«دنیای اقتصاد» بررسی میکند
ارزیابی موج اول انتخابات
ارزیابی موج اول انتخابات
اقتصاد پایه رقابت کاندیداها
در واقع میرحسین موسوی در برنامه تبلیغاتی خود به ارائه یک الگوی جدید مدیریتی برای کشور پرداخت که ظاهرا کارشناسانی چون بیژن زنگنه، طهماسب مظاهری، فرشاد مومنی و محمدحسین عبده تبریزی در تدوین این برنامه نقش اساسی را برعهده داشتهاند.
احیای برنامه در صدر شعارهای میرحسین
کارشناسان یاد شده در زمره منتقدان اصلی روشهای مدیریتی و سیاستهای اقتصادی احمدینژاد به شمار میآیند. طهماسب مظاهری که کمی بیشتر از یک سال ریاست بانک مرکزی را در دولت احمدینژاد برعهده داشته است، همان اقتصاددانی است که به باور بسیاری ناجی موج افزایش نقدینگی کشور بود و او بود که با ریاست بر بانک مرکزی و اتخاذ سیاست مشهور به سه قفله کردن خزانه کشور، از انفجار نقدینگی در کشور ممانعت به عمل آورد. هرچند اتخاذ این سیاست باعث ناخشنودی رییسجمهور و برخی وزرای اقتصادی شد و ناچار طهماسب مظاهری کلید بانک مرکزی را به بهمنی سپرد تا یک سال کمتر از این استعفا در تیم اقتصادی یکی از رقبای اصلی محمود احمدینژاد قرار بگیرد. اکنون شخصیتهای اقتصادی چون مظاهری و زنگنه و مومنی تدوینگر برنامه اقتصادی - مدیریتی میرحسین موسوی شدهاند و به نظر میرسد که میرحسین موسوی در اولین برنامه تلویزیونیاش از آرا و نظرات کارشناسان یادشده بیشترین تاثیر را پذیرفته است. آنجا که میرحسین موسوی مستقیما به سیاستهای اقتصادی احمدینژاد تاخت و این سیاستها را موجب هدر دادن 300میلیارد دلار درآمد نفتی طی چهار سال دانست که در نتیجه چنین سیاستهایی در
سال 88 دستکم با کسری بودجه 5/8میلیارد دلاری مواجه شدهایم. هم از اینرو بود که میرحسین موسوی نتیجه سیاستهای احمدینژاد را افزایش فقر در ایران دانست و تاکید کرد با اجرای برنامههای اقتصادی که او طراحی کرده است، فقر به صورت نسبی از ایران رخت برخواهد بست. میرحسین تاکید کرد که فقر سرنوشت کشور ثروتمند ایران نبوده و نخواهد بود و اگر فقری هست، نتیجه سیاستهای ناکارآمد اقتصادی دولت است.
نقد دوم بر عملکرد احمدینژاد
جلوگیری از سقوط کشور به پرتگاه شعار اصلی رضایی
اما هنوز تحلیلهای محافل سیاسی، اقتصادی و کارشناسی کشور از نطق تلویزیونی میرحسین موسوی تمام نشده بود که نوبت به برنامه تبلیغاتی یک کاندیدای دیگر، اما از جنس اصولگرا رسید. او محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. محسن رضایی هم که در قامت اصولگرای منتقد دولت احمدینژاد ظاهر شده است، اقتصاد را در کانون فیلم تبلیغاتی نیم ساعتهاش قرار داد و البته از اینکه اقتصاد هم به مرکز برنامه تبلیغاتی محسن رضایی تبدیل شده است، چندان جای تعجب نیست. چراکه محسن رضایی تنها کاندیدایی است که ریاست ستاد انتخاباتیاش را به یک اقتصاددان سپرده است. داوود دانشجعفری وزیر سابق اقتصاد شخصیتی است که در کنار محسن رضایی قرار گرفته و اکنون تدوینگر برنامههای این کاندیدای ریاستجمهوری به شمار میرود. به این ترتیب میتوان گفت درحالحاضر دانش جعفری دومین عضو ارشد تیم اقتصادی احمدینژاد است که به علت اختلاف با رییس دولت راه خروج از کابینه را در پیش گرفته و در ستاد رقبای احمدینژاد، عهدهدار مسوولیت شده است. دانش جعفری هم که حدود سه سال به عنوان وزیر اقتصاد در دولت احمدینژاد عهدهدار مسوولیت بود، اما در
نهایت نتوانست با سیاستهای دولت در حوزه اقتصادی همراهی کند و ناچار از قطار دولت پیاده شد تا او هم مانند مظاهری به تدوین برنامه اقتصادی برای یکی دیگر از رقبای احمدینژاد به نام محسن رضایی بپردازد. به همین دلیل شباهتهای گفتاری زیادی بین سخنان موسوی و رضایی دیده میشد. به خصوص هر دو کاندیدای یادشده در نقد دولت در حوزه اقتصادی بیمحابا وارد عمل شدند و البته در این میان محسن رضایی با بیان جمله مشهور «تداوم وضع موجود یعنی بردن کشور به لبه پرتگاه» به میدان آمده بیان این جمله از محسن رضایی کافی بود تا او را در کانون رسانههای خبری داخلی و خارجی قرار دهد. چراکه بیان چنین جملهای از یک شخصیت اصولگرا که زمان جنگ فرماندهی سپاه پاسداران را برعهده داشته است، تا حدودی تند به حساب میآید و برخی بر اساس چنین جملهای به این تحلیل رسیدند که محسن رضایی با هدف گردآوری اصولگرایان ناراضی قصد آن دارد تا از سرریز شدن آرای این طیف به سوی میرحسین موسوی جلوگیری کند. هر چیز یاران محسن رضایی به خصوص داوود دانش جعفری چنین تحلیلی را خطا دانستند و گفتند که محسن رضایی با هویت و شخصیت مستقل خود به میدان آمده است و برای اداره کشور به ویژه
