقایقی پیش از آغاز سخنرانی کالین پاول در مجمع عمومی سازمان ملل به ایجاد پیوند میان صدام حسین و عاملان واقعه یازده سپتامبر در سخنرانی پاول اصرار داشته است.
اما دیگر فرضیاتی که اونگر در کتاب خود مطرح میکند، به این اندازه مستدل و مستند نیستند. از جمله این فرضیهها، میتوان به برنامه محرمانهای اشاره کرد که به نوشته اونگر، هدف اصلی از آن جعل مدارکی در مورد خرید سنگ معدن اورانیوم از سوی عراق به منظور غنیسازی و ساخت بمب اتمی بوده است. اونگر نه تنها شهادت ۹ افسر اطلاعاتی بینام و نشان را در مورد این برنامه محرمانه مورد ملاک قرار میدهد، بلکه حتی تا آن جا پیش میرود که مایکل لدین، تحلیلگر نئوکان را به ایفای نقش محوری در این عملیات محرمانه متهم میکند.
در نهایت باید گفت که هرچند توسل اونگر به اطلاعات مغشوش و تلاش گاهگاه او برای جعل سند و مدرک در مورد ادعاهای خود از ارزش این کتاب میکاهد، اما اطلاعات مستدلی که درباره تصمیم دولت بوش برای آغاز جنگ با عراق در این کتاب وجود دارد به اندازه کافی تکاندهنده و نگرانکننده هست.
منبع: iridiplomacy.ir
ارسال نظر