ویژگیهای حسابداری مدیریت و نقش آن در تصمیمگیری
مقدمه
در اواخر قرن نوزدهم مدیریت علمی به عنوان رشتهای خاص توسط فردریک تیلور مطرح شد. مدیریت علمی به طور بسیار خلاصه روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه میگذرد و نتایجی که بر اثر هرگونه تغییر حاصل میشود تاکید دارد.
ترجمه و تدوین: لقمان پاکروان*
مقدمه
در اواخر قرن نوزدهم مدیریت علمی به عنوان رشتهای خاص توسط فردریک تیلور مطرح شد. مدیریت علمی به طور بسیار خلاصه روش برخورد منظم و منطقی با مسائل سازمانها به منظور یافتن مناسبترین راه برای انجام هر کار است و بر کسب اطلاع دقیق و کامل از آنچه میگذرد و نتایجی که بر اثر هرگونه تغییر حاصل میشود تاکید دارد. این نوع از مدیریت نیاز زیادی به اطلاعاتی از قبیل بهای تمام شده محصولات و خدمات، مقدار تولید، هزینه اجزای مختلف تولید، قیمت فروش محصولات و خدمات و ظرفیت منابع مختلف نظیر ظرفیت تولیدی ماشینآلات و تجزیه و تحلیل این اطلاعات داشت. این جریان، نیاز به اطلاعات و بخصوص اطلاعات مالی را فزونی بخشید.
افزایش استفاده مدیران از اطلاعات مالی موجب شد که روشهای هزینهیابی تولیدات، خدمات و فعالیتها بهبود و توسعه یابد و اطلاعات مفصلتری از جنبههای مختلف مالی فعالیتها فراهم آید. بهاینترتیب حسابداری مدیریت به عنوان رشتهای خاص در اوایل قرن حاضر شکل گرفت.
***
تعریف حسابرسی عملکرد
امروزه حسابرسی عملکرد یک حرفه مستقل است که نقش مهمی در مدیریت سازمانها و خطمشی دولتها بازی میکند. حیطه کارکرد حسابرسی عملکرد و نقش آن سال به سال تغییر یافته و توسعه پیدا کرده است. ادعاهای کم و بیش باورکردنی در مورد حسابرسی عملکرد ارائه شده است نظیر فعالیتهایی که به دهه ۱۹۶۰ یا حتی پیشتر از آن برمیگردد.
حسابرسی عملکرد به عنوان فعالیتی در مقیاس بزرگ و متمایز و خودآگاه از اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع شد. این حیطه در دهه ۱۹۸۰ و به واسطه مجموعهای از عوامل به شرح ذیل توسعه یافت:
• حوزه فعالیتهای دولت چند برابر شده بود. از کارکرد ساده مرتبط با نظم و قانون تا مدیریت دادگاهها. بسیاری از دولتها نقش فعالی در توسعه اجتماعی- اقتصادی ایفا میکنند. این موضوع میزان مخارج عمومی را افزایش داده است.
• ادعاهای متفاوتی در مورد تخصیص منابع وجود دارد. تخصیص منابع محدود مستلزم تصمیمگیری منطقیتر و آگاهانهتر برای انجام مخارج عمومی است. فشار زیادی برای ایجاد ارزش از پول خرج شده وجود دارد.
• با توسعه نهادهای مردمسالار، آگاهی عمومی و نمایندگان آن افزایش یافته است. تقاضای روزافزونی برای حسابدهی افرادی که منابع دولتی را اداره میکنند مطرح است.
• نیاز به مدیریت ریسک بدهیهای مدنی
• فرصت برای افزایش منافع حاصل از کارآیی از طریق بهبود سیستمهای مدیریتی داخلی و ...
بنابراین با ادامه برنامههای دولت و رشد طبیعی آن، حسابرسی عملکرد به منظور حمایت از سیاستگذاران در نقش نظارتی آنها گسترش یافته است.
