۳۰ سال- ۳۰ فیلم - نیاز: علیرضا داودنژاد/ ۱۳۷۰
سرشار از حس و حال ایرانی
علی پس از مرگ پدر میخواهد برای رفع مشکلات مالی مادرش کار کند. مادر مخالف است. او در چاپخانه کار پیدا میکند، اما آنجا رقیبی دارد که هرکدام از آنها که بهتر کار کند آنجا میمانند. رقابت شکل میگیرد و دعواهای نوجوانانه، علی اتفاقی آدرس رضا را پیدا میکند و میبیند وضعیت رضا از او بدتر است. علی از چاپخانه بیرون میآید.
علیرضا مجمع
علی پس از مرگ پدر میخواهد برای رفع مشکلات مالی مادرش کار کند. مادر مخالف است. او در چاپخانه کار پیدا میکند، اما آنجا رقیبی دارد که هرکدام از آنها که بهتر کار کند آنجا میمانند. رقابت شکل میگیرد و دعواهای نوجوانانه، علی اتفاقی آدرس رضا را پیدا میکند و میبیند وضعیت رضا از او بدتر است. علی از چاپخانه بیرون میآید.
پس از هفده سال وقتی فیلمهای تازه داودنژاد را میبینم خیلی دلم برای نیاز تنگ میشود. نیازسادهترین، موجزترین، خوشتکنیکترین و پرحس و حالترین فیلم علیرضا داودنژاد است. این فیلم نشان میدهد فیلمسازی که سینما بلد است چطور میتواند در دام سینمای تجاری روز تمام حیثیت حرفهای فیلمسازی خود را از دست بدهد. نیاز یکی از نشانههای سینمای ایران و یکی از نقاط احساس خطری است که در آن زمان باید حس میشد تا کارگردانش مسیر نیاز را پی بگیرد و سینمای درست را بیاموزد، اما اینگونه نشد.
نیاز یکی از معدود انتخابهای درست داوران جشنواره فجر بهعنوان بهترین فیلم در طول دوران این جشنواره است. نمونه دیگرش بچههای آسمان است که سر وقت به آن هم میرسیم. یکی از دلایل این درستی انتخاب، انتخاب فرم و قالب مناسب برای محتوایی است که داودنژاد آن را برگزیده است. علیرضا داودنژاد در یادداشتی در این باره میگوید: «فیلم نیاز در اصل تمرینی است برای تجربه یک اجرای فعال و زنده؛ متاسفانه من به این نکته بدیهی کمتر توجه داشتهام که موضوع، با همه اهمیتی که دارد، تنها در سایه روشن یک «اجرا»ی صحیح است که معنای اصلی خود را باز مییابد. بیشتر تماشا کردن و کمتر دیدن و به عبارتی دیگر بیشتر به سر بردن با موضوع و کمتر توجه کردن به اجرا ضعفی است که باید درصدد جبران آن بود. فیلم نیاز برای من مقدمهای بود در تلاش رسیدن به این مقصود.»
حکایت حس و حال کاملا ایرانی، در قالب بازیهای درست و دراماتیزه شده، میتواند هنوز هم جذاب باشد. نیاز یکی از ایرانیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. ضمن اینکه حس و حال موجود در کار، در قالب رقابت دو نوجوان، شیرینیهای خودش را به همراه دارد. صحنه جالب فیلم، دعوای رضا و علی است که دارند همدیگر را میزنند و وقتی یک نفر جدایشان میکند و میخواهد رضا را تنبیه کند، علی به کمک رضا میآید و دو نفری سر آن فرد میریزند و اینجاست که رفاقت- نه رقابت- شکل میگیرد.
ارسال نظر