نظم جدید اقتصادی

منبع: اکونومیست

مترجم: یاسر ظهوریان *

لاکشمی‌‌‌میتال دلایلی دارد که فرآیند انتقال قدرت به سمت اقتصادهای در حال گذار در نقطه‌‌ای بسیار حساس قرار دارد حتی پیش از این که وقایع اخیر موسسات مالی را در سال ۲۰۰۸ تحت تاثیر قرار دهد، متخصصان پیش‌‌بینی می‌‌‌کردند که رشد اقتصادی جهانی در سال ۲۰۰۹ کند خواهد شد. آنها معتقد بودند که بعضی از کشورهای توسعه یافته سال جدید را با بحران آغاز خواهند کرد و حتی بازارهایی که با بیشترین سرعت در حال شکل گیری بودند، رشد آرام‌تری را در مقایسه با قبل تجربه خواهند کرد.

در حال حاضر ما خیلی بهتر می‌‌‌توانیم رابطه بین بازارهای پیچیده مالی و کالاهای فیزیکی را که ساخته و فروخته می‌‌‌شوند، درک کنیم. باید این را هم در ذهن داشته باشیم که اگر از داخل یکی از اقتصادهای گروه هشت به شرایط نگاه کنیم، یک آینده تاریک محتمل و بلکه اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ ولی دنیا فقط گروه هشت نیست و توسعه‌‌ای که در خارج از این پیشرفته‌ترین کشورها به دست آمده است، می‌‌‌تواند به نجات همه ما بیاید.

اگر به دنبال ریشه مشکل بگردیم، خواهیم دید که منشا این مشکل در ایالات متحده و ناشی از اعتبار بیش از اندازه و بدون پشتوانه‌‌ای بود که به کسانی داده شد که کمترین قابلیت را در بازپرداخت وام‌‌های خود داشتند؛ اما هنوز بعضی از خانواده‌‌ها در کشورهای در حال توسعه تنها آرزویشان داشتن سقفی بر روی سر اعضای خانواده است؛ تملک چنین خانه‌‌ای برای آنها یک رویای دور از دسترس است. وقتی هزینه های انسانی این بحران اقتصادی را برآورد می‌‌‌کنیم، باید این واقعیت‌‌ها را در نظر داشته باشیم.

همچنین این واقعیت‌‌ها می‌‌‌تواند توضیح دهد که چرا رکود در گروه هشت تاثیر برابری بر روی کشورهای در حال توسعه نداشته است. اقتصادهای گروه BRIC (برزیل، روسیه، هند و چین) که رشد نزدیک به دورقمی‌‌ ‌را تجربه می‌‌‌کنند به همراه سایر کشورهای در حال توسعه یکی از متحول‌ترین جریانات اقتصادی در چند ساله اخیر بوده اند. از نقطه نظر صنعتی که من در آن فعالیت می‌‌‌کنم (فولاد) تقاضایی که از سوی این کشورها و به خصوص چین بوده است، یکی از مهمترین عوامل پشت احیای صنعت بوده است.

رسیدن به پیشتازان

امروزه تفاوت زیادی بین نرخ رشد بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و این تفاوت ادامه خواهد داشت. این فاصله نرخ رشد باعث خواهد شد که کشورهای BRIC و همراهان کوچک‌ترشان خود را به پیشتازان دنیا (گروه هشت) نزدیک کنند. اگر چه به نظر می‌‌‌آید فاصله ثروت آنها همچنان زیاد می‌‌‌ماند. ما شاهد ایجاد یک نظم جدید اقتصادی هستیم؛ نظمی‌‌ ‌که در آن قدرت‌های اقتصادی بزرگ مانند ایالات متحده همچنان تاثیر زیادی خواهند داشت؛ اما اقتصادهای در حال گسترشی مانند چین نیز وزن رو به افزایشی خواهند داشت؛ برای مثال سازمان ملل پیش‌‌بینی می‌‌‌کند که در ۱۰ سال آینده نیمی‌‌‌از جمعیت چین در شهرها زندگی خواهند کرد که یک تغییر عمده است.

فرآیند جهانی سازی اقتصاد مدتی در دستور کار بوده است. این فرآیند سود زیادی را نصیب‌‌میلیون‌ها نفر در کشورهای در حال توسعه کرده است و توانایی این را دارد که ‌‌میلیاردها نفر دیگر را به شکل مثبتی تحت تاثیر قرار دهد. پیشرفت در زیرساخت‌ها، کشاورزی و صنعت منجر به بهبود وضعیت بهداشتی و آموزشی شده است. هنوز خیلی مانده است تا ثروت رو به افزایش کشورهای در حال توسعه زندگی مردم آنها را به استانداردهای کشورهای پیشرفته برساند. با این وجود ثروت هر سال متوسط ثروت جهانی به شکل برابرتری بین کشورها می‌‌‌شود. در واقع قدرت اقتصادی کشورهای در حال توسعه به جایی رسیده است که آنها تا حدی می‌‌‌توانند مستقل از کشورهای توسعه یافته به رشد خود ادامه دهند و جایگاه و لنگر خاص خودشان را پیدا کرده اند. با کمک این جایگاه آنها فرآیندی از صنعتی سازی را آغاز کرده‌اند که بیش از ۵/۱‌‌میلیون نفر را در بر می‌‌‌گیرد.

دنیای توسعه یافته باید برای این روند سپاسگزار باشد؛ اما نگرانی‌هایی هم وجود دارد؛ مهم‌ترین نگرانی این است که این قدرت‌های اقتصادی تا چه حد سعی خواهند کرد که خود را به صورت قدرت‌هایی سیاسی بروز دهند. برآیندی که تاریخ نشان داده است که غیرقابل اجتناب است.

پس سوال این خواهد بود: این کشورها چگونه از قدرت خود استفاده خواهند کرد؟ مثلا آیا آنها سیاست‌‌های بهتری را درباره تغییرات آب و هوایی در پیش خواهند گرفت؟ یا اینکه به دنبال به دست آوردن سهم بیشتری از منابع طبیعی جهان خواهند بود؟

من خوشبینم و فکر می‌‌‌کنم اقتصاد جهان بیش از پیش به هم وابسته شده است و همکاری بهتری بین کشورها خواهیم دید. باید امیدوار باشیم که کشورهای توسعه یافته در مورد منابع مالی و مالکیت معنویشان دست و دلبازتر باشند و در عوض کشورهای در حال توسعه نیز تنها مواد خام و کارگرهای ارزانشان را به کشورهای توسعه یافته عرضه نکنند، بلکه سرزندگی و قدرت اختراع و خلاقیت خود را ارائه دهند.

شاید امسال نیز پاسخ به این سوال اساسی را که نقشه جدید توزیع قدرت اقتصادی چگونه خواهد بود به دست نیاوریم؛ اما این یکی از مهمترین سوالات قرن جدید است. ما در یک زمان بسیار موثر در تعیین نظم جدید اقتصادی زندگی می‌‌‌کنیم. مهم این است که جهانی سازی شروع شده است و به نظر من از حرکت نخواهد ایستاد.

*MBA از دانشگاه کارلتون کانادا

yaseriran@yahoo.com