حسابرسی عملکرد تعریفهای متعددی دارد که عبارتند از ارزیابی میزان رعایت هدفها، سیاستها، روشهای سازمان یا قوانین و مقررات مربوط، ارزیابی اثربخشی سیستمهای برنامهریزی و کنترل مدیریت، ارزیابی کیفیت گزارشهای مدیریت از نظر درخور اعتماد و مربوط بودن.
حسابرسی عملکرد یعنی حسابرسی کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی
الف) حسابرسی صرفه اقتصادی فعالیتهای اداری در انطباق با اصول و رویههای مدیریتی سالم و سیاستهای مدیریتی
ب) حسابرسی کارآیی در مورد استفاده از منابع انسانی و مالی و سایر منابع، شامل ارزیابی سیستمهای اطلاعاتی، سنجههای عملکرد و روشهای نظارتی و ضوابطی که توسط واحدهای حسابرسی شده برای رفع نقایص شناسایی شده به کار میروند
ج) حسابرسی اثربخشی عملکرد، با دستیابی به هدفهای واحدهای حسابرسی شده و حسابرسی آثار واقعی فعالیتها در مقایسه با آثار مورد انتظار مرتبط است در ادبیات علمی نیز حسابرسی عملکرد به شیوههای مختلف تعریف شده است. به عنوان مثال وارینگ و مورگان حسابرسی عملکرد را به عنوان ارزیابی نظاممند و هدفمند فعالیتها با فرآیندهای یک برنامه یا یک فعالیت برای تعیین کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی فعالیتها تعریف کردهاند. این تعریف در کنار توصیههایی برای بهبود کار مدیران، وزیران و قانونگذاران، کسانی را که مسوول اجرای توصیهها یا اطمینان یافتن از حسابدهی برای فعالیت صحیح هستند نیز شامل میشود. بنابراین حسابرسی عملکرد ابزاری مهم است که شرایط را برای بهبود حسابدهی مهیا کرده و به ایجاد نظام حاکمیتی پاسخگو در قبال منابع عمومی کمک میکند.
منظور از حسابدهی دولتی چیست؟ مایکل معتقد است که هر سیستم حسابدهی دولتی باید مولفههای اصلی زیر را بپذیرد:
• هر عمل یا فعالیت بهصورت باز و براساس قانون و قضاوت محتاطانه انجام میشود
• هر متقاضی مسوول عمل خود است
• هر عمل مستند میشود و به اطلاع عموم میرسد
• هر عمل یا فعالیت بهصورت حرفهای، مستقل و بدون تعصب حسابرسی شده و نتایج آن به اطلاع عموم میرسد
• اگر بررسی فعالیتها نشان دهد که خطای عمدی صورت گرفته، عمل اصلاحی سریع و هر جا لازم باشد مجازات مناسب، صورت میپذیرد
بنابراین هدف از حسابرسی عملکرد، ارزیابی عملکرد واحدهای حسابرسی شده و مدیریت آن در قالب کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی و نیز ارائه توصیههایی در مورد نحوه بهبود عملکرد سازمان است.
مدلهای مدیریت عملکرد و حسابرسی عملکرد
مدلهای مدیریتی مختلفی در ادبیات علمی ارائه شده است. برای مثال، مدل حاکمیت موثر یا مدل سیستم حسابدهی دولتی، مدل خدمات عمومی و ... . در این مقاله ابزار مشترک و رایج برای مدیران دولتی و حسابرسان عملکرد را تحلیل و مدل منطقی برنامه را بررسی میکنیم.
حسابرسی عملکرد با همان مفاهیم مدیریت عملکرد و اصول برنامهریزی، نظارت ارزیابی، چگونگی استفاده از منابع عمومی برای دستیابی به هدفها، که به وسیله مدیران برنامهها بکار میرود سروکار دارد.
مفاهیمی از قبیل ورودیها، پردازشها، خروجیها، نتایج و آثار و نیز همبستگی آنها با هدفهای کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی، ابزار مشترک برای مدیران عمومی و حسابرسان عملکرد هستند.
امروزه ارزیابی کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی باید بخشی از فرآیند عادی مدیریت هر واحد تجاری در بخش عمومی و خصوصی باشد و مدیران، بررسی عملکردها را به عنوان یکی از مسوولیتهای خود برای کنترل فعالیتها تلقی کنند و ارزیابی مستقل عملکرد مدیران از طریق واحد حسابرسی داخلی یا حسابرسان عملکرد صورت گیرد. کارآیی به ضرورت نشان میدهد که یک سازمان چگونه از منابع خود برای تولید کالا و خدمات استفاده میکند.
بنابراین سازمان بر منابع (دادهها)، کالا و خدمات (خروجیها) و میزان آن (قابلیت تولید) تاکید میکند که در آن دادهها برای تولید یا تهیه خروجیها بکار میروند. ابعاد خروجیها شامل کمیت و کیفیت است. خروجیها به مشتریان داخلی یا خارجی در محدوده متغیرهای مرتبط با سطح خدمات انتقال مییابند. کمیت به مقدار و حجم یا تعداد خروجیهای تولید شده اشاره دارد. کیفیت به خصوصیات و ویژگیهای متعدد خروجیها مثل اتکاپذیری، دقت، به موقع بودن، ایمنی و راحتی خدمت اشاره میکند. با این حال حسابرسی عملکرد ضمن آنکه نشانگر ارزیابی فرآیندهای مدیریت عملکرد است، از یک مجموعه مفاهیم دیگر استفاده میکند که اجزای فرآیندها و خروجیهای آن را توصیف میکند. نکته کلیدی این مفهوم، یافتههای حسابرسی و عناصر تشکیلدهنده آن است.
بنابراین مولفه اصلی حسابرسی عملکرد، یافتههای حسابرسی است. یافتههای حسابرسی متشکل از عناصر استاندارد از جمله معیار، شرایط، علتها و معلولها است. ساختار یافتههای حسابرسی به وسیله هدفهای حسابرسی و مدلی که حسابرسی با استفاده از این عناصر برپا شده است، تعیین میشود.
معیار، شاخص ایدهآلی است که عملیات واقعی در برابر آن سنجیده خواهد شد. معیار میتواند شامل انتظارات، استانداردها، قوانین، خطمشیها، محکهای مقایسه، هدفهای برنامه یا میانگین عملکرد در برنامهها یا نهادهای مشابه باشد. در طراحی روشهای زمینهای، حسابرسان ضوابط جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها را برای رسیدن به هدفهای حسابرسی، طراحی میکنند.
معیار را میتوان به واسطه محک زدن به کمک برنامههای مقایسهپذیر، انتظارات یا نیازهای مشتری، تعیین هدف برنامه، شناسایی هدفهای تنظیم شده داخلی، مقایسه واحدهای مقایسهپذیر انفرادی در داخل یک سازمان، تعیین استانداردهای صنعت یا بخش، مقایسه با روندهای تاریخی، شناسایی عملکرد بهینه یا میانگین عملیات حاصل در یک روند. مقایسه زمان، ورودیهای برنامه مثل کارکنان، تجهیزات یا پول از طریق فرآیندهایی مثل عملیات برنامه، برای ارائه خدمت خروجی کار میکنند. اگر خدمت به شکلی که طراحی شده کار کند خروجیها باید به نتایج مورد نظر مردم یا جامعه استفادهکننده از خدمت، ختم شود که بسیاری از آنها ممکن است زودتر قابل مشاهده بوده و نتایج مستقیم و منطقی خدمات باشند. در مفهوم وسیعتر، این مدل میتواند به حسابرسان کمک کند تا برنامهها و مسائل جامعه را برای ارزیابی برنامهها و حسابرسی عملکرد تجزیه و تحلیل کنند.
در نهایت صرفنظر از ماهیت آن (خطمشی، برنامه، پروژه، معیار) مداخله عمومی به صورت مجموعهای از منابع انسانی و سازمانی مالی تحلیل میشود که برای دستیابی به یک هدف یا مجموعهای از هدفها یا ثبت حل مشکل یا غلبه بر مشکلات موثر بر گروههای هدف، در یک مدت زمان خاص به کار بسته شود. استفاده از مدلهای منطقی میتواند به حسابرس کمک کند تا رابطه بین نیازهای اقتصادی- اجتماعی مورد نظر مداخله عمومی، هدفها، ورودیها، فرآیندها، خروجیها و پیامدها شامل نتایج آثار را شناسایی و تنظیم کند. به لحاظ نظری حسابرسی عملکرد میتواند تمام عناصر و روابط موجود در مدلها را با تاکید بر مدل ۳E یعنی کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی تجزیه و تحلیل کند.
اهداف کلی حسابرسی مدیریت
هدف از حسابرسی عملکرد مدیریت، انجام یک یا ترکیبی از موارد زیر حسب درخواست مدیریت است:
ارزیابی عملکرد
عبارت است از: مقایسه و تحلیل شیوهها و روشهای انجام فعالیتهای واحد اقتصادی با اهداف و استراتژی از پیش تعیین شده.
شناسایی فرصتها و بهبود فعالیتهای عملیاتی
منظور از بهبود فعالیتهای عملیاتی و عملکرد افزایش بازده اقتصادی، ارزیابی صرفه اقتصادی هزینهها، کارآیی، اثربخشی یا ترکیبی از این عوامل است.
حسابرسی عملیاتی فرصتهای موجود و قابل دسترس برای بهبود روشهای اجرایی را از طریق بررسی و شناخت جامع، ارزیابی تجزیه و تحلیل، مصاحبه با افراد واجد شرایط و ذیصلاح (درون سازمانی و برون سازمانی)، مشاهده عملیات، بررسی گزارشهای جاری و گذشته، بررسی معاملات، شاخصهای عمده موفقیت، برنامه استراتژیک، اقدامات استراتژیک، مقایسه با استانداردهای صنعت و رقبا بکارگیری قضاوت حرفهای و ... براساس تجزیه و سایر ابزارهای مناسب و عقلانی شناسایی و اظهار نظر میکند.
ارائه پیشنهاد برای بهبود عملیات یا ضرورت اقدامات اصلاحی
ماهیت، نوع و دامنه پیشنهادی ارائه شده در فرآیند حسابرسی عملیاتی بسیار متفاوت است. در اغلب موارد، گروه حسابرسان عملکرد مدیریت، میتوانند متناسب با ماهیت و اهمیت موضوع پیشنهادهای خاص ارائه کنند. چنانچه در سایر موارد و حوزههای مورد حسابرسی عملیاتی بررسیهای عمیقتر و گستردهتری نیاز باشد، گروه حسابرسان مدیریت میتوانند دلایل نیاز به انجام بررسیهای بیشتر ارائه کنند.
پیگیری تصمیمهای عملیاتی و اقدامات اجرایی
آنچه در حسابرسی مالی و کنترلهای داخلی صورت میپذیرد و مورد نظر حسابرسان مستقل و بازرس قانونی است. وضعیت فعلی واحد اقتصادی و پیشینه آن است. وضعیت فعلی که به طور عمده بیانگر ارزشهای تاریخی بسیار دور و نزدیک است. آنچه از اهمیت ویژه برخوردار است و در حسابرسی مالی و تجزیه و تحلیل صورتهای مالی چندان عمیق و گسترده مورد بررسی قرار نمیگیرد. شرایط اقتصادی، استراتژی مالی، برنامه و تصمیمهای عملیاتی، اقدامات اجرایی و ... برای دستیابی به اهداف واحد اقتصادی است که تا حدی به نحوه عملکرد کیفی و کمی مدیریت بستگی دارد.
یکی از عوامل اساسی و مورد توجه در حسابرسی مالی الزامات قانونی ثبت حسابها و ارائه گزارش مالی به صاحبان سهام است در صورتی که به بافت واقعی مالی یا به ساختار واقعی داراییها و بدهیها در ترازنامه و به کیفیت اطلاعات مندرج در صورتهای مالی تجزیه و تحلیل، اثربخشی عملکرد مدیریت، بهرهوری و صرفه اقتصادی فعالیتهای عملیاتی در جهت دستیابی به اهداف و استراتژیهای واحد اقتصادی دولتی و شبه دولتی کمتر توجه میشود. حسابرسی کیفی و جامع عملکرد مدیریت، میتواند زوایای مختلف عملکرد بنگاه اقتصادی را در حوزههای مختلف مدیریت مورد ارزیابی قرار دهد.
اینکه شرایط کیفی و کمی شرکت در حال حاضر چیست و به کجا میرسد، برای سهامداران و اعضای هیات مدیره اهمیت دارد. این مهم به میزان قابل توجهی از طریق حسابرسی عملکرد مدیریت برای افراد ذینفع مشخص و روشن میشود. حسابرسی مدیریت نوعی حسابرسی و نگرش به آینده است که با استفاده از آن تا حدودی از تکرار فعالیتهایی که فاقد هرگونه ارزش افزوده و افزایش بازده اقتصادی است، جلوگیری و پیشگیری میکند.
از مهمترین وظایف شرکتها جلب اطمینان سهامداران نسبت به کیفیت فرآیند گزارشگری مالی و قابلیت اتکا به ارقام و اطلاعات مندرج در آنها است. بنابراین مدیریت ضعیف و غیرعلمی، گزارشگری غیرشفاف و غیرکیفی، تحریف سود، وجود هرگونه ابهام و تقلب در صورتهای مالی و عدم نظارت و اقدامات اصلاحی مستمر در رفع نارساییها، مشکلات و ضعفهای موجود در کنترلهای داخلی و عدم نظارت و اقدامات اصلاحی مستمر در رفع نارساییها، مشکلات و ضعفهای موجود در کنترلهای داخلی، از جمله عوامل ارزیابی در حوزه حسابرسی عملکرد مدیریت محسوب میشود.
اطلاعات، آمار، گزارشهای مالی و غیرمالی که موجب تصمیمسازی و تصمیمگیری مدیران ارشد در اداره موفقیتآمیز امور شرکتها میشود. از جمله تعیین میزان دستیابی کیفی و کمی به اهداف و برنامههای استراتژیک از وظایف عمده حسابرسی مدیریت است.
اگر نتایج حاصل از حسابرسی مالی و حسابرسی مبتنی بر تجزیه و تحلیلهای آماری، بیانگر بخشی محدود از ارزیابی عملکرد یا حسابرسی عملیاتی باشد، اما با تضاد نتایج حاصل از آن نمیتوان به روشنی و قاطعیت اذعان کرد که مجموع عملکرد مدیریت، موفق یا ناموفق بوده است. به عبارت دیگر مجموع تلاشها و فعالیتهای عملیاتی مدیریت در مسیر صرفه و صلاح اثربخشی عملکرد، کارآیی و دستیابی کیفی به اهداف و استراتژیها و در نهایت افزایش بازده اقتصادی و ثروت سهامداران قرار داشته است.
با وجود اینکه اغلب متفکران مالی و اقتصادی بر این باورند که جدایی مالکیت از مدیریت، منافع اقتصادی و افزایش ثروت سهامداران را تامین خواهد کرد، مخالفان این نظریه، استدلال میکنند که سهیم کردن مدیران در مالکیت شرکت دارای منافع اقتصادی است و مدیران مالک در افزایش کارآیی، بازده اقتصادی و تداوم فعالیت شرکت موفقترند. از طرفی چون عملکرد کیفی و اثربخش مدیریت، ارتباط مستقیم با نیروی انسانی حرفهای، تخصصی، هماهنگی کیفی و هدفمند آنان دارد میتواند بر افزایش کیفی سودآوری، ارزش شرکت و در نهایت افزایش منافع سهامداران آثار عمده داشته باشد.
نکته آخر اینکه افزایش غیرکیفی سودآوری و تقسیم سود نمیتواند بیانگر عملکرد مطلوب مدیریت و شایستگی سطوح مختلف مدیریت تلقی شود.
چنانچه کیفیت سودآوری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد مشخص میشود یکی از دلایل اساسی در عملکرد غیرکیفی مدیریت، تقسیم سود نقدی یا سود سهمی مستمر در شرایط حاد تورمی یا تغییر در چهره واقعی رویدادها، روشهای حسابداری و تعدیلات سنواتی است که منجر به افزایش درآمد میشود ولی در واقع هیچگونه وجه نقدی ایجاد نمیکند یا هزینههایی که در داراییها انعکاس یافته است که قابلیت بازیافت آنها مشخص نیست.
حسابرسی و مدیریت بنگاه اقتصادی
حسابداری یک فعالیت اجتماعی- حرفهای است که شامل منابع انسانی و غیرانسانی میشود و بین منابع انسانی و غیرانسانی واکنشهای متقابلی وجود دارد و فرهنگ جامعه بر منابع انسانی تاثیرگذار است.
حرفه حسابداری در بین کشورها مرتبط با تفاوتهای فرهنگی است و محتوای گزارشها در بیشتر موارد بستگی به تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگ منطقه دارد و بهاین دلیل است که در بعضی کشورها، سرمایهگذار مد نظر دارد و در بعضی از کشورها و مناطق، طلبکاران یا ادارهکنندگان دولتی. از آنجا که ارزش کار در ارتباط با فرهنگ تعیین میشود بنابراین تلقی مفاهیم زیر از پارامترهای مهم در تعیین ارزش محسوب میشوند:
۱. فردگرایی در مقابل جامعه با جمع گزارش
۲. فاصله طبقاتی زیاد در مقابل کاهش فاصله طبقاتی
۳. مردگرایی در مقابل زنگرایی یا انسانگرایی
۴. اصالت سرمایه در مقابل اصالت معنویت یا اصالت کار
۵. پنهانکاری در مقابل آشکارسازی
ارزشهای جوامع نیز از لحاظ بعد زمانی با یکدیگر متفاوتند. بعضی از جوامع بر گذشته و برخی دیگر بر حال و آینده تکیه دارند. برخی ممالک مانند آمریکا بر من تکیه دارد ولی ژاپن بر ما تکیه دارد. برخی به فرد و سرمایه و برخی دیگر به جامعه و کار اصالت میدهند. این فرهنگها، گزارشهای مالی متفاوت، نوع رسیدگیهای متفاوت و کنترلهای متفاوتی را نیز طلب میکنند و اصل افشا در هر کدام تفسیر خاص خود را دارد.
نظریهها و رویههای حسابداری و حسابرسی با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جامعه و هدفهای تعیین شده برای حرفه حسابداری بنا شده است. هدفهای حسابداری و حسابرسی نیز برانگیخته از اوضاع حاکم بر محیط حسابداری و حسابرسی است و محیط حسابداری و حسابرسی به عنوان یک سیستم فرعی از سیستم کل اقتصاد بهگونهای است که همواره با واحدهای اقتصادی، اعتباردهندگان و حرفه حسابداری در تعامل است. بنابراین تعیین هدفهای حسابداری و حسابرسی و گزارشهای مالی تضاد منافع این سه گروه را دربر خواهد داشت و با توجه به اینکه مدیریت واحدهای اقتصادی از عمدهترین تصمیمگیرندگان اقتصاد هستند پس خود نیز جزو اصلیترین استفادهکنندگان گزارشهای مالی محسوب میشوند.
یکی از فرضیات حسابداری تفکیک شخصیت است که همواره باید بین صاحبان واحدهای اقتصادی و شخصیت مستقل واحدهای اقتصادی تمایز قائل شد. زیرا صاحبان واحد اقتصادی شکلی از بستانکاران هستند که در واحدهای اقتصادی دارای منافعند و در این راه مالکان باید بدانند که مدیر نیستند و مدیران هم باید بدانند که مالک واحد اقتصادی نیستند. رشد سریع و بیامان نیازهای اطلاعاتی استفادهکنندگان؛ حسابرسان را به پذیرش مسوولیت بیشتری در مقابل جامعه دعوت میکند و اعتبار اطلاعات به درجه درستی و صحت آنها وابستگی شدید خواهد داشت.
