نگاه
قطع گاز عبرتانگیز است، اگر...
موج سرمای امسال که منطقه را فرا گرفته است، باعث شده که گاز برخی از استانهای کشور قطع شود یا کاهش فشار چنان باشد که زندگی عادی امکانپذیر نشود. البته قطع واردات گاز ترکمنستان بر شدت مشکل در استانهای گلستان و مازندران افزوده است.
احمد توکلی
موج سرمای امسال که منطقه را فرا گرفته است، باعث شده که گاز برخی از استانهای کشور قطع شود یا کاهش فشار چنان باشد که زندگی عادی امکانپذیر نشود. البته قطع واردات گاز ترکمنستان بر شدت مشکل در استانهای گلستان و مازندران افزوده است. باید زحمات دولتمردان را برای کاهش مشکل قدر دانست؛ ولی پرسش مهمی قابل طرح است: چرا گرفتار این زحمت شدیم که برای جمعی از مردم خوب ما طاقت فرسا است؟ به ویژه برای مستضعفانی که قدرت انعطاف کافی ندارند تا خود را با وضعیت سخت پیش آمده تطبیق دهند.
سادهترین پاسخ مقصر دانستن موج سرما و عهدشکنی کشور همسایه است. ولی واقعیت آن است که طی سالهای طولانی گذشته به انگیزه مقدس کمک به رفاه مردم و کاهش بیعدالتی منطقهای، همچنین به انگیزه غیر الهی جلب رای بیشتر در انتخابات، بر طول شبکههای گازرسانی افزودهاند.
آخرین مورد آن تصمیم ماه پیش مجلس است که با حمایت جدی دولت همراه بود: تصویب ۹۵۰میلیارد تومان (یکمیلیارد دلار) برای گسترش لولهکشی گاز روستایی. طی این سالها که افزایش مشترکان خانگی و صنعتی با شبکهگذاری تشویق میشد و قراردادهای صادرات شکل میگرفت، به طور متناسب برای تولید گاز سرمایهگذاری نمیشده است؛ یعنی در مورد این بیتناسبی تصمیمات و اقدامات، دولتها و مجلسهای پیشین باید پاسخگو باشند. گرچه این دولت و مجلس نیز در این میدان، رفتار چندان متفاوتی نشان نمیدهند. قطع گاز فقط به مصرفکنندگان آسیب نمیرساند؛ بلکه با قطع گاز صنایع، اشتغال و تولید را کاهش میدهد و با قطع گاز صادراتی به ترکیه به اعتبار ما در تجارت خارجی نیز صدمه جدی وارد میکند.اگر بخواهیم از این حادثه عبرت بگیریم باید در تصمیمگیری پیرامون بودجه، عقل و علم را بیشتر به کار گیریم و با مردم صادقتر باشیم. درد و رنج امروز مردم شمال و غرب کشور و آسیبهایی که همه ملت از آثار ضد تولیدی و ضد تجاری این وضع در آینده متحمل میشوند، ثمره رعایت نکردن عقل و تدبیر در گذشته و تسلیم شدن در برابر فشار سیاسی برای آغاز و ادامه طرحهای حساب نشده است.
حالا هم نمونههای تکان دهندهای داریم که در آینده زیانهایش آشکار میشود؛ به عنوان نمونه، اینکه برخی نمایندگان مجلس یا رییسجمهوری در سفرها مرتبا قول تاسیس کارخانه پتروشیمی میدهند، مشکل آینده را در صنعت پتروشیمی و تجارت محصولات آن خواهد ساخت. خط لوله غرب در آبان ۱۳۸۱ از عسلویه تا مهاباد تصویب شد. قرار بود پنجواحد پتروشیمی تا بهمن امسال ۱۳۸۶ تمام شود. با فشارهای سیاسی، خط ۱۶۰۰کیلومتری انتقال اتیلن غرب به ۲۱۰۰کیلومتر و تعداد واحدها از پنج به ۱۲ افزایش یافت. خط لوله در سال پایانی وعده داده شده (۱۳۸۶) تنها ۵۰درصدش انجام شده و در بین واحدها بهترینش واحد کرمانشاه است که ۳۵درصد پیشرفت داشته است. قصه تاسفبار این ماجرا را جداگانه باید خواند. گزارشهای کارشناسی بسیاری حاکی از آن است که این طرح به اهدافش نخواهد رسید و برخلاف انتظار مردم به شکل فعلی، اشتغال زیادی فراهم نخواهد ساخت. به رغم این حقایق دولت تصمیم گرفته است که خط لوله اتیلن شرق را نیز بکشد و از خط مرکزی نیز گفتوگو میشود! اگر عبرتگیری از درد و رنج مردمی که به قطع گاز مبتلا شدهاند، وجود داشته باشد، تجدیدنظر در چنین پروژههایی و عوض کردن روش تصمیمگیری سیاستمداران است. اگر امروز ما مسوولان گذشته را مقصر میخوانیم که چرا حساب نشده گام زدهاند، در آینده نیز ما در مقابل همین پرسش قرار خواهیم گرفت. البته حسابکشی خدا دقیق و پاسخگویی در آخرت بسیار طاقتفرسا است.
*برگرفتهاز پایگاه اینترنتی الف
ارسال نظر