داستان زباله دزدیهای شهری ادامه دارد
نانی که افغانها آجر میکنند
ناگهان وانتی تر و تمیز در کنار مخزن بزرگ زباله میایستد، زنی با ظاهری آراسته پیاده میشود و مقواها و کاغذهای موجود در مخزن زباله را جدا میکند و آنها را کنار سایر مقواها در باربند وانت جای میدهد و زیر پارچهای بزرگ پنهان میک ند، با یک نگاه زیرچشمی این سو و آن سوی خود را برانداز میکند و با حالتی حق به جانب سوار وانت میشود و پیش به سوی مخزن بعدی... وتو میمانی و چشمهایی که از سر تعجب میخواهند از حدقه بیرون بزنند. این شکل زباله دزدی دیگر نوبر است.
ندا گنجی
ناگهان وانتی تر و تمیز در کنار مخزن بزرگ زباله میایستد، زنی با ظاهری آراسته پیاده میشود و مقواها و کاغذهای موجود در مخزن زباله را جدا میکند و آنها را کنار سایر مقواها در باربند وانت جای میدهد و زیر پارچهای بزرگ پنهان میک ند، با یک نگاه زیرچشمی این سو و آن سوی خود را برانداز میکند و با حالتی حق به جانب سوار وانت میشود و پیش به سوی مخزن بعدی... وتو میمانی و چشمهایی که از سر تعجب میخواهند از حدقه بیرون بزنند. این شکل زباله دزدی دیگر نوبر است. شاید تا به حال افرادی را با ظاهری مشمئزکننده با کیسههای بر دوش بارها از نظرگذارنده باشیم که از این مخزن به آن مخزن سرک میکشند و تا نیمه بدن، خود را وارد این مخازن میکنند یا در کیسههای زباله که در مقابل در منازل، گذاشته میشود کنکاش میکنند تا شاید کاغذی مقوایی، چیزی بیابند و با فروش آنها امرار معاش کنند که البته به نظر میرسد این شغل هم در اشکال مختلفی برای اغنیا و فقرا در حال گسترش است.
این افراد که تعدادشان هم کم نیست به وفور در شهرهای مختلف از جمله تهران مشاهده میشوند که به صورت غیرمجاز به تفکیک زباله میپردازند و از این راه زندگی خود را تامین میکنند.
اما مدتها است زمزمههایی مبنی بر برخورد با این افراد شنیده میشود؛ تا جایی که گشتهای ویژهای برای جمعآوری این افراد گمارده شدهاند که در صورت رویت افرادی که اقدام به جمعآوری غیرقانونی زبالهها میکنند با آنها برخورد کنند و ابتدا با جمعآوری آنچه بهصورت غیرقانونی از زبالهها جدا کردهاند در آینده مقدمات سازوکار قانونی برخورد شدیدتر با آنها فراهم میشود.
این سازوکار قانونی چه زمانی در دستور کار قرار خواهد گرفت؟ معلوم نیست.
به نظر میرسد این موضوع تا شکل بحرانی به خود نگیرد، تعیین این سازوکار به فرداها موکول خواهد شد.
در شرایطی که هنوز تعیین تکلیف امحاء زبالههای بیمارستانی در محاق به سر میبرد و حتی گفته میشود اعضا و جوارح انسانی در زبالههای شهر تهران مشاهده میشود، اما هنوز برخورد با زبالهدزدها جدی انگاشته نمیشود.
اما جالب است که اغلب زبالهدزدها افغانی هستند. این در حالی است که تعداد کارگران خارجی از ۲۵درصد به ۱۰درصد در حوزه خدمات شهری کاهش یافته است که به نظر میرسد این کارگران از سطح شهر به خارج از شهر تهران هدایت شدهاند و عملا کارگران غیرمجاز افغانی هنوز فعالیت میکنند.
این در حالی است که براساس برنامههای شهرداری مقرر شد که با کارگران غیر ایرانی قرارداد منعقد نشود تا برای خدمات شهری نیز از نیروهای ایرانی بهره گرفته شود.
این در شرایطی است که به دلیل سخت و زیانآور بودن برخی از مشاغل و مطلوب نبودن وضعیت بهداشتی این مراکز افراد ایرانی تمایل کمتری برای فعالیت دارند.
از همین رو است که هنوز هم کارگران افغانی در مشاغل خدماتی فعالیت میکنند.
زباله دزدی، کسب و کاری پردرآمد
فعالیت زبالهدزدها و درآمدی که این افراد از این راه کسب میکنند در حدی است که به سادگی نمیتوان از آن چشم پوشید.
درآمد این بخش به حدی چشمگیر است که آنها بوی نامطبوع پلاستیکهای سیاه تولید شده از مخلوط شدن زبالههای تر و خشک که احتمال بروز انواع بیماریها را تشدید میکند، تحمل میکنند.
به طوری که مخلوط شدن زبالههای تر و خشک و انتقال آنها به کارخانهها توسط زبالهدزدها موجب میشود، آلودگی این زبالهها هنگام تحویل به کارخانجات در پروسه تولید مجدد کالا، همراه آن بماند.