محیط کنترلی فرآیندی است از سیاستها و روشهایی که برای کسب اطمینان نسبی از دستیابی به هدفهای سازمانی ایجاد میشود.
به طور کلی میتوان گفت که هدف اساسی در ایجاد و رسالت واحدهای حسابرسی داخلی کمک به مدیریت واحد اقتصادی در اداره کردن امور شرکت به بهترین وجه است. بنابراین رسیدگی حسابرسان داخلی اغلب حسابرسی عملیاتی است. زیرا هدف آنان تعیین تاثیر رویهها و روشهای موجود بر کارآیی عملیات واحد اقتصادی نمیشود بلکه بررسی و ارزیابی تاثیر سیستم کنترلهای داخلی حسابداری و اداری را نیز شامل میشود.
به همین دلیل است که حسابرسان داخلی میتوانند به عنوان بازوی توانمند مدیریت در اداره و کنترل کیفیت و کارآیی واحدهای اقتصادی از جنبههای مادی (سودآوری) و معنوی (نیروی انسانی) محسوب شوند. گرچه ارزش اقتصادی حسابرسی داخلی مانند سایر منابع، به ظرفیت مدیران برای استفاده از توان بالقوه این ابزار کارآمد و ارزشمند به منظور نیل به اهداف سازمان وابسته است ولی نباید فراموش کرد که حسابرسی داخلی خود نیز به عنوان بخشی از کارگروهی سازمانی تلقی میشود نه به عنوان یک شغل متمایز و مجزا از وظایف حسابدار.
حسابرسی داخلی آمیختهای از فرآیند کنترل و برنامهریزی در سیستم اطلاعات مدیریت است که محصول فعالیت آن اطمینان از سودآوری و تداوم فعالیتهای اقتصادی و تامین امنیت شغلی برای کارکنان و در نهایت تشخیص حدود کارآیی مدیران و کوششهای مستمر آنان است.
حسابرسی عملکرد مدیریت و نقش آن در شفافسازی واحدهای اقتصادی
بیش از هفتاد سال است که ابتدا در انگلستان و بعد آن در آمریکا، کانادا و سایر کشورهای اروپایی این سوال مطرح شد که چرا حفظ کامل منافع سهامداران از طریق روشهای حسابرسی سنتی (حسابرسی مالی) تامین نمیشود و همراه با این سوال نگرشی به سمت و سوی روش جامعتر، کاملتر و دقیقتر شکل گرفت و با نام حسابرسی عملکرد مدیریت یا حسابرسی مدیریت فعالیت خود را آغاز کرد. تا اواخر دهه هشتاد حسابرسی عملکرد مدیریت محدود به حسابرسی رعایت بود و در چارچوب رعایت قوانین، آییننامهها و دستورالعملها فعالیت داشت. امروزه با توجه به نقش اثربخش تجزیه و تحلیل جامع اطلاعات و آمار مندرج در صورتهای مالی، ابتدا حسابداری صنعتی و حسابداری مدیریت، در تصمیمسازی و تصمیمگیری منطقی، با هدف افزایش بازده اقتصادی و ثروت سهامداران وارد عرصه مدیریت شد و سپس حسابداری کیفیت، حسابداری محیط زیست، مهندسی مالی، مدیریت ارزش، مهندسی ارزش و ... به عنوان ابزاری موثر به کمک مدیران صنایع و مدیران اقتصادی آمد.
در حال حاضر هدف از حسابرسی عملکرد مدیریت، دستیابی به پاسخ این سوال است که آیا فعالیتهای عملیاتی و حتی غیرعملیاتی مدیران در کلیه سطوح ساختار سازمانی یک واحد اقتصادی، توام با کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی اداره یا اجرا شده است. یادآور میشود در هر سازمان اقتصادی، اهداف و استراتژی ابتدا توسط ارگانهای تصمیمگیر و به کمک مدیران ارشد و مسوولان فرآیندها تدوین و تعیین میشود.
