در نامه جهانگیری به احمدینژاد مطرح شد
هشدار درباره آینده صنعت کشور
انتقاد از آمارهای صنعتی رییسجمهور
انتقاد از آمارهای صنعتی رییسجمهور
در نامه سرگشاده وزیر سابق صنایع و معادن به رییس جمهور مطرح شد
هشدار درباره آینده صنعت کشور
دنیای اقتصاد- اسحاق جهانگیری وزیر صنایع و معادن دولت خاتمی نامهای هشدار آمیز خطاب به محمود احمدینژاد نوشته است.
جهانگیری در این نامه به تحلیل آخرین گفتوگوی تلویزیونی احمدینژاد درباره اوضاع اقتصادی پرداخته و در عین حال نسبت به آینده نامطمئن صنعت کشور به احمدینژاد هشدار داده است. همچنین نسخههایی از این نامه به دفتر مقام معظم رهبری، ریاست مجلس و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم نوشته شده است. وزیر صنایع دولت خاتمی در این نامه با اشاره به اینکه طی چند سال اخیر از اظهار نظر کارشناسانه درباره برخی سیاستها اجتناب کرده است دلیل ارایه این نامه را مطالب دور از واقعیت عنوان شده در گفتوگوی تلویزیونی مورخ ٢٩/١١/١٣٨٧ رییسجمهور عنوان کرده و خطاب به رییسجمهور آورده است: حضرتعالی در سخنان خود همانند دفعات قبل در سال جاری آمار و اطلاعاتی به مردم دادید که گویا عملکرد و دستاوردهای اقتصادی دولت شما، چندین برابر دستاورد دولتهای قبلی و حتی احتمالا از اول تاریخ بوده است. متن کامل این نامه که نسخهای از آن در اختیار روزنامه دنیای اقتصاد قرار گرفت به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام و احترام
اکنون ۴۲ ماه است که دولت جنابعالی استقرار پیدا کرده است و در این مدت سخنان پرشماری به مناسبتهای گوناگون درباره موضوعهای متفاوت بیان کردهاید. دقت در آنچه بر زبان شما جاری شده موید این داوری است که جنابعالی دولت خود را اصولگراترین دولت پس از انقلاب دانسته و یا دست کم دولت را در این تراز میدانید. طبیعت و سرشت اصولگرایی حکم میکند دولتی که خود را به آن متصف میکند بهویژه رییسمحترم آن، اخلاق اسلامی و بهویژه صداقت در گفتار و عمل را پاس بدارد.
جناب آقای احمدینژاد
پایه نظام جمهوری اسلامی و سرمایه حاکمان آن، اعتماد ملی است و این اعتماد همه چیز نظام است و همه تصمیمها، اقدامها و رفتارهای حکمرانان باید در مسیر صیانت از این عنصر صورت پذیرد. اعتماد پدیدار شده به حاکمان در این نظام به آسانی به دست نیامده است. سالهای زیادی سپری شده و خونهای بسیاری ریخته شده تا اعتماد گسترده شهروندان به مسوولان نظام فراهم شده است. جفاکارانهترین کار این خواهد بود که مسوولان با بیاعتنایی یا خدای ناخواسته خودپسندی، پایههای استوانه نیرومند این اعتماد را با بیان سخنانی که با حقیقت سازگار نیست، سست و لرزان کنند. راز ماندگاری همراه با سربلندی و افتخار هر جامعهای این است که حاکمان و مسوولان و همچنین رهبران احزاب خود را مقید به صیانت از ارزشهای اخلاقی دانسته و در مناسبات جاری میان خود و مردم این ارزشها را به کار گرفته و به الزامهای آن پایبند باشند.
