مدیریت کارآمد مالیاتی
موضوع مدیریت مالیاتی هم برای کسانی که به نقش کلیدی افزایش درآمدهای مالیاتی در ایجاد تعادل در سطح اقتصاد کلان توجه دارند و هم برای آن عدهای که علاقهمند به سیاست مالیاتی هستند، بسیار مهم است.
موضوع مدیریت مالیاتی هم برای کسانی که به نقش کلیدی افزایش درآمدهای مالیاتی در ایجاد تعادل در سطح اقتصاد کلان توجه دارند و هم برای آن عدهای که علاقهمند به سیاست مالیاتی هستند، بسیار مهم است.
همانطور که تانزی اشاره نموده است، مدیریت مالیاتی در برقراری سیستم واقعی مالیاتی در قبال سیستم قانونی مالیاتی نقش اساسی بازی میکند. در حقیقت اعتقادی فزاینده بین متخصصین سیاست های مالیاتی به وجود آمده است که تغییر در سیاستهای مالیاتی بدون تغییر در مدیریت مالیاتی مفهومی ندارد و بدین لحاظ ضروری است که مطمئن شویم تغییر در سیاستهای مالیاتی با ظرفیت مدیریت مالیاتی سازگار و منطبق باشد. معمولا هدف درآمدی سیستم مالیاتی به عنوان معیار اندازهگیری عملکرد، مورد توجه مسوولین قرار میگیرد، به نحوی که پیشینه کردن وصولی کل به صورت تنها، وظیفه مدیران مالیاتی جلب توجه میکند. اما باید در نظر داشت که بهترین مدیریت مالیاتی صرفا آن نیست که بیشترین درآمد مالیاتی را وصول نماید. این مساله که چنین درآمدی چگونه وصول شده است یعنی مطالعه اثر آن بر عدالت مالیاتی، عواقب سیاسی آن برای دولتها و تاثیر آن بر سطح رفاه اقتصادی نیز به همان اندازه مهم است.برنامه اصلاحات مدیریت مالیاتی موفق، به سه عامل که عبارتند از: سادگی، استراتژی و تعهد، نیازمند است. سادگی، یکی از عوامل مهم موفقیت در هر اصلاح مدیریت مالیاتی است. مدیریت مالیاتی باید
قانونی ساده و درنتیجه با قابلیت اجرای بالا در اختیار داشته باشد. علاوه بر این سادهتر کردن روشها نیز به همان اندازه مهم است.قاعده دوم، لزوم وجود یک استراتژی برای اصلاح موفقیتآمیز مدیریت مالیاتی است. استراتژی در این مورد عبارت از برنامه جامعی است که در آن اولویتهای مشخصی براساس منابع موجود به کارهایی که باید صورت پذیرد، اختصاص یافته باشد.
سومین عامل ضروری برای اصلاح موفقیتآمیز مدیریت مالیاتی وجود علاقه و تعهد قوی به اصلاح در مدیران و سیاستگذاران مالیاتی و همچنین برخورداری از یک حداقل توانایی فنی میباشد.با توجه به اهمیت مدیریت مالیاتی در بهبود نظام مالیاتی، در این گفتار سعی خواهد شد به جنبههای مهم این موضوع اشاره گردد.
1) مدیریت فرآیندها
فرآیند مالیاتگیری را میتوان از لحاظ ترتیب زمانی به تدوین و تصویب قانون، شناسایی مالیاتدهندگان، تشخیص مالیات، کنترل و بازبینی تشخیصها، طرح اعتراض به مالیات تشخیصی و نهایتا وصول مالیاتی تجزیه کرد. ضعف مدیریت مالیاتی در هر یک از این مراحل احتمالا سبب جلوگیری از تحقق اهداف قانونگذار خواهد شد.
موفقیت یک سیستم مالیاتی در میان مدت و بلندمدت بیشتر به چگونگی اجرای عملی مقررات مالیاتی بستگی دارد تا مقبولیت قوانین حاکم و روشهای اجرایی آن. راز بقای طولانی مدت هر سیستم مالیاتی به اجرای آن وابسته است. صرف تدوین و تصویب قانون بدون برنامهریزی در نحوه اجرا، بیفایده است.
