کتاب
راه دشوار تقابل
نویسنده: باربارا اسلیوین
نام کتاب: دوستی تلخ، دشمنی مشتاقانه: ایران، آمریکا و راه دشوار تقابل
نویسنده: باربارا اسلیوین باربارا اسلیوین، گزارشگر دیپلماتیک ارشد روزنامه یو.اس.ای تودی، در کتاب «دوستی تلخ، دشمنی مشتاقانه...» با طرح دو موضوع به هم پیوسته، تصویری جامع از آرایش سیاسی ایران و نیروهای تاثیرگذار در سیاست خارجی آن به دست میدهد و در ادامه تاریخ پرفراز و نشیب روابط دو کشور ایران و آمریکا را مرور میکند. خانم اسلیوین که یکی از پرسابقهترین روزنامهنگاران فعال در زمینه دیپلماسی آمریکا است، این کتاب را بر مبنای تحقیقات خود که طی ۶ سفر به ایران طی سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ انجام شده به رشته تحریر درآورده است. اسلیوین از معدود روزنامهنگاران آمریکایی است که با محمود احمدینژاد و دو رییسجمهور سابق ایران، آقایان خاتمی و هاشمی رفسنجانی شخصا مصاحبه کرده است و علاوه بر این برای نگارش این کتاب با عده زیادی از کارشناسان و مردم ایران و آمریکا، گفتوگو داشته است.
اسلیوین در بخش نخست کتاب خود که به توصیف وضعیت سیاسی ایران و نیروهای تاثیرگذار در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران اختصاص دارد، ابتدا به توصیف شخصیت و دیدگاههای محمود احمدینژاد میپردازد و سپس در فصول جداگانهای، نقش نهادهای حکومتی، سپاه پاسداران، روحانیون، اصلاحطلبان و نیروهای اپوزیسیون را در صحنه سیاسی ایران توصیف میکند. آخرین فصل از بخش نخست کتاب اسلیوین، «بچههای انقلاب» نام دارد که به توصیف روحیات و دیدگاههای سیاسی جوانانی اختصاص دارد که پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ متولد شدهاند و اکنون بخش اعظم جامعه ایران را تشکیل میدهند.
اسلیوین در طی این فصول در عین حال تلاش میکند تا به زعم خود «پیچیدگیهای فرهنگی و ویژگیهای نظام سیاسی ایران» را برای خوانندگان غربی شرح دهد. او در نهایت ایران را کشوری توصیف میکند که به نسبت شمار زیادی از متحدان منطقهای آمریکا، از آزادیهای اجتماعی و پلورالیسم سیاسی بیشتری برخوردار است.
اسلیوین شیوه حکومت و تصمیمگیریهای سیاسی در نظامجمهوری اسلامی را شیوهای منحصر به فرد توصیف میکند که در آن گروههای سیاسی و محافل نظامی- مذهبی با نفوذ که هر یک نظرات متفاوت و گاه متضادی در مورد سیاستهای داخلی و خارجی دارند، با یکدیگر رقابت میکنند. اسلیوین در قسمتی از کتاب خود مینویسد: «ایران براساس موضوع مورد مناقشه، هر بار فرد یا گروه خاصی را در محور تصمیمگیری قرار میدهد که این فرد یا گروه نیز به نوبه خود پس از مدتی و با تغییر معادلات داخلی و خارجی، جای خود را به فرد یا گروه دیگری میدهد. به این ترتیب هیچ چهرهای تا زمانی که به نظام جمهوری اسلامی وفادار بماند، از دایره قدرت خارج نخواهد شد و تمام کسانی که در این دایره قرار دارند، شانس این را دارند تا بر تصمیمها و سیاستگذاریهای نظام جمهوری اسلامی تاثیر بگذارند.» یکی از نکات مثبت کتاب اسلیوین به نسبت دیگر کتابهایی که درباره ایران در غرب منتشر میشود، نگاه نسبتا واقعبینانه او به صحنه سیاسی ایران است. او حتی سپاه پاسداران را که از سوی کاخ سفید در فهرست گروههای تروریستی قرار گرفته است، نهادی پیچیده و چندوجهی توصیف میکند.