جناب آقای رییسجمهور
در چند سال گذشته تلاش کردهام ضمن اظهارنظر کارشناسانه درباره برخی سیاستها که تشخیص میدادم برای ایران و شهروندان ایرانی مفید است، از ورود به بحثهایی که جنابعالی و وزیران محترم مطرح کردهاند، اجتناب کنم، اما مطالب شما در گفتوگوی تلویزیونی مورخ ۲۹/۱۱/۱۳۸۷ مانع از ادامه رویکرد قبلیام شد. حضرتعالی در سخنان خود همانند دفعات قبل در سال جاری آمار و اطلاعاتی به مردم دادید که گویا عملکرد و دستاوردهای اقتصادی دولت شما، چندین برابر دستاورد دولتهای قبلی و حتی احتمالا از اول تاریخ بوده است. انگیزه نوشتن این مطلب صرفا این نیست که چرا چنین آمار و اطلاعاتی به شهروندان میدهید، بلکه انگیزهام از بیان آنچه در سطور بعدی میآید درباره نتیجهگیری عجیب شما بود و من به عنوان یک شهروند که اطلاعاتی از وضعیت اقتصادی و مدیریتی کشور دارم، تمایل دارم نکاتی را به اطلاع رییسجمهورمحترم برسانم. اگر با دقت و از سر انصاف به این تذکر دلسوزانه توجه شود، مفید فایده برای نظام و کشور خواهد بود.
جناب آقای رییسجمهور
علاقهمندم پیش از اینکه به بررسی برخی آمارهای ارائه شده توسط جنابعالی در گفتوگوی تلویزیونی فوقالذکر بپردازم و آن را با واقعیتها مقایسه کنم، چند نکته را یادآور شوم: ۱ - شما ضمن برشمردن دستاوردهای اقتصادی و صنعتی در دولت نهم آنها را ناشی از روحیه آرمانی در این ۵/۳ سال دانستید و آنگاه در مقایسه با پیشرفتهای زمان جنگ چنین نتیجهگیری کردید که «وقتی جنگ آغاز شد کسانی تا سال ۱۳۶۰ فضا را تخریب میکردند، بنابراین تا آن زمان پیشرفت نداشتیم، اما وقتی عوامل تخریب از صحنه سیاسی کشور کنار گذاشته شد فضا برای پیروزیها مهیا شد.»
جناب آقای رییسجمهور
اطلاعرسانی درباره دستاوردهای دوران مسوولیت جنابعالی به مناسبتهای گوناگون و مقایسه این دستاوردها با سالهای قبل، در صورتی که با هدف امیدوار کردن مردم به نظام و همچنین تقدیر از مسوولان فعلی باشد، امری پسندیده است، اما این اقدام موقعی در جهت هدفهای یاد شده خواهد بود که واجد دو ویژگی باشد؛ نخست آن که این آمار و اطلاعات بر پایه واقعیات استوار باشد. واقعیت این است که تقویت اعتماد شهروندان و ایجاد امید در آنها بیش از آنکه به ارائه آمار و ارقام معطوف باشد، به صادقانه و کارشناسانه بودن این اطلاعات بستگی دارد. دیگر اینکه تقدیر رییسجمهور از تلاش مدیران و مسوولان دولت خود، نباید موجب توهین و تخریب غیرمنصفانه مسوولان قبلی شود که در فرآیند ایجاد کارهایی که اکنون به عنوان دستاورد دولت نهم معرفی میشود، سهم و نقش بسزایی داشتهاند. احتمالا قبول دارید که توهین و تحقیر کسانی که اکنون در دولت فعالیت ندارند با هیچکدام از آموزههای دینی و با هیچ معیار اخلاقی سازگار نیست و تصدیق میکنید که این کار با شعار مهرورزی و عدالتخواهی که شما مدعی آن هستید در تناقض کامل قرار دارد. از این داوری غریب شما که گروه
پرشماری از مدیران و مسوولان دولتهای قبلی را با عوامل تخریب سالهای قبل از ۱۳۶۰ مقایسه کردید، باید به خدا پناه برد. آن هم درباره کسانی که در فرآیند ایجاد آنچه که شما دستاوردهای دولت نهم میدانید، قطعا نقش کمتری از مسوولان دولت فعلی نداشتهاند.
جناب آقای احمدینژاد
ضرورتی نمیبینم که از خود دفاع کنم اما لازم میدانم از همکاران گرانقدر خود در وزارتخانههای معادن و فلزات و صنایعومعادن دفاع کنم. این دفاع از کسانی است که سالها مسوولیت مستقیم فعالیتهایی را برعهده داشتند که نتیجه بخشی از فعالیت آنها را شما به عنوان دستاورد دولت نهم ارائه میکنید. این گروه از مدیران دولتهای سابق از زمره پاکترین و آرمانگراترین مدیران ایران بوده و هستند و سابقه مبارزات آنها در دوران دانشجویی در سالهای قبل از انقلاب آشکار است. اکثر آنها در دفاع مقدس حضوری فعال و مستمر داشتهاند و افتخار در اختیار داشتن مسوولیتهای گوناگون از بسیجی تا قائممقام لشکر را داشته و افتخار دارند که جانباز و از اعضای خانواده معزز شهدا هستند. این مدیران که من خود را موظف به دفاع از آنها میدانم، پلهبهپله مسوولیت پذیرفته و با کسب تجربههای ارزشمند به معاونت وزارتخانه رسیدهاند. این گروه کسانی هستند که هرگز براساس رفاقت به مناصب و مقامهای اجرایی دست نیافته و زمانی در مسوولیتهای مهم قرار گرفتند که کوهی از تجربه و دانش ذخیره کرده بودند. به همین دلایل است که آنها با تکیه بر علم و تجربه،
کارآمدترین تصمیمها را در زمان مسوولیت خود در بخش صنعت ومعدن اتخاذ و دوره پرافتخاری را در این عرصه رقم زدند.
2 - احتمالا پس از 5/3 سال فعالیت در منصب بالاترین مقام اجرایی کشور، جنابعالی با روند اجرایی شدن طرحهای بزرگ صنعتی آشنا شدهاید. در این صورت اکنون میدانید برای اجرایی شدن طرحهای بزرگ در صنعت ومعدن مثل طرحهای فولاد، مس، آلومینیوم، پالایشگاه، نیروگاه، سد و ... حتی اگر مدیران شرایط محیطی مهیایی داشته باشند، آیندهنگر باشند و نیز جسارت تصمیمگیری داشته باشند. از زمان تصمیم به اجرای طرح تا رسیدن به بهرهبرداری و استفاده از همه ظرفیتهای تولیدی باید یک فرایند نسبتا طولانی سپری شود. واقعیت این است که طرحهای بزرگ صنعتی نیازمند مطالعات فنی و اقتصادی است. احتیاج به برگزاری مناقصههای بینالمللی دارد، باید قراردادهای متعددی با طرفهای خارجی اعم از شرکتهای مجری و بانکهای تامینکننده منابع منعقد شود و این قراردادها باید به تایید و تصویب مراجع قانونی مثل سازمان مدیریت و برنامهریزی (سابق) و شورای اقتصاد برسد و سپس به مرحله عملیات ساخت تجهیزات رسیده و طی یک مدت مقرر ساخته و به بهرهبرداری برسد.
اگر مدعی قدرت خلقالساعه برای دولت نباشید، باید بپذیرید که واحدهای بزرگ صنعتی ومعدنی، نفت و پتروشیمی در یک چشم برهم زدن به وجود نمیآیند و بنابراین هیچ دولتی نمیتواند و نباید ادعا کند که طرحهای بزرگ را بدون فعالیت دولتهای قبلی انجام داده است. (آن هم در کمتر از یک دوره) هر فردی که چنین ادعایی کند تنها موجبات تعجب و بهت کارشناسان و متخصصان را فراهم کرده است.
پیشنهاد میکنم گزارشی از پیشرفت طرحهای بزرگ نظیر فولاد، آلومینیوم، پتروشیمی و پالایشگاه که در دور اول سفرهای استانی به عنوان ایدههای جدید به مردم وعده اجرای آنها داده شده از مسوولان دریافت شود، میزان پیشرفت آنها خیلی از مسائل را روشن خواهد کرد.