زبالههای خشک مانند مقوا و پلاستیک توسط افراد واسطه و یا کارگران جمعآوری میشود که ممکن است در هر محلهای چند نفر از این افراد وجود داشته باشند. این زبالههای خشک از سوی کارگاههای بازیافت زباله یا پلاستیک خریداری میشود و در این کارگاهها یا به کرانول تبدیل میشود یا به محصولاتی که باید به یکسری مواد خام ترکیب شوند، تغییر شکل مییابند.
اما جالبتر این که اغلب این کارگاهها از سوی اتباع خارجی اداره میشوند که در اطراف تهران از شورآباد گرفته تا کهریزک، کرج و باقرآباد در حال گسترش هستند.
این کارگاهها اغلب در محدوده شهر تهران مستقر شدهاند، چرا که هیچ شهری مانند تهران روزانه بالغ بر۷ هزارتن زباله تولید نمیکند که همین عامل موجب میشود، سود سرشاری نصیب این کارخانهها شود، موضوع به حدی جدی است که گفته میشود در اغلب این کارگاهها، افغانیها به عنوان کارفرما فعالیت میکنند و از زمانی که کارگران افغانی سررشته کار را به دست گرفتهاند، نان کارفرمایان ایرانی نیز «آجر» شده است.
این کارگران افغانی پس از آنکه توانایی خرید دستگاههای موردنیاز را در خود دیدند، ترجیح میدهند زیر دست ایرانیها نباشند. آنها با خرید دستگاهی که قیمت آن معمولا به بیش از ۵-۶میلیون تومان نمیرسد. با به کارگیری تعداد دیگری از کارگران افغانی، رونق چشمگیری به کار خود بخشیدهاند تا جایی که کارفرمایان ایرانی از وجود این افراد گلهمند هستند؛ به دلیل آنکه اتباع خارجی با صاحب ملک کارگاهها راحتتر کنار میآیند و خواستههای مالی آنها را برطرف میکنند.
رشد این کارگاهها که از سوی افغانیها اداره میشود قابل ملاحظه است در عین حال این افراد در جذب مشتری نیز بسیار فعال عمل کردهاند، حتی فعالتر از ایرانیها. بنابراین میتوان گفت افغانیها به یکهتازان این میدان تبدیل شدهاند.
اما کارفرمایان ایرانی تقریبا دستشان در پوست گردو مانده است از یک سو آنها نمیتوانند شکایت خود را به هیچ محکمهای ببرند چرا که حاضر نیستند، کارگران افغانی را از دست بدهند از یک سو به دنبال فرصتی هستند تا به مقابله با کارفرمایی اتباع بیگانه در صنف خود بپردازند.
در حال حاضر تعداد ۱۰۰ تا ۱۵۰دستگاهدار با حداقل هشت کارگر، ماهانه به ۴۰تن مواد حاصل از بازیافت دست مییابند که این میزان شامل ۲۰ مدل مواد خام یا پلاستیکی است که در صنایع مختلفی از جمله ایزوگام، ساخت لولههای پلاستیکی و تولید کیسه زباله کاربرد دارد.
به طوری که کارفرماها معمولا در ازای ۴۰تن تولید مواد خام حداقل ماهانه دومیلیون و ۴۰۰هزار تومان درآمد دارند. حال بماند که برای فرار از جریمههای میلیونی که وزارت کار برای آنها تعیین میکند دائم از این کارگاه به آن کارگاه میگریزند.
در این میان، دلالان زباله بیشترین سهم را از آن خود میکنند. به طوری که یا با خرید مواد خام درجه ۲، آنها را به کارخانجاتی که اینمواد را به مواد خام درجه ۱ تبدیل میکنند، میفروشند یا این که در همان بدو کار زبالههای جمعآوری شده را با قیمتی بالا به مشتریان خود عرضه میکنند که گفته میشود ماهانه تا ۲۰میلیون تومان درآمد کسب میکنند.
اما علیرضا محمدعلی، مشاور وزیر کار در خصوص فعالیت اتباع بیگانه میگوید: «در کل صدور «ملی کارت کار» را برای اتباع خارجی در مشاغل ایران ضروری میدانیم. این امر در هر کشوری اجرا میشود و فعالیت هر فرد خارجی در داخل یک کشور دیگر مستلزم صدور یک مجوز در قالب پروانه کار است.
در حال حاضر در کشور ۹۰۰هزار افغانی حضور دارند که براساس برنامهریزیها بنا داریم و به وضعیت اشتغال این افراد سامان ببخشیم تا از بین این تعداد به ۳۰۰هزار نفر ملی کارت کار تعلق گیرد.»
براساس مستندات، ساماندهی کارگران افغانی و صدور ۳۰۰هزار ملی کارت کار در مشاغلی صورت میپذیرد که در آن کارگران ایرانی فعالیت نمیکنند. تفاهمنامههایی با مجموعههای مختلف منعقد شده که برای کورهپزخانهها، کارگاههای سنگبری و برخی از مشاغل ساختمانی این ساماندهی انجام گیرد».
در شرایطی که بسیاری از این کارگران افغانی به صورت غیرمجاز در حال فعالیت هستند و هر روز به توفیقات جدیدی نیز دست مییابند، محمدعلی میافزاید: «به هر حال هر کسی که مشغول به کار است باید پروانه کار داشته باشد. پس از آن که مجوز کار برای او صادر شد، حال چه فرقی میکند که در سمت کارگر فعالیت کند یا کارفرما».
ارسال نظر