مدیران خلاق و مولد در راس سازمانهای اقتصادی با بهرهگیری از مدیران زنده، مجرب و متخصص، توانایی جمعآوری و نقل و انتقال اطلاعات و آمار قابل اعتماد و شفاف، توانایی تجزیه و تحلیل انجام شده و توانایی در اجرای به موقع تصمیمهای اخذ شده، میتوانند مدعی توسعه پایدار باشند.
به این ترتیب مدیریت قادر خواهد بود فروش هدف، تولید هدف، بهام تمام شده هدف، هزینه هدف، سود هدف، آرمانها و رویاهای خود را تحقق بخشد و فعالیتها را در جهت حرکت به سوی اهداف تعیین شده هدایت کند.
برای اطمینان از هماهنگی و حرکت کیفی و هدفمند به سوی اهداف و استراتژیهای تعیین شده یا کارآیی، اثربخشی و صرفه اقتصادی مورد نظر، ایجاد، تقویت و حمایت از یک سیستم کنترلی منسجم همواره ضروری به نظر میرسید که با استفاده از آن نتایج واقعی بهدست آمده با ضوابط استانداردهای مناسب و مبتنی بر اهداف، مقایسه شده و نسبت به اصطلاحات لازم به موقع اقدام شود.
نتیجهگیری
با توجه به امکانات بالقوه و بالفعل و محدودیتهای موجود در هر سازمان اقتصادی، حسابرسی مدیریت به عنوان یکی از روشهای کنترلی، بیطرفانه به ارزیابی و قضاوت نسبت به عملکرد گذشته و چشمانداز آینده مدیریت میپردازد، درجه کارآیی، اثربخشی و اقتصادی بودن عملیات را با هر حجم، وسعت و شکلی ارزیابی میکند. از این طریق مسوولان و متولیان حفظ حقوق و منافع سهامداران را در اداره بهتر امور مورد مشارکت قرار میدهد.
امروزه در بسیاری از کشورها، اعضا و مجامع عمومی، هیات مدیره، صاحبان صنایع و مدیران ارشد واحدهای اقتصادی و ... همواره خواستار دریافت گزارش ارزیابی عملکرد و مشاوره مستقل در زمینه حسابرسی مدیریت هستند زیرا آنان علاوه بر وظیفه مباشرت، از درجه بالای پاسخگویی و مسوولیتپذیری برخوردارند. مسوولان اجرایی واحدهای اقتصادی حتی ممکن است دلیلی مبتنی بر وجود مشکل تصور نکنند، اما اغلب بر این باورند که یک بررسی بیطرفانه و ارائه پیشنهادهای عملی، میتواند آثار مثبت برای واحد اقتصادی آنان ایجاد کند.
بررسی علل روزافزون برای دریافت خدمات حسابرسی عملیاتی از سوی مدیران صنایع مختلف، نشان میدهد که موضوعات زیر، بستر مناسبی برای انجام حسابرسی عملیاتی فراهم کرده است. توجه هر چه بیشتر به رعایت کارآیی، اثربخشی فعالیتهای عملیاتی و صرف اقتصادی در واحدهای اقتصادی.
به طور کلی به منظور ایجاد یک بررسی کامل مقدماتی در حسابرسی عملکرد مدیریت موارد زیر باید رعایت شود، شناخت تاریخچه واحد اقتصادی، (عملکرد گذشته و چشمانداز آینده)، اهداف، استراتژیها، تصمیمهای عملیاتی و برنامههای اجرایی واحد اقتصادی، محدودیتها و امکان واحد اقتصادی، منافع کمی و کیفی واحد اقتصادی، فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی واحد اقتصادی، روشهای نوین مدیریتی و کنترلهای کمی و کیفی واحد اقتصادی، ریسکهای حسابرسی عملکرد مدیریت و سایر اطلاعات مرتبط با ارزیابی عملکرد مدیریت.
*حسابدار رسمی
و کارشناس رسمی دادگستری
ارسال نظر