۳ - درباره اجرای طرحهای بزرگ صنعتی توجه به نحوه تامین منابع مالی ضروری است. از اواخر فعالیت دولت آقای هاشمی رفسنجانی تصمیم گرفته شد که توسعه طرحهای فولاد، مس و آلومینیوم از منابع داخلی شرکتها تامین شده ومسوولیت باز پرداخت وامهای ریالی و ارزی نیز به عهده شرکتها باشد. در اواسط فعالیت دولت قبلی بود که تاسیس بورس فلزات با هدف خارج کردن کالاهای یاد شده از سبد حمایتی به مثابه یک روش کارآمد انجام شد. این اقدام منطقی و مبتنیبر رفتار اقتصادی راه را برای تامین منابع مالی طرحهای توسعه فولاد، آلومینیوم ومس هموار کرد. مزید اطلاع جنابعالی یادآور میشوم متوسط قیمت فولاد، مس و آلومینیوم در دولت فعلی نسبت به دولت قبل از رشد چشمگیری برخوردار بوده است. لذا در دوره فعالیت دولت نهم حتی اگر رشد تولید اتفاق نمیافتاد، رشد منابع مالی به شرکتها تنها از طریق افزایش قیمتها، قابلتوجه بوده است. علاوهبر این فروش ۸۰درصد سهام فولاد مبارکه، صنایع مس و فولاد خوزستان و آلومینیوم اراک در دولت جنابعالی، منابع مالی بیشتری برای تزریق به واحدها فراهم کرده است که در دولتهای قبلی چنین امکانی وجود نداشت. اکنون میتوان
پرسید که افزایش ورودی منابع مالی جدید به شرکتهای عهدهدار تولید وتوسعه فولاد، مس و آلومینیوم که از دو محل افزایش قیمت این محصولات و فروش سهام به دست آمده در این مدت به چه کاری اختصاص یافته است؟ درصورتی که بخواهیم رشد ظرفیت در تولید کالاهای یاد شده در دولت فعلی و دولتهای قبلی را بهصورت واقعی و منصفانه مقایسه کنیم، ضرورت دارد که میزان و چگونگی تامین منابع مالی طرحها را لحاظ کنیم تا مقایسهای دقیق صورت پذیرد.
جناب آقای احمدینژاد
پس از یادآوری ۳ نکته مهم یاد شده اکنون به بررسی آمار اعلام شده توسط شما در سیمای جمهوری اسلامی میپردازم.
شما اعلام کردید «هر زمان که ما آرمانی حرکت کردیم سرعت پیشرفت بیشتر شده است، برخی این را باور نمیکنند اما من این را در زمین نشان میدهم. ما در بخش تولید آلومینیوم، قبل از انقلاب 25هزار تن تولید میکردیم، این رقم در سال 1383 به 218هزار تن رسیده و در دولت نهم به 457هزار تن رسید. میبینید وقتی فضا انقلابی میشود چگونه پیشرفت شتاب میگیرد.» شما درست میگویید که تولیدات صنعتی روی زمین انجام میشود و قابلشمارش است. بنابراین لازم است که هممیهنان گرامی در جریان میزان صحت و دقت آمار ارائه شده توسط جنابعالی قرار گیرند. در شرایط حاضر دو کارخانه مهم و بزرگ تولید آلومینیوم در کشور فعال است که تولید آنها در سال 1383 معادل 218هزار تن، و در سالهای 1385 و 1386 به ترتیب معادل 205هزار تن و 202هزار تن بوده است. بنابراین جنابعالی باید توضیح دهید که عدد 457هزار تن که مغایرت فاحشی با واقعیات دارد متعلق به کدام سال است؟ و از کجا و با چه منطقی تهیه شده است؟ احتمالا از مسوولین سوال خواهید کرد که چرا چنین اشتباهاتی را به زبان رییسجمهور محترم جاری میسازند.
بحث در مورد طرحهای در دست اجرا که از دولت قبل فعالیت اجرایی آنها شروع شده بود و در این دولت به بهرهبرداری رسیده و یا در دست اجرا میباشد به فرصتی دیگری واگذار میکنم.
جنابعالی در گفتوگوی تلویزیونی اعلام کردید: «در مس قبل از انقلاب تولید نداشتیم، قبل از دولت نهم تولید مس به 178هزار تن و در دولت نهم به 260هزار تن رسیده است». برای اطلاع هممیهنان گرامی و رییسجمهور محترم، یادآور میشوم عملیات اجرایی برای بهرهبرداری از مس سرچشمه در کرمان، پیش از پیروزی انقلاب شروع و پس از پیروزی انقلاب اسلامی کارخانه آن تکمیل و راهاندازی شد. مطالعه و اجرای «احداث و توسعه» کارخانه مس سرچشمه، کارخانه تغلیظ سرچشمه، کارخانه تغلیظ مس میدوک و کارخانه تغلیظ مس سونگون از دولت اول آقای خاتمی آغاز و به همراه کارخانه مس خاتون آباد در یک روز ماندگار در تاریخ صنعت مس کشور در سال 1383 با حضور آقای خاتمی به بهرهبرداری رسید. تنها کارخانه تغلیظ سونگون با تاخیر در اوایل دولت نهم افتتاح شد.
ملاحظه میکنید که با طرحهای یاد شده به اضافه چندین طرح زیربنایی موردنیاز برای صنعت مس، ظرفیت تولید مس کشور در سال ۱۳۸۳ به ۲۸۰هزار تن در سال افزایش یافت و تولید این محصول پس از گذشت ۴ سال از افتتاح طرحهای مذکور باید بیشتر از رقمی میشد که اعلام کردید. به علاوه میتوان سوال کرد که با وجود مطالعات مقدماتی در این حوزه دولت نهم کدام طرح جدید برای افزایش ظرفیت تولید مس را اجرا نموده یا در دست اجرا دارد؟
جناب آقای احمدینژاد
درباره موضوع مهم فولاد نکات پرشماری وجود دارد که برخی از آنها را به اختصار یادآور میشوم. شما در مصاحبه تلویزیونی به مردم گفتید: «در تولید فولاد قبل از انقلاب ۳۷۰هزار تن تولید میکردیم، قبل از دولت نهم ۹میلیون تن، در این دولت به ۱۵میلیون تن رسیدیم». با توجه به اینکه معیار سنجش میزان تولید فولاد در همه کشورهای جهان و از جمله ایران «فولاد خام» است و انستیتوی بینالمللی فولاد، تولید فولاد ایران را در سال ۲۰۰۸ معادل ۹۶۴/۹تن اعلام کرده که فقط ۵۰۰هزار تن بیشتر از رقم تولید سال ۲۰۰۵ است، این پرسش مطرح است که جنابعالی عدد ۱۵میلیون تن فولاد را از کجا آوردهاید. با توجه به اینکه شما در اوایل امسال نیز همین عدد را اعلام کرده بودید، بهتر است از کسانی که این رقم را برای اطلاعرسانی به شما ارائه کردهاند بپرسید که این میزان تفاوت تولید (از ۱۰میلیون تن تولید واقعی تا ۱۵میلیون تن اعلام شده توسط حضرتعالی) از کجا حاصل شده است؟
انتظار میرود اگر کسانی به اشتباه میزان فولاد تولیدی کشور را با فولاد وارداتی (که درکشور نورد میشود) به عنوان فولاد تولید کشور مطرح میکنند مسوولین آن را اصلاح نمایند نه اینکه در گزارشهای رسمی بازگو کنند.
یادآور میشوم مطابق مصوبه شورای اقتصاد، مقرر شده بود با اجرای طرحهای توسعه فولاد، ظرفیت تولید این محصول در پایان برنامه سوم به ۱۴میلیون تن برسد که به دلیل پیمانشکنی شرکتهای ژاپنی در ساخت کارخانه فولاد هرمزگان در حد ۹/۱۱میلیون تن متوقف شد. همچنین در برنامه چهارم پیشبینی شده بود که ۱۲میلیون تن به ظرفیت تولید فولاد اضافه شود و با سازمان مدیریت و برنامهریزی (سابق) نیز به توافق رسیده بودیم. ملاحظه خواهید فرمود که ظرفیت فولاد کشور با هدف برنامه چهارم فاصله زیادی دارد.
متاسفانه آمارهای اعلام شده توسط جنابعالی درباره رشد تولید زغالسنگ و کک حاوی همان اشتباهات اشاره شده است که از تکرار آنها صرفنظر مینمایم. اگر علاقهمند باشید میتوانید از مسوولان این بخشها توضیح بخواهید تا حداقل خودتان اطلاع دقیقی از آمار واقعی تولید سالانه این محصولات پیدا کنید. در شرایط فعلی میزان کک وارداتی افزایش یافته و معادن زغالسنگ کشور با مشکل فروش روبهرو شدهاند.
آقای رییسجمهور
شما و همه کارشناسان و متخصصان و دستاندرکاران از اهمیت صنعت سیمان برای پیشبرد طرحهای توسعهای- عمرانی اطلاع کافی دارید. جنابعالی در همان سخنرانی در مورد سیمان گفتید «در تولید سیمان قبل از انقلاب 2/6میلیون تن، قبل از دولت نهم به 34میلیون تن و هم اکنون به 64میلیون تن رسیده است». پس از انقلاب در دو زمان دو تصمیم مهم برای توسعه سیمان کشور
گرفته شد.
در برنامه اول توسعه که نیاز شدید به سیمان احساس شد، توسعه این صنعت در دستور کار قرار گرفت. با اختصاص سهمیه قابلتوجهی از اعتبارات فاینانس ارزی به شرکت احداث صنعت سیمان و نیز سایر تولیدکنندگان، ساخت و بهرهبرداری از چند کارخانه سیمان انجام شد. در اوایل برنامه سوم توسعه، کمبود ظرفیت تولید سیمان با توجه به طرحهای عمرانی پیشبینی شده بهصورت یک نیاز جدی مطرح شد. لازم بود اقدام مهمتری برای توسعه سیمان انجام میگرفت. برای ایجاد تعادل در عرضه و تقاضای و نیز افزایش صادرات سیمان، وزارت صنایعومعادن، مصوبهای را در سال 1380 به تصویب هیات امنای حساب ذخیره ارزی رساند که براساس آن بخش خصوصی ترغیب شد که در این صنعت سرمایهگذاری کند و این حرکت ماندگار که نتیجه تدبیر برای توسعه صنعت سیمان با استفاده کارآمد از حساب ذخیره ارزی و توان بالقوه بخش خصوصی بود. مصوبه یادشده و اطلاعرسانی شفاف درباره چگونگی استفاده از تسهیلات حساب ذخیره ارزی راه را برای ورود دهها متقاضی سرمایهگذاری در بخش سیمان هموار کرد. آمار موجود نشان میدهد تا پایان خرداد 1384 ساخت 51 طرح جدید تولید سیمان با ظرفیت حدود 50میلیون تن در سال در
بانکها تصویب شده بود.
در این مسیر بود که پرداخت وام ارزی به میزان ۱۳۵۰میلیون دلار برای طرحهای سیمان به تصویب بانکها رسید و برای شروع به کار ۴۰ کارخانه سیمان به ظرفیت حدود ۴۰میلیون تن در سال گشایش اعتبار شد. عملیات اجرایی کارخانههای سیمان از ۱۳۸۰ آغاز و سیمان کویر کاشان به عنوان نخستین کارخانه کارش را با این روش آغاز کرد. پیشبینی شده بود که متقاضیان و دریافت کنندگان وام ارزی و سرمایهگذاران چهار سال پس از گشایش اعتبار، کارخانههای سیمان را راهاندازی کنند، در صورتی که منابع ریالی طرحهای گشایش اعتبار شده سیمان به موقع تامین میشد، با راهاندازی طرحهای مذکور در سالهای برنامه چهارم باید ظرفیت تولید سیمان کشور در سال ۱۳۸۸ به حدود ۷۰میلیون تن در سال میرسید که قادر بود علاوهبر نیاز داخلی، بازارهای عراق و افغانستان را نیز تامین کند.
جناب آقای احمدینژاد
باید با کمال تاسف به اطلاع برسانم، اعضای دولت شما با بازگرداندن سیمان به سبد حمایتی که پیامد آن در بورس سهام آشکار شد و ارزش سهام این شرکتها از ۲۵۰میلیارد تومان به کمتر از ۱۰۰میلیارد تومان کاهش یافت و از طرف دیگر بانکها در تامین منابع ریالی موردنیاز طرحها سختگیری کردند و این عوامل اجازه نداد تولید سیمان رشد شتابان را تجربه کند، بهطوریکه مطابق گزارشهای رسمی تولید سیمان در ۱۰ ماهه منتهی به پایان دی ماه امسال حدود ۵/۳۷میلیون تن بوده است. مشخص نیست عدد ۵/۶۴میلیون تن که جنابعالی اعلام کردید از کجا آمده است؟
یادآور میشوم که تجربه موفق سیاستگذاری کارآمد در توسعه صنعت سیمان میتوانست مدل مناسبی برای توسعه سایر رشتههای صنعتی باشد و حساب ذخیره ارزی رشد و توسعه صنعتی را تحرک بخشد و کانونی برای افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد باشد، اما صد افسوس که این تجربه موفق نیز به عمد یا به سهو تداوم نیافت وهزار افسوس که منابع حساب ذخیره ارزی به شکلهای دیگری هزینه شد و به جای فایده رساندن به تولید کشور حتی در مواردی به زیان مردم عمل کرد.
جناب آقای رییسجمهور
ضمن پوزش از طولانی شدن مطالب امیدوارم فرصت کافی برای خواندن و دقت در آنچه نگاشته شد داشته باشید و شخصا به این نکات توجه کنید. از فرصت استفاده کرده و حرف پایانی را برای روشنگری یادآور میشوم.
واقعیت این است که ابلاغ سیاستهای کلی اصل۴۴ قانون اساسی از سوی مقام معظم رهبری وحمایت همهجانبه مجلس شورای اسلامی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، قوه قضائیه و سایر نهادهای نظام از اجرای این سیاستها که با رشد شتابان قیمت نفت در بازارهای جهانی و کسب درآمد ارزی افسانهای مقارن شد، فرصت طلایی در اختیار دولت نهم قرار داد که نهضت اصیل و سترگی برای کشاندن پای بخش خصوصی به صحنه سرمایهگذاری در اقتصاد را بر پا کند. با این همه و با کمال تاسف واقعیت برخلاف آن شد و ماهیت هزینه کردن منابع ارزی گرانبهای حاصل از فروش ثروت ملی در ۵/۳ سال گذشته نه تنها به رشد سرمایهگذاری منجر نشد، بلکه متوسط رشد سرمایهگذاری طی سالهای اخیر به کمتر از نصف عملکرد برنامه سوم (۶/۹درصد) محدود شد. علاوهبر این، متاسفانه شیوه و ماهیت هزینه کردن درآمدهای ارزی به رشد حیرتانگیز نقدینگی در جامعه منجر و به این دلیل تورم نیز افزایش یافت.
جناب آقای احمدینژاد
حتما میدانید که ایجاد فضا و محیط مناسب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمترین عامل محقق شدن رشد سرمایهگذاری است و وظیفه شخص رییسجمهور و دولت ایجاد چنین فضای مناسبی است. مطمئن باشید در صورت فراهم کردن فضای مناسب و اطمینان بخش، هزاران سرمایهگذار و کارآفرین توانا، در صحنه عمل اقتصادی حاضر شده و راه رشد و توسعه را هموار میکنند. با این توضیح کلی و برای حسن ختام، چند مشکل اساسی موجود تولید صنعتی را یادآور شده و توصیه میکنم که راهحلهای ارائه شده مورد توجه قرار گیرد. اگر قصد و ارادهای وجود دارد که مشکل تولید صنعتی برطرف شود، گام اول باید در جهت بهبود فضای کسبوکار باشد که متاسفانه به اذعان برخی از مدیران ارشد دولت شما در سالهای اخیر وضع بدتر شده است. اقدام دیگر مربوط به حوزه مسکن و ساختمان است که باید رکود این بخش برطرف و رونق به آن بازگردانده شود. رونق بخش مسکن، اهرم رشد تولید دهها رشته صنعتی است. ادامه وضعیت فعلی میتواند بخش صنعت را با مشکلات جدیتر مواجه کند. گام دیگر تامین نقدینگی واحدهای تولیدی است که در حال حاضر به مشکل اصلی تبدیل شده است. این معضل با توجه به فشار ظالمانه قدرتهای
جهانی در اعمال تحریم بانکهای ایرانی بیشتر از هر بخشی، فعالیتهای صنعتی را متاثر کرده است و باید در این باره چارهاندیشی شود تا صنعت را زمینگیر نکند. مساله مهم دیگر رشد واردات با پایین نگه داشتن اداری نرخ ارز بهرغم نرخ بالای تورم در کشور است که موجب کاهش قدرت رقابت تولیدات داخلی شده و فعالیتهای صنعتی را در تنگنای اساسی قرار داده است.
آقای رییسجمهور
امیدوارم به اهمیت بخش صنعت و معدن به عنوان موتور محرک رشد اقتصادی و توسعه کشور توجه کافی مبذول و تدبیرهای کارآمد برای تسریع و شتاب بخشی به این فعالیتها اتخاذ فرمائید.
با پوزش مجدد و آرزوی توفیق
اسحاق جهانگیری
عکس: دنیای اقتصاد، حمیدجانیپور
ارسال نظر