در حوزه اقتصاد برنامه اختصاصی خود را دارد. هم از اینرو بود که محسن رضایی هم در برنامه تلویزیونی خود پس از نقدهای گزنده از عملکرد اقتصادی محمود احمدینژاد به سراغ برنامهای رفت که به گفته او میتواند مانع از رسیدن اقتصاد به لبه پرتگاهی شود که او پیشتر درباره آن هشدار داده بود. علاوه بر این محسن رضایی نیم نگاهی هم به مسائل سیاست خارجی - فرهنگ و اجتماع به ویژه در حوزه زنان داشت و حقوق بگیر کردن زنان خانهدار و حل مساله سربازی را به عنوان دو وعده انتخاباتی هم به برنامههای خود افزود.
کروبی؛ آتشباری سوم
کروبی طرح تقسیم پول نفت را باز تولید کرد
اما مهدی کروبی سومین کاندیدایی بود که قید قرعه در برنامه نیم ساعته شبکه اول سیما مقابل ایرانیان قرار گرفت تا به گفته یاران اصلی انتخاباتیاش با صراحت لهجه بیشتری به انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد و ارائه برنامه خود برای اداره کشور بپردازد. مهدی کروبی اولین شخیصتی بود که برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دهم کاندید شد و البته او خود را بزرگترین مدعی انتخابات ریاستجمهوری نهم میداند.
مهدی کروبی هم با گفتن یک جمله نغز نام خود را برای همیشه در تاریخ سیاسی ایران ثبت کرده است. او در وصف انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ میگوید که چند ساعت خوابیدم و صبح که از خواب بیدار شدم، مانند خواب اصحاب کهف همه چیز از این رو به آن رو شده بود. شیخ مهدی کروبی فرزند شیخ احمد کروبی از دیار لرستان همیشه به خاطر صراحت لهجههای این چنینی مورد توجه قرار گرفته است و به گفته برخی از اطرافیانش مانند عباس عبدی همین صراحت لهجه او را به مردی با مرام و رک تبدیل کرده است. اما او اکنون این صراحت لهجه و بامرامیاش را وارد انتخابات ریاستجمهوری کرده است تا صریحتر، علنیتر و تندتر به انتقاد از دولت نهم و در صدر آن محمود احمدینژاد بپردازد.
به این ترتیب اگر کسانی چون میرحسین موسوی و محسن رضایی علت حضور خود را در رقابتهای ریاستجمهوری عملکرد ناصواب محمود احمدینژاد و در چهار سال گذشته تشخیص دادهاند، اما مهدی کروبی علاوه بر این دلیل یک دلیل دیگر هم دارد و آن هم چیزی نیست جز این که کروبی معتقد است که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته او به همراه هاشمی به دور دوم راه یافت، اما به خاطر همان چند ساعت خواب مشهور بخت خود را از دست داد و در عین حال سرنوشت کشور عوض شد. مهدی کروبی میگوید آمده است تا ریل این قطار را که چهار سال پیش تغییر جهت داده شد، به مسیر اصلی خود بازگرداند.
کروبی برای رسیدن به این هدف به نخبگان و اصحاب اصلاحطلب بانگ یاری طلبیدن سرداد و توانست برخی شخصیتهای مهم اصلاحطلب چون غلامحسین کرباسچی، عباس عبدی، محمد علی نجفی و عطاء ا... مهاجرانی را گرد خود جمع کند و به این شخصیتها ماموریت داد تا برنامهای جامع را برای اداره کشور تدوین کنند. البته اگر چه مهدی کروبی در حوزه سیاست، اجتماع، فرهنگی و دانشگاه برنامههای خاص خود را ارائه داده است، اما به نظر میرسد که بین برنامههای اقتصادی او و محمود احمدینژاد تشابه زیادی وجود دارد و این تشابه تا به آنجا بوده که هر دو کاندیدا یکدیگر را به کپیبرداری از برنامههای اقتصادیشان متهم کردند. مهدی کروبی به خصوص در حوزه درآمدهای نفتی طرحی را ارائه داده است که بر مبنای آن پول نفت میان ایرانیان تقسیم خواهد شد. مهدی کروبی چهار سال پیش هم طرحی مشابه ارائه داد و قول داد در صورت رسیدن به ریاستجمهوری به هر ایرانی بالای ۱۸ سال مبلغ پنجاههزار تومان اهدا خواهد کرد. اقبال نسبی رایدهندگان به این وعده انتخاباتی باعث شد تا مهدیکروبی در دوره جدید هم به بازسازی و بازتولید این طرح بپردازد، هرچند در این راه با رقیبی قدرتمند به نام محمود
احمدینژاد مواجه شده است. چرا که درحالحاضر دو کاندیدای یاد شده برنامه تقسیم پول نفت را در دستور کار قرار دادهاند که این میتواند به رقابتی جالب و جذاب تبدیل شود، هرچند در این میان کروبی انتقادات تند و تیزی را به عملکرد احمدینژاد در تمام حوزهها از جمله اقتصاد وارد کرده و معتقد است؛ احمدینژاد طی چهار سال گذشته یکی از فرصتهای استثنایی توسعه ایران را هدر داده است.