۲) مدیریت مودیان
یکی از معضلات حاکم بر نظام مالیاتی کشور، عدم آگاهی مودیان مالیاتی از قانون مالیاتها میباشد، به طوری که فقدان این آگاهی در بین مودیان سرچشمه بسیاری از مفاسد اداری میباشد. در عین حال همین امر تاثیر بسزایی در کاهش درآمدهای دولت را خواهد داشت. در ذیل برخی از مباحث عمده در ارتباط با مودیان بررسی میگردد:
۱-۲) فرهنگ مالیاتی
به هنگام بحث پیرامون میزان شناخت مودیان مالیاتی از قانون مالیاتها، غالبا این امر در قالب متغیری به نام فرهنگ مالیاتی بیان میشود.
فرهنگ، مفهومی ساده و در عین حال پیچیده است، ساده از آن نظر که هر شخصی در نزد خود فکر میکند که معنی دقیق آن را میداند و پیچیده از آن جهت که تا به حال تعریف دقیق و جامع و مانعی که مورد قبول اندیشمندان و صاحبنظران باشد، ارائه نشده است. تعریف تایلر از فرهنگ در سال ۱۸۷۱ به عنوان تعریفی که مورد قبول بسیاری از اندیشمندان میباشد بدین صورت بیان گردیده است: فرهنگ، مجموعه پیچیدهای است که شامل معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، آداب و رسوم و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه از جامعه خود فرا میگیرد.
با ترکیب مفهوم فرهنگ و مالیات میتوانیم به سایه روشنی از تعریف فرهنگ مالیاتی برسیم؛ مالیات مبلغی است که دولت از اشخاص، شرکتها و موسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت، تامین مخارج عامه، حفظ منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ارائه خدمات عمومی دریافت میکند. عناصر کلیدی در تعریف فرهنگ عبارت بودهاند از: باورها، اعتقادات، اخلاق، قوانین و نگرشها و در تعریف مالیات گفته شد که مالیات برای مصارف زیر از مردم دریافت میشود:
۱ - تقویت عمومی حکومت
2 - تامین مخارج عامه و هزینههای عمومی
۳ - حفظ منابع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی
4 - ارائه خدمات عمومی
با ترکیب عناصر کلیدی فرهنگ و مالیات با یکدیگر میتوان فرهنگ مالیاتی را به قرار ذیل تعریف نمود: فرهنگ مالیاتی بنابه تعریف به معنای باورها و مقبولات مردم در مورد مالیات و لزوم پرداخت آن است.
به این ترتیب ملاحظه میگردد که هر گاه بتوانیم ضرورت دریافت مالیات از مردم را به صورت مستدل و منطقی برای آنها بیان کنیم و به آنان آگاهیهای لازم را داده و برای آنها به صورت شفاف توضیح دهیم که مالیات دریافتی از مردم توسط دولت صرف چه هزینههایی میشود و در صورت نپرداختن مالیات، دولت و مردم دچار چه مشکلاتی خواهند شد و مردم به یک باور برسند که دولت مالیات دریافتی را برای بهبود وضع جامعه و توسعه اجتماعی و رفاه شهروندان هزینه میکند، آنگاه این باور شکل گرفته به صورت یک نظام رفتاری پایهای جلوه خواهد کرد و ما شاهد آن خواهیم بود که مودیان مالیاتی به تمام تکالیف خود جامهعمل میپوشانند، در این صورت میتوانیم ادعا نماییم که فرهنگ مالیاتی مناسبی ایجاد کردهایم.
عوامل موثر
در ایجاد فرهنگ مطلوب مالیاتی
این عوامل را میتوان به دو دسته درونسازمانی و برونسازمانی تقسیم نمود:
الف- عوامل درونسازمانی:
عوامل موثر درونسازمانی جهت ایجاد و توسعه فرهنگ مالیاتی عبارتند از:
1 - نگرش مدیران ارشد مالیاتی نسبت به فرهنگ مالیاتی
۲ - قوانین و مقررات (سادهسازی قوانین و مقررات مالیاتی در ابعاد شفافیت تعاریف و شیوه اجرا)
3 - نرخها و ضرایب مالیاتی
۴ - آموزش نیروی انسانی
5 - مکانیزه کردن امور
۶ - واحدهای مشاوره
7 - طراحی و راهاندازی نظام جامع اطلاعات مالیاتی کشور
۸ - تبلیغات و اطلاعرسانی
9 - معرفی مودیان نمونه
۱۰ - ایجاد انگیزه و رضایت کارمندان
ب- عوامل برون سازمانی:
عوامل موثر برون سازمانی جهت ایجاد و توسعه فرهنگ مالیاتی عبارتنداز:
1 - آموزش و پرورش
۲ - خانواده
3 - وسایل ارتباط جمعی
۴ - مراکز مذهبی و دینی
5 - اتحادیهها و مجامع صنفی
۶ - دستگاهها و موسسات دولتی
بین متغیرهای درون سازمانی، برون سازمانی و فرهنگ و رفتار مالیاتی مودیان یک رابطه ارگانیک برقرار است. بنابراین برای ایجاد یک فرهنگ مالیاتی مطلوب باید روی هر سه عامل، پژوهش و مطالعه صورت بگیرد تا بتوانیم با اصلاح سیستم موجود به یک سیستم مترقی نایل بشویم.
۲-۲) تمکین مالیاتی
تمکین مالیاتی، پایبندی داوطلبانه به متن و روح قانون مالیاتی یا به عبارتی به مفهوم پایبندی مودیان به تکالیف مالیاتی و رعایت قوانین مالیاتی از سوی آنها میباشد. تمکین کامل مالیاتی از جمله اهدافی است که همه سیستمهای مالیاتی جهان در آرزوی دستیابی به آن هستند. در واقع میتوان گفت که درجه تمکین مالیاتی در هر کشوری معیار سنج کارایی سیستم مالیاتی آن کشور است. در مقابل تمکین مالیاتی، مساله عدم تمکین مالیاتی از سوی مودیان مطرح است. میزان عدم تمکین مالیاتی را میتوان با شکاف مالیاتی اندازهگیری نمود. فاصله مالیاتی عبارت است از میزان مالیات وصولی منهای مالیاتی که در صورت تمکین کامل مودیان قابل تحصیل بود. تمکین مالیاتی اثربخش (موثر، چشمگیر) نیاز به زمان و تلاش دارد و به وسیله برنامهریزی دقیق و کارآمد پایهریزی میگردد. با در نظر گرفتن سرمایهگذاری عظیمی که این بخش نیاز دارد، بهترین فرآیندهای تمکین باید فرصتهای مربوط به برنامهریزی مالیاتی را برجسته نمایند.
در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان به تمکین مالیاتی دست یافت، دو دیدگاه وجود دارد، اول از طریق قیاس نفع و خطر و دومی از دیدگاه یک شهروند مسوول. در اول افراد میکوشند مطلوبیت وضع خود را با به حداکثر رسانیدن درآمد و ثروت خویش بالا ببرند، بنابراین در صورتی که تشخیص دهند با عدم تمکین مالیاتی میتوانند قدرت خرج خود را افزایش دهند به این رفتار متوسل خواهند شد.
در دومی، دیدگاه جامعه، موقعیت اجتماعی اشخاص، سن، جنس، نژاد و فرهنگ در زمینه تمکین موثر است. دیدگاه جامعه نسبت به سازمان و مدیریت مالیاتی و نیز احساس وجود یا عدم وجود عدالت و طرز تفکر رایج بین اکثریت در این میان از اهمیت زیادی برخوردار است.
مهمترین موانع تمکین داوطلبانه عبارت است از:
1 - احساس وجود نظام نابرابر مالیاتی
۲ - پیچیدگی قوانین و مقررات مالیاتی
3 - منصفانه نبودن نظام جریمه
۴ - برنامههای ضعیف آموزشی برای مودیان
5 - پایین بودن سطح درستکاری و حرفهایگری در کارکنان دستگاه مالیاتی
۶ - عدم توانایی دستگاه مالیاتی برای اثبات بیطرفی خود در فرآیند تشخیص مالیات
7 - ممیزی ضعیف
۸ - احساس وجود نداشتن عدالت مالیاتی
9 - دیدگاه منفی مردم نسبت به مالیات
۱۰ - ضعف فرهنگسازی مالیاتی
3-2) خود تشخیصی
محیط مالیاتی صراحتا رو به تحول و تغییر و پیچیدگی میرود. برهمین اساس حرکت مدیریت مالیاتی در دوران معاصر به سوی سیستم خودتشخیصی است. سیستم خودتشخیصی بر این برهان استوار است که مودی بیش از هر کس دیگری به اوضاع و احوال مالی و درآمدی خویش آگاه است.
4-2) اطلاعرسانی
یکی از وظایف مدیریت مالیاتی آگاهی رساندن به مودیان برای سهولت بیشتر کار و مطلع نمودن مردم در مقابل قوانین مالیاتی است. آگاهی مردم از آییننامهها و بخشنامهها و تصمیمات سازمان مالیاتی از مشکلات آتی میکاهد و موجب تمکین و فرمانبرداری مودیان میشود. از طرف دیگر ارائه خدمات و کمک به مودیان موجب اعتماد مودیان به سیستم مالیاتی میشود. هرکس به راحتی میتواند بفهمد که کمک خوب، میزان اعتماد به سیستم مالیاتی را بالا میبرد؛ اما عوامل زیاد دیگری وجود دارد که به بالا بردن میزان اعتماد مودیان کمک میکند.
5-2) حقوق مالیاتی
بنا به تعریف، حقوق عبارت است از مجموعه ضوابط و نظاماتی که روابط بین افراد با یکدیگر و روابط افراد با دولتها را معین میکند. حقوق از یک منظر به دو شاخه داخلی- خارجی و بینالملل تقسیم میشود و هرکدام از این شاخهها دارای دو شاخه فرعی به نامهای عمومی و خصوصی میباشند. در این بین حقوق مالیاتی که راجع به مقررات مالیاتی و مزایای اجرای آن بحث میکند، یکی از رشتههای حقوق داخلی عمومی است.
بدین ترتیب با توجه به حقوق مالیاتی و جایگاه آن در جامعه، گام بعدی شناخت افراد نسبت به این حقوق است که لازمه تحقق این امر بسترسازی مناسب از جانب سازمان مربوطه به منظور فراهم آوردن زمینههای لازم در جهت آگاهی افراد جامعه نسبت به این حقوق است. انجام این عمل ضمن جلوگیری از تضییع حقوق دولت و ملت موجبات جلوگیری از فساد اداری را فراهم آورده و همچنین در اعتمادسازی نسبت به سازمان متبوعه حایز اهمیت است. بدین ترتیب مشخص میشود که قرن حاضر و آینده جایگاه ظهور آگاهی افراد در برابر حقوق قانونی خود و شرایط حصول آن است.
۳) مدیریت منابع سازمانی
منابع سازمان شامل مدیران و کارکنان، تخصیص سالانه بودجه، تسهیلات و تجهیزات زیربنایی شامل ساختمانها، خودروها، تجهیزات اداری، بایگانی و... است.
نیروی انسانی، ستون اصلی هر سازمان است. درجات مختلفی از پیچیدگی در شغلها و وظایف مربوط به سطوح یا طبقات گوناگون موجود در یک سلسلهمراتب وجود دارد. متصدیان مشاغل در این شغلها و سطوح به درجات خاصی از تواناییها، دانش، مهارت و تجربه نیاز دارند.
به منظور اطمینان از اینکه کارکنان مشاغلی را اشغال کردهاند که سطح مسوولیتهای آن با تواناییهای آنها منطبق است، سازمان مجموعهای از ابزارهای مدیریتی را در اختیار دارد. یکی از این ابزارها، ارزیابی عملکرد، کارآیی و تاثیرگذاری کارمند است. این کار که معمولا بدون تبعیض بین خصوصیات افرادی که مورد ارزیابی قرار میگیرند، انجام میشود، باید بتواند این برابری و انطباق را تضمین و تنظیم کند. در این راستا آشنایی با مفاهیمی چند، پیرامون نیروی انسانی لازم مینماید.
۱-۳) شایستهسالاری
شایستگی؛ یعنی کارآمدی و باکفایتی و بدین مفهوم است که کسی برای انجام کار خاصی، توانایی و شایستگی لازم را داشته باشد. شایستهسالاری عبارت است از قرار گرفتن بهترین فرد در مناسبترین جا و شایسته محوری ایجاد شرایط مناسب برای توسعه و اثربخشی شایستگیهای فردی است.
شایستگی فردی مجموعه ویژگیهایی است که برای ایفای نقش یا انجام وظیفه یک فرد در سازمان ضرورت دارد و کار او را اثربخش میکند. یک فرد شایسته به خودی خود نمیتواند برای سازمان نقش موثر ایفا کرده و اثربخش باشد، مگر اینکه سازمان شرایط لازم را برایش فراهم کند. ایجاد این شرایط در کلیه ارکان مدیریت منابع انسانی، معنای واقعی شایسته محوری است.
2-3) آموزش
از دیگر مباحث عمده در مدیریت منابع انسانی نقش آموزش در بهبود مهارتها و دانش کارکنان میباشد توسعه دورههای آموزشی در زمینههای تخصصی و رفتاری ماموران مالیاتی سبب کاهش موارد اختلاف ایجاد رضایتمندی مودیان و نهایتا بهبود عملکرد آنان میشود.
3-3) بهرهوری
یکی دیگر از مباحثی که در مبحث مدیریت مالیاتی گنجانیده میشود، توجه مدیران مالیاتی به فرآیند مدیریت بهرهوری میباشد؛ به گونهای که بتوانند در خصوص چگونگی عملکرد سازمانها، گروهها و انسانها تصمیمگیری کنند تا با مشکلات ناشی از عدم رشد بهرهوری مواجه نشوند.
در دیدگاه مدیران بهرهوری، همه جنبههای سازمانی را که در کارکرد موثر سازمان اهمیت دارند، شامل میشوند. این رویکرد شامل کارآیی و اثربخشی کیفیت خدمات و محصولات رضایت مشتریان و مانند آن است.
۴-۳) حقوق و دستمزد
یکی از بنیادیترین طرق جهت بازسازی سازمان و ایجاد تغییرات رفتاری در بین کارکنان ایجاد انگیزش در بین آنان است. مدیران کارآمد و دگرگونساز به تجربه دریافتهاند که اگر خواهان حفظ سطح انگیزه در افراد تحت نظارت خود در حد مطلوب هستند، لازم است در فواصل زمانی منطقی، حقوق و دستمزد کارکنان را تعدیل کنند.
۵-۳) فساد اداری
از دیگر پارامترهای قابل بحث در رابطه با نیروی انسانی سازمانها و از جمله سازمان امور مالیاتی کشور که درایت بسیار دقیقی را میطلبد، فساد اداری است.
شاید سادهترین تعریفی را که بتوان از فساد اداری ارائه داد: استفاده غیرقانونی از اختیارات اداری - دولتی برای نفع شخصی باشد. قوانین پیچیده، زمینه را برای حسابرسان مالیاتی
رشوه خوار فراهم میکند تا با مودیان متخلف که شناسایی کردهاند به معاملات پنهانی بپردازند. به علاوه قوانین پیچیده حجم کار مدیریت مالیاتی را از طریق افزایش هزینه حسابرسی و رسیدگی به اعتراضات بالا میبرد. در رابطه با انواع فساد اداری 24 نوع مختلف به عنوان انواع فساد اداری معرفی گردیده که فساد مالیاتی به عنوان یکی از انواع فساد اداری مطرح میباشد.
فساد مالیاتی میتواند شامل مواردی باشد که بعضی از مودیان مالیاتی برای کاهش بدهی مالیاتی خود ماموران تشخیص مالیات را تطمیع کردهاند و نیز میتواند شامل تاخیر در رسیدگی به پروندههای مالیاتی در معدودی از ارزیابیهای مالیاتی به منظور اخذ رشوه باشد.
پیامد صریح شیوع فساد اداری آن است که اعتماد و وفاداری مردم را نسبت به دستگاههای دولتی کاهش داده و تنبلی و بیکفایتی را گسترش میدهد. از طرف دیگر، هزینه انجام کارها اضافه میشود، اعتقادات و ارزشهای اخلاقی جامعه کمرنگ میشود. همچنین فساد باعث تضعیف روحیه افراد درستکار و کاهش انگیزه تلاش و فعالیت سازنده برای پیشرفت و توسعه جامعه میشود. مشکل دیگر آن است که فساد، فساد میآورد.
۴) مدیریت قوانین و مقررات
مهمترین عامل موثر در تضعیف مدیریت مالیاتی، پیچیدگی بیش از حد قوانین مالیاتی و باری است که این مساله بر قابلیتهای اجرایی محدود بسیاری از کشورهای در حال توسعه تحمیل میکند. سادهسازی قوانین و روشهای مالیاتی میتواند سبب آسان کردن تمکین مودیان و کارآتر کردن مدیریت مالیاتی بشود. قانون پیچیده مالیاتی از یک سو تمکین مالیاتدهندهای را که میخواهد قانون را رعایت کند، مشکلتر مینماید و از سوی دیگر فرار او را در صورتی که قصد فرار مالیاتی داشته باشد، سادهتر میکند. قانون خوب باید دارای ویژگیهای خاصی همانند قابلیت درک آسان، سازماندهی، کارآیی و انسجام باشد. قابل درک بودن عبارت است از: اتخاذ تدابیری برای آنکه خواندن و پیروی از قانون آسانتر باشد. هر چه عبارت قانون کوتاهتر باشد، درک آن نیز در زمان کوتاهتری انجام میشود و بار تمکین سبکتر خواهد شد. از طرف دیگر بیان اندیشهای با کلمات بسیار اندک، به طوری که متن قانون جنبه مرموز پیدا کند و درک آن منوط به مطالعهای دقیق باشد، قطب افراطی دیگری است که باید از آن پرهیز کرد و نکته مورد توجه این است که صرفا هیچگونه لغت فاقد کارآیی و غیرضروری را نباید در قانون آورد.
استفاده از زبان ساده در تهیه قانون یکی از شیوههای افزایش قابلیت درک قانون است. همچنین سازماندهی منطقی قانون، موجب تسهیل درک مطالب میشود. سازماندهی مطلوب ایجاب میکند که مقررات مربوط به موضوعی خاص در کنار یکدیگر گروهبندی شوند. کارآیی قانون؛ یعنی ظرفیت قانون برای فراهم آوردن شرایط لازم در اجرای سیاست مطلوب مالیاتی به گونهای که این سیاست کارآ و موثر واقع شود. به هنگام تهیه و تنظیم قانون برای حصول اطمینان از کارآیی قانون باید به اجرای آینده قانون اندیشید. مفهوم انسجام میتواند به معنی ارتباط معنیدار عناصر یک قانون با یکدیگر باشد. به عبارت دیگر قانون مالیاتی علاوه بر انسجام با سایر مقررات و قوانین عام باید با عناصر درونی و بخشهای مختلف خود نیز تناسب و هماهنگی داشته باشد.
۵ - مدیریت منابع اطلاعات
در دنیای امروزی، اطلاعات از مهمترین و سریعترین منابعی است که در حال تغییر میباشند. قابلیتها و تواناییهای افراد در کاربرد کامپیوتر و ارتباط از راه دور به سرعت در حال رشد است. اهمیت رشد اطلاعات در حرفه و شغل، تحصیلات و تحقیق در زندگی روزمره و همچنین توسعه زیربنایی اطلاعات، چالشها و فرصتهای جدید و عمدهای را خلق کرده است. همکاری و هماهنگی در یک سازمان تنها از طریق توزیع و مبادله اطلاعات بین افراد، واحدهای مختلف سازمان و بینسازمانی و محیط میسر است. در حقیقت توزیع، انتقال و مبادله اطلاعات فرآیندی است که میتواند مراکز مختلف تصمیمگیری را در سازمان به صورت موزون و هماهنگ به یکدیگر متصل کند. بدون اطلاعات سازمان نمیتواند با موفقیت به کار خود ادامه دهد. وقتی از اطلاعات به عنوان یک منبع سازمانی یاد میشود، این تصور ذهنی صحیح به وجود میآید که میبایست اطلاعات را به عنوان یکی از منابع سازمان، به طور صحیح مدیریت کرد. اطلاعات منبعی است که در سازمان پخش شده است و جریان دارد و لازم است برای ایجاد هماهنگی و کنترل بر آن، واحد کنترل اطلاعات تحتنظر مدیریت واحدی قرار گیرد. از جنبه سازمانی، مدیریت منابع اطلاعات باید
در ردههای بالای سازمان قرار داشته باشد تا استراتژی سازمان را بهتر لمس کند و از جنبه برنامهریزی باید از چارچوب کلی برنامهریزی سازمان پیروی کند که بتواند در رابطه با مسائل خاصی، تکنولوژی اطلاعات و استراتژیهای لازم را هماهنگ با خطمشیهای سازمان اتخاذ کند.
مدیریت منابع اطلاعات سازماندهی و تهیه و تحویل اطلاعات را به منظور پشتیبانی از نیازهای سازمان انجام میدهد و تلاش میکند با بصیرت و دانایی کافی اطلاعات موردنیاز مدیران را از منابع مختلف پیدا کند و نرمافزارهای مناسب را برای نگهداری آنها فراهم کند.
امید است مسوولان و مدیران نظام مالیاتی کشورمان نیز با به کارگیری دانش نوین، درایت کامل و مدیریت ارزنده خود بتوانند سازمان امور مالیاتی را در طی مسیر خود، به منظور انجام رسالت مهمی که برعهده آن گذاشته شده است، یاری رسانند.
* کارشناس امور مالیاتی
ارسال نظر