نگاه
چرا احزاب ایرانی برنامه ندارند؟
احزاب و گروههای سیاسی ایران تا نیمه دهه هفتاد خورشیدی نیازی به ارائه برنامه انتخاباتی احساس نمیکردند.علت این بینیازی این بود که تا آن زمان انقلابیون هنوز یکپارچه بودند و معیار صلاحیت سیاسی نزد آنان، بیشتر تعهد انقلابی بود تا کفایت علمی و کارشناسی.
محمود صدری
احزاب و گروههای سیاسی ایران تا نیمه دهه هفتاد خورشیدی نیازی به ارائه برنامه انتخاباتی احساس نمیکردند.علت این بینیازی این بود که تا آن زمان انقلابیون هنوز یکپارچه بودند و معیار صلاحیت سیاسی نزد آنان، بیشتر تعهد انقلابی بود تا کفایت علمی و کارشناسی.
اما از زمان انتخابات مجلس پنجم در سال ۱۳۷۴ که اختلافات علنی شد، رقیبان سیاسی ناچار شدند برای اثبات برتری خود برنامههایی متفاوت و متمایز ارائه کنند. لیکن این الزام هم نتوانست خط تمایز روشنی بین احزاب و گروههای رقیب ترسیم کند.
در دوران «برنامه محوری» آنچه بیشتر دیده شده نقد رقیبان بوده و این نقدها گاه در قالب توهین و تهمت مطرح شده است. طرفه اینکه گاهی برنامه یک جریان سیاسی دریک انتخابات به برنامه جریان رقیب در انتخابات بعدی تبدیل شده است. برای نمونه میتوان به کشاکش طیفی از سیاستمداران که اصطلاحا «راست» خوانده میشوند با طیفی دیگر که اصطلاحا «چپ» خوانده میشوند در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری ایران در دو دهه اخیر اشاره کرد.
در انتخابات مجلس چهارم (سال ۱۳۷۰) راستگرایان ایران از برنامه اصلاحات اقتصادی هاشمی رفسنجانی حمایت کردند و چپگرایان منتقد این برنامه شدند.
در آن انتخابات، راستگرایان بردند و چپگرایان باختند. چهار سال بعد در انتخابات مجلس پنجم چپگرایان تا حدودی به برنامه اصلاحات اقتصادی هاشمی رفسنجانی نزدیک شدند و راستگرایان جامه چپگرایانه پوشیدند. این انتخابات پیروز قطعی نداشت. زیرا راستگرایان، اکثریت قاطع قبلی را از دست دادند و چپگرایان به اقلیت نیرومند تبدیل شدند.
در انتخابات ریاستجمهوری هفتم، مجلس ششم، مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم (به ترتیب ۱۳۷۶، ۱۳۷۸، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴) به صورت پیوسته عیار راستگرایی چپگرایان و چپگرایی راستگرایان بیشتر شد و امروزه رایدهندگان ایرانی که برای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری دهم (۲۲ خرداد ۱۳۸۸) آماده میشوند نمیتوانند بین صورت و محتوای سیاستمداران و جناحهای سیاسی ایران اینهمانی قابلاعتنایی پیدا کنند. زیرا نه راستگرایان، راست بودهاند که حالا چپگرا شده باشند و نه چپگرایان چپ بودهاند که حالا راستگرا شده باشند. در واقع تغییر گفتمان رخ نداده که کسی در صدد کشف تفاوتها برآید بلکه تغییر ادعا رخ داده که از نظر فکری، چندان محل اعتنا نیست.
اما درباره آشفتگی نظری سیاستمداران ایرانی بهویژه در حوزه اقتصاد بسیار گفته و نوشتهاند. هدف این نوشته نیز واکاوی موضوع از منظر ناتوانی سیاستمداران در زمینه بهرهگیری از گفتمانهای موجود یا ایجاد گفتمان بدیل متفاوت و متمایز است. علت این ناتوانی چیست؟ نخستین و شاید علت یگانه این آشفتگی، نفهمیدن سه مفهوم به هم پیوسته «نظریه فلسفی، انتخابات قانونی و حزب سیاسی» است.
باور به هر نظریه و عمل اقتصادی، مستلزم باور به یک نظریه فلسفی است که به صورت منطقی حامل آن نظریه اقتصادی باشد. نظریات اقتصادی رایج در جهان (از نهایت چپگرایی که در کمونیسم مجسم است تا نهایت راستگرایی که در شاخههایی از لیبرالیسم متبلور است) آبشخوری فلسفی دارند که با رجوع به آن میتوان به معیاری برای بررسی میزان سازگاری نظریه اقتصادی و اعمال برآمده از آن دست یافت، اما در میان سیاستمداران ایرانی و عقبههای فکری آنان چنین چیزی نمیتوان یافت. فیالمثل همه سیاستمداران اصرار دارند خود را وارث و پیرو آموزههای دینی نشان دهند، اما آنچه در حوزه اقتصاد میگویند و میجویند نسبتی با آموزههای فقهی درباب اقتصاد که مبتنیبر عقود و معاملات و ضرورت وفای عهد است به چشم نمیخورد.
آموزههای فقهی، فلسفه نیستند، اما دقیقا از نگاه فلسفی فقیهان به مالکیت بیرون میآیند. به همین علت است که در میان فقیهان بزرگ کسی را نمیتوان یافت که حتی اندکی برای مداخله دولت در اقتصاد، مشروعیت قائل باشد. لیبرالها بهویژه جان لاک نیز نظریه آزادی خود از جمله آزادی کسب و کار را از درون آموزههای فلسفی-دینی استخراج میکنند. اگر احزاب و جریانهای سیاسی برنامههای خود را که از آموزههای مشخص فلسفی استخراج شدهاند در انتخابات آزاد در معرض داوری رایدهندگان بگذارند ناچار خواهند بود سازگار سخن بگویند و دیگر نمیتوانند سخنی خلاف محکمات فلسفی خود بگویند و اگر چنین کنند رقیبان میتوانند آنان
را رسوا کنند.
در واقع در همه دموکراسیهای جهان، احزاب سیاسی اینگونه پدید آمدهاند که کسانی با فکر شناخته شده در سازمانهایی با شناسنامه متشکل شدهاند و در انتخاباتی آزاد جامعه را به داوری خواندهاند. آنچه که در انتخابات ایران غایب است، همین اجزای سهگانه دموکراسی و بهویژه نظریههای سازگار برآمده از آراء فلسفی روشن است و مادام که این مشکل حل نشده نمیتوان از احزاب سیاسی انتظار معجزهای داشت.
منبع: رستاک
www.Rastak..com
ارسال نظر