احمدینژاد در موضع دفاع
دفاع از وضع موجود در صدر برنامههای احمدینژاد
اما در این میان محمود احمدینژاد از وضعیتی متفاوت با سه کاندیدای دیگر مواجه است، زیرا او میراثدار تحولات چهار سال گذشته است و به همین دلیل کار سختی را پیشرو دارد. احمدینژاد از یکسو با رقبای قدرتمندی چون میرحسین موسوی روبهرو است که مستقیما او را به چالش کشیده است و از سوی دیگر میبایستی پاسخگوی سوالاتی مهم درباره اتفاقات چهار سال گذشته باشد. به خصوص اکنون در افکار عمومی عطش شنیدن میزان درآمدهای نفتی طی چهار سال گذشته و چگونگی هزینهکردن آن رو به فزونی است و رقبای انتخاباتی احمدینژاد با دمیدن به این موضوع برعطش افکار عمومی میافزایند و همین مساله هم کار را برای احمدینژاد سخت کرده است.
به همین دلیل محمود احمدینژاد که چهار سال پیش در چنین روزهایی در قامت یک کاندیدای مدعی نقد وضع موجود و تاختن به عملکرد روسای جمهور گذشته، خود را در بوته توجه افکار عمومی قرارداد، اما چهار سال پس از آن ماجرا جنگ انتخاباتی مغلوبه شده است و او اکنون در موضع دفاع از عملکردش قرار گرفته است. به ویژه اینکه احمدینژاد چهار سال پیش از مافیای نفتی سخن به میان آورد و قول داد در صورت پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دستان مافیا را از نفت ایران کوتاه خواهد کرد. شاید تقدیر این بود احمدینژاد که با شعار مبارزه با مافیای نفتی و وعده آوردن پول نفت سر سفرهها، پیروز انتخابات شد، بخت با او همراه شد و لقب نفتیترین دولت ایران طی صد سال گذشته را به خود اختصاص داد؛ چرا که به گفته رقبایش او طی چهار سال حدود 300میلیارد دلار درآمد نفتی کسب کرده است و اکنون میبایستی حساب این 300میلیارد دلار را پس بدهد و درباره سرنوشت آن توضیح بدهد. هم از این رو بود که احمدینژاد در میان کاندیداهای موجود بیشتر از آنکه تهاجمی عمل کند، از موضع دفاع برآمد و بیشتر از آنکه نقد دیگران گوید، به داشته خود تاکید کرد و از آماده بودن کشور برای جهش بزرگ خبر داد
که البته از دیدگاه احمدینژاد این جهش بزرگ تنها در صورتی رخ خواهد داد که دولت او چهار سال دیگر بر سرکار باقی ماند.
دورنمای انتخابات
به رغم پایان دور اول رقابتها، این سوال باقی است که دورنمای انتخابات ریاست جمهوری دهم چیست و کدام کاندیدا از بخت بیشتری برخوردار است؟ اگرچه هنوز نمیتوان به طور قاطع از پیش افتادن یکی از رقبا به دیگران سخن به میان آورد، اما با این وجود به نظر میرسد که رقابت سخت و نفسگیری بین میرحسین موسوی و احمدینژاد شکل گرفته است و در همان حال هم مهدی کروبی و سپس محسن رضایی هم سعی میکنند خود را به عنوان مدعیان بزرگ و رقبای مهم در عرصه انتخابات باقی نگه دارند. به خصوص اینکه اعتماد و اتکای چندانی به نظرسنجیها نیست و تجارب گذشته نشان داده که امکان خلق یک نتیجه دور از انتظار همیشه وجود داشته است. دستکم در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ و انتخابات سال ۸۴ نتایج دور از انتظار و تا حدی ناباورانه به دست آمد و البته مواردی هم وجود دارد که نتایج انتخابات ریاستجمهوری مطابق پیشبینیها بوده است. انتخابات ریاستجمهوری سالهای ۶۸، ۷۲ و ۸۰ نمونههایی از این دست به شمار میآیند، اما اکنون باید منتظر ماند و دید که انتخابات ۸۸ از کدام الگو تبعیت خواهد کرد؟
ارسال نظر