نکتههای اساسی برای مدیران کوچک
در آخرین مهمانی خانوادگی که به تازگی گرد هم آمده بودیم، خواهرزاده ۹سالهام با مداد رنگیهایش روی تکههای کاغذی که پیدا کرده بود، اشکالی از حیوانات را نقاشی میکرد.
مترجم: مریم صدیقزنده
در آخرین مهمانی خانوادگی که به تازگی گرد هم آمده بودیم، خواهرزاده ۹سالهام با مداد رنگیهایش روی تکههای کاغذی که پیدا کرده بود، اشکالی از حیوانات را نقاشی میکرد. اولین اسبی که نقاشی کرد بسیار زیبا بود و ترکیبی از طیفهای آبی و زرد و سبز در آنها دیده میشود و در زمینی پر از علفهای بلند، زانو زده بود. این موضوع چه ارتباطی با مدیریت دارد؟ خیلی ربط دارد. بقیه مطالب این مقاله را بخوانید...
علاقه و انگیزه
خواهر زاده من چند اسب دیگر هم نقاشی کرد که همه آنها به زیبایی و هنرمندانه سایه زده شده بود. همه آنها را به پدربزرگ و مادربزرگ و تنها عمویش داد. من تحت تاثیر حس زیبایی، تناسب و توازن رنگهایی بودم که او در رنگآمیزی اسبهایش به کار برده بود. همچنین برایم بسیار جالب بود که او با این سن و سال با این مهارت میتواند اسب را به این زیبایی طوری طراحی کند که واقعا شبیه اسب شود. در پایان روز یکی از اسبهایش را به خواهرم هدیه کرد. به مزاح و خنده از او پرسیدم پس اسب من کو؟
با حالتی بسیار جدی به سوی من برگشت و پرسید: میخواهی اسبت چه رنگی باشد؟ من هم رنگ قرمز را انتخاب کردم.
ظرف چند دقیقه دوباره بازگشت و اسب قرمزی را که طراحی کرده بود به من داد. اسب قشنگی بود و همسرم آن را روی در یخچال چسبانده است، اما قرمز یکنواخت و یک دست بدون هیچ تنوع طیفی بود.
اصلا هنرمندانه نبود و حرکت امواج رنگی که روی اسبهای دیگرش کشیده بود هرگز روی این اسب دیده نمیشد.
دقت کنید چه میخواهید
آیا هرگز چنین تجربهای را در کار داشتهاید؟ نحوه انجام کار یکی از کارمندانتان شما را تحت تاثیر قرار داده و باعث شده تا شما یکی از آن نوع کار را دوباره سفارش دهید. او کار را به انجام رسانده، اما از آنچه شما میخواستید فاصله دارد. فکر میکنید چرا این اتفاق افتاد؟ از آنچه من به خواهرزادهام سفارش دادم و آنچه او به من تحویل داد چه درسی میتوانیم بیاموزیم که به درد یک مدیر بخورد؟
آنچه نباید انجام دهیم
مسلما درخواست من از خواهرزادهام همراه با شوخی و مزاح بود، بدون اینکه نتیجه آن برایم اهمیتی داشته باشد، اما آنچه که من در خواهشم از خواهرزادهام اشتباه کردم موارد زیر است:
*واضح و روشن به او تفهیم نکردم که میخواهم تولید نهایی چه چیزی باشد.
*آن تلاش و اقداماتی که او باید انجام دهد را به او نگفتم.
*او را در طرح و برنامه مورد نظر خودم شرکت ندادم.
*در مراحل تکمیل کار بر فعالیت او نظارتی نداشتم.
* مدت زمان خاصی برای تکمیل کار تعیین نکردم.
*انگیزه کافی برای انجام کار به او ندادم.
تمام این موارد میتواند در مورد کارمندان شما هم صدق کند. در صورتی که بخواهید بهترین عملکرد را از آنها دریافت کنید بهتر است کلیه اطلاعات لازم درباره تولید مورد نظر را به آنها بدهید تا موفق شوند. بگذارید دقیقا بدانند شما از آنها چه انتظاری دارید. بگذارید بدانند آنچه به عنوان موفقیت محسوب میشود از نظر شما چیست. آنها را در برنامهریزی پروژه شرکت دهید. سپس، از همه مهمتر اینکه انگیزه کاری برای آنها ایجاد کنید تا نهایت تلاششان را برای بهتر انجام دادن به کار ببرند.
انگیزش و رضایتمندی
همه ما در مورد چیزهایی که لذت میبریم بیشترین تلاشمان را بهکار میبریم. من مدیر شدم چون به خوبی میتوانم برنامهریزی کنم و راهنماییها و هدایت لازم را در مورد طرح و برنامهام اجرا کنم. مدیریت را به خوبی انجام میدهم، چون برایش وقت صرف میکنم. بر روی زمانی که صرف میکنم مدیریت دارم و از این مدیریت لذت میبرم. اگر در میان کارمندانتان کسی را دارید که دوست دارد مدام بیرون برود و کارهای بیرون از شرکت را انجام دهد، او را در دفتر کار اسیر نکنید تا خسته و کسل نشود، چون به زودی اشتباهاتش در کار بیشتر میشود و درنهایت اینکه از کوره در میرود و تحملش تمام میشود. هرگز کارمند خجالتی و درونگرای خود را در بخش فروش نگذارید که تلفن مشتریها را به سردی پاسخ میدهد. او از این کار متنفر است و میزان فروش را کاهش خواهد داد. هرگز فرد خیالباف و حواسپرت را در بخشهای مربوط به حسابداری نگذارید و از افرادی که زیاد به جزئیات میپردازند در مسوولیت یک پروژه یا طرح استفاده نکنید.
آنچه به درستی انجام دادم
اگر آنچه خواهرزادهام انجام داده بود دقیقا همانی بود که من میخواستم، کار بسیار زیبایی میشد. در اینجا به چند مورد از کارهایی که باید انجام میشد و من به درستی انجام دادم اشاره میکنم:
*از او خواستم که کار معینی را برای من انجام دهد.
*به او گفتم که از طرحهای قبلیاش خوشم آمده است.
*روی جزئیات کار او دخالت نکردم.
*از کاری که برای من انجام داده بود تشکر کردم.
شما هم امتحان کنید:
پس از واگذار کردن کار، اگر میبینید محصول کار آن چیزی نیست که شما میخواهید، به آغاز کار برگردید و بررسی کنید چه کاری را اشتباه انجام دادهاید- مثل آنچه من انجام دادم.
پس میفهمید کجای کار اشتباه است. حتما به او بگویید که کدام قسمتها را درست انجام داده است و از تلاش او تشکر کنید. اگر نیروهای تقویتکننده مثبت در کارتان اعمال نکنید ممکن است برخی موارد مورد انتظارتان درست از آب در نیاید.
ارسال نظر