اما آن چه باعث شده است کتاب اسلیوین به کتابی بحثانگیز و مورد توجه کارشناسان و علاقهمندان سیاست خارجی ایران و آمریکا قرار بگیرد، بخش دوم کتاب او است که به توصیف روابط پرفراز و نشیب ایران و آمریکا طی دهههای گذشته اختصاص دارد.
اسلیوین که به عنوان یک روزنامهنگار کهنهکار دارای روابط نزدیکی با شمار زیادی از کارشناسان و مقامات ارشد دولت بوش است، به توصیف شکاف موجود در حلقه تصمیمگیری کاخ سفید در مورد ایران میپردازد که در یک سوی آن سیاستمداران جنگطلبی چون دیک چنی قرار دارند و در طرف دیگر سیاستمداران و کارشناسان عملگراتری چون ریچارد هاس و کالین پاول. اسلیوین تاریخ روابط ایران و آمریکا را پس از وقوع انقلاب اسلامی روابطی سرشار از سوءتفاهم و فرصتهای از دسترفته توصیف میکند.
اسلیوین با اشاره به وقایعی که پس از حملات تروریستی یازده سپتامبر روی داد، به همکاری ایران و آمریکا برای براندازی حکومت طالبان در افغانستان و دیدارهای متعدد دیپلماتهای دو کشور در پاریس و ژنو اشاره میکند و مینویسد در پی این همکاریها بود که مقامات ایران در ماه مه سال ۲۰۰۳، طرح جامعی را برای مذاکره و حل اختلافات دو کشور به آمریکا ارائه دادند که از سوی دولت بوش بیپاسخ ماند. اسلیوین این طرح را آخرین فرصت طلایی برای حل اختلافات ایران و آمریکا عنوان میکند که با سیاست خصمانه آمریکا نسبت به ایران و روی کار آمدن دولت احمدینژاد، اکنون به هدفی دور و غیرقابل دستیابی تبدیل شده است.
اسلیوین با توصیف سرمستی سیاستمداران آمریکایی پس از سقوط بغداد در آوریل ۲۰۰۳، به جلسه مهمی اشاره میکند که با حضور ۱۸ تن از مقامات بلندپایه دولت بوش در کاخ سفید تشکیل شد و در ابتدای آن کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی وقت آمریکا، با این جمله جلسه را آغاز کرد: «ما همانطور که پس از جنگ جهانی دوم صحنه سیاسی اروپا را مطابق منافع و خواستههایمان آرایش دادیم، برای خاورمیانه هم برنامه مشابهی را اجرا خواهیم کرد.» اما اکنون که چهار سال از آن زمان گذشته است و باتلاق عراق رویای «خاورمیانه جدید» آمریکا را بر باد داده است، دولت آمریکا همچنان تلاش میکند تا بر مبنای همان سه محوری که دستاویز حمله این کشور به عراق قرار گرفت- سلاحهای کشتار جمعی، حمایت از تروریسم، سرکوب آزادیهای مدنی و حقوق بشر- راه را برای تقابلی همهجانبه با ایران باز کند.
اسلیوین در پایان کتاب خود، روابط ایران و آمریکا طی دهههای گذشته را روابطی متکی بر اصل «عشق و نفرت» توصیف میکند و کتاب خود را با نقلقولی از یک زن خانهدار ایرانی به پایان میرساند: «ما احترام خاصی برای مردم آمریکا قائل هستیم. وقتی بچههای من تلویزیون تماشا میکنند، همیشه میگویند مردم آمریکا خیلی خوب هستند، اما حکومتشان بد است. بوش و دیگر مقامات آمریکایی نباید خواستههاشان را به ما تحمیل کنند. ما دلمان نمیخواهد هیچ اتفاق بدی بیافتد. برای ما دعا کنید. ما همیشه برای شما دعا میکنیم.»
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر