مشاور احمدینژاد به رییس جمهوری سابق نامه نوشت:
آقای خاتمی نیایید
به گزارش ایسنا در نامه رامین خطاب به خاتمی آمده است:
محمدعلی رامین در نامهای به سیدمحمد خاتمی، رییس دولت اصلاحات از وی خواسته است در انتخابات آینده ریاستجمهوری شرکت نکند و به جای آن از قابلیتهای خود در عرصه بینالمللی استفاده کند. مشاور محمود احمدینژاد در نامهاش به خاتمی او را با «ارنستو چه گوارا» مقایسه کرده و با بیان این که درخواست نیامدن از خاتمی به علت ترس از پیروزی او نیست، موقعیتهای فراروی خاتمی را بسیار اندک خوانده است.
به گزارش ایسنا در نامه رامین خطاب به خاتمی آمده است: آقای خاتمی بگذارید به شما هم گفته باشم...
دیماه چهارسال پیش در حضور یک جمع ۱۷-۱۶ نفره و بر خلاف نظر حضار، به جناب آقایهاشمی رفسنجانی عرض کردم: « آمدن شما به عرصه انتخابات ریاستجمهوری، یک خسران برای شما و نظام است؛ زیرا ورود مجدد به میدانی که شما هشت سال پیش بعد از هشت سال فرصت تلاش و اجرای تمام برنامهها و صرف تمام نیروها و تجربهها، از آن جدا شدهاید، قطعا بدون داشتن انرژی و انگیزه گذشته و بدون نیروی انسانی جدید و بدون طرح و برنامه تازه، تصمیمی حکیمانه نیست. درحالیکه حداقل شما در چهار حوزه دیگر میتوانید موفق و مؤثر باشید: اول در پرورش نیروی انسانی برای نظام، دوم در تشکیل «اتاق فکر حکومت اسلامی» و تبیین بنیانهای فکری اسلام و تشیع، سوم در دیپلماسی عمومی و تقویت جایگاه ایران در جهان و چهارم انتقال تجربیات ارزشمند خود به کشورهای اسلامی و مستضعف و نیازمند جهان». آن روز آقایهاشمی حرفهای بنده را پسندید، اما نپذیرفت و خلاف آن عمل کرد.......
امروز مایلم مطالبی را با شما در میان بگذارم، شاید که بپسندید و بپذیرید:
انسان که در یک خانواده رشد میکند، وقتی استعدادها و ظرفیت وجودی او بزرگتر از خانهاش میشود، معمولا به حکم عقل به جای ایجاد کشمکش در میان اعضای خانواده خویش، محیط فعالیت خود را از خانه به محله و شهر و کشور توسعه میدهد، تا هم به دیگران کمک برساند، هم موجب افتخار و حمایت خانوادهاش گردد و هم به رشد و شکوفایی استعدادهای خود استمرار بخشد. در غیر این صورت، خانه بر او تنگ، با اهل خانه در جنگ و همگراییها به ننگ تبدیل میشود.
شما حدود ده سال وزیر بودید تا از سطح وزارت فراتر رفتید و چند سال بعد رییسجمهور شدید. هر چه استعداد، انگیزه، اندیشه، ابتکار و نیروی انسانی داشتید، در فرصت هشت سال ریاستجمهوری به کار گرفتید تا به فصل دیگری از زندگی خود رسیدید. راستی در این چند سال فراغت از ریاستجمهوری چقدر رشد کرده و به کدامین ساحت نوین در حیات انسانی خویش دست یافتهاید؟
اگر درجا زدهاید، باختهاید، اگر عقبگرد کردهاید، نعمت زندگانی خردمندانه به هلاکت انداختهاید و با اهل خانه به جنگی پرداختهاید که بیش از سلف خود در تیر ماه ۸۴ سهمی به چنگ نیاورده و شما نیز لاجرم به انتقام از مردمانی که خودتان هشت سال مرهون اعتماد آنها بودهاید، به جرم انتخاب یک رییسجمهور جوان دانشگاهی، دلخوش خواهید کرد. بنده با همه انتقاداتی که به عملکرد شما و آقای رفسنجانی دارم، معتقدم به هشت علت ظرفیت وجودی و موقعیت ممتاز شما از شخصیتی فراملی مانند «ارنستو چه گوارا» بیشتر اگر نباشد، حتما کمتر نیست: اول اینکه شما پیرو مکتبی هستید که حتی عربهای عصر جاهلیت و بادیهنشین را هم به اقتدار جهانی رساند. دوم اینکه شما منادی مذهبی هستید که مدعی اداره عادلانه کل جهان در آینده است.
سوم اینکه شما در انقلابی رشد کردهاید که بر اساس اندیشه «امت و امامت» پیروز شده و حکومت تشکیل داده است.
چهارم اینکه شما سی سال در محضر ولایت فقیه شیوه خداپسندانه حکومتگری و سیره متواضعانه مردمگرایی صادقانه را آموختهاید. پنجم این که شما به عنوان «روحانی» و در جایگاه عالمان دینی امت اسلامی به فرموده حضرت محمد (ص) باید از پیامبران بنیاسرائیل هم حتما افضل باشید. ششم اینکه شما هر دو نفر جزئی از سرمایههای ملی ملتی بزرگ در تاریخ بشر هستید که هر کدام دوبار بزرگوارانه از سوی این ملت نجیب و شجاع به ریاستجمهوری برگزیده شدهاید و این اعتماد ملی ذخیره انسانی ارزشمندی در رابطه با جهانیان است که باید در حد و اندازه این ملت مسلمان و انقلابی ظاهر شود.
هفتم اینکه «اصل هجرت» را همطراز با جهاد در راه خدا در قرآن کریم خواندهاید و حتما باور دارید که «هجرت» عزتآفرین است و بستر رزق وسیعتر و رشد و تعالی سریعتر آدمیان است.
هشتم اینکه وقتی شما به عنوان پیروان امام خمینی (ره) اصل «صدور انقلاب» را باور دارید، امروز که از مسوولیت سنگین مدیریت اجرایی کشور فارغ شدهاید، خود شما باید پیشقراول تحقق این اصل اسلامی و انسانی باشید. بنابراین با غفلت از رسالت جهانشمول اسلام، «خانه نشینی» مانع رشد شما و موجب فرسودن استعدادهای سایر «اهل خانه» و باعث محرومیت اهل بلاد دیگر از تجربهها و توانمندیهای شما خواهد شد.
«چه گوارا» با همه اشکالاتش این حقیقت را فهمید و با سفر و مبارزه علیه مستکبران و کمک به محرومان، قهرمان ملتهای محروم قاره آمریکا شد.
جناب آقای خاتمی!
دوستان خوشخیال و تملقگویان همیشه در صحنه، سخنان بنده به جناب آقایهاشمی را در چهار سال پیش وارونه جلوه دادند؛ همچنانکه ممکن است امروز نیز سخن مرا ناشی از «نگرانی» نسبت به حضور و پیروزی فرضی شما معرفی کنند، در حالیکه به صراحت میگویم موقعیت شما از تبلیغات «هاشمی ۲۰۰۵» بهتر نیست و معتقدم شما گزینههای زیادی فرا روی خود ندارید:
۱ - یا بدون قصد آمدن و صرفا برای بازارگرمی سیاسی خود و کمک تبلیغاتی برای همفکران خودتان تلاش میکنید تا سخنرانی اخیر شما در دانشگاه تهران را قابل توجیه سازد.
۲ - یا این بازارگرمی سیاسی داخلی را برای فعالیت خارجی خود مفید میدانید که اینگونه حرکات تبلیغاتی برای بعضیها قابل قبول باشد.
۳ - یا نمیبینید که تنها امتیاز شما در برابرهاشمی، کروبی و ناطق نوری را که تا به حال در انتخابات ریاستجمهوری شکست نخوردهاید، زیرکانه از شما میگیرند؛
۴ - وگرنه آیا میتوان باور کرد که شما به حمایت دولتمردان آمریکا از «اصلاحطلبان» امیدوار شده باشید؟ بنده حالت چهارم را نمیخواهم باورکنم و فرض سوم را نیز از ذکاوت سیاسی شما بعید میدانم. جنابعالی بهتر از هر کس دیگر آگاهید که بر فرض پیروزی ضعیف در انتخابات آینده، نه فقط هیچ امتیازی بالاتر از امروز خود کسب نکردهاید، بلکه منتقمان خشن و دشمنان جدیدی از میان طرفداران کنونی به جان شما خواهند افتاد که حداقل چهارگروه آنان را به خوبی میشناسید:
افراطیونی که در دور دوم ریاستجمهوری خود، آنها را به دلیل خیانتهای آشکار و برای مصونیت خود رها کردید. شکست خوردگان انتخابات مجلس ششم که برای انتقام از مردم و نظام لحظه شماری میکنند. ضد انقلابیونی که مدتی بی حاصل به شما برای نیل به اغراض خود دل بستند و غربیهایی که با امید واهی برای فروپاشی نظام اسلامی، شما را گورباچف ایران پنداشته و حضور پرصلابت رهبری بیدار و ملت شجاع ما را نادیده گرفته بودند. البته دو گروه اخیر در عرصه جهانی برنامههای هولناکی برای سوءاستفاده از شما علیه ایران تدارک دیدهاند، بنابراین ضمن تقدیم چند توصیه دوستانه، پیشنهاد مشخص خود را به شما هدیه میکنم:
الف - بهتر است به جای شعار عوامفریبانه«نجات ایران» که تخطئه تنگنظرانه همه پیشرفتها و انکار غیرضروری موقعیت ممتاز ملی و نفی متعصبانه عظمت بینالمللی کنونی ایران اسلامی و انقلابی است، از شرایط متزلزل آمریکا در منطقه و جهان به منظور پرکردن خلاءهای ناشی از عقبنشینی این ابرقدرت رو به اضمحلال، برای گسترش منافع ملی کشور خود بهرهگیری مصلحانه و انسان دوستانه نمایید و با نگاهی جهانشمول و برونگرایانه، از خودکمبینی درونگرایانه خود را نجات دهید.
ب - بهتر است با پرهیز از تحریک مخاطبان علیه ولایت فقیه و تخریب سایر نهادها و نگاهبانان حکومتی که همچنان بر اساس تئوری شیطانی «حاکمیت دوگانه» دنبال میشود، شما برای بازسازی اندیشه اصیل «امت و امامت» که اساس حکومت مورد نظر امام خمینی و قانون اساسی است، در راستای ایجاد انسجام امت اسلامی و نجات ملتهای محروم و مستضعف و تحت سلطه اشغالگران، تلاش کنید و همت عالی خود را برای رهایی سرزمینهای اسلامی از اشغال مثلث آمریکا - انگلیس - اسرائیل به کار گیرید، تا یک و نیم میلیارد مسلمان دعاگوی شما باشند و آیندگان نقش مثبت شما را در ایجاد تمدن نوین اسلامی ثبت و ضبط کنند و در حیات جاودانه با شهدا و صلحا و ائمه اطهار(ع) و پیامبران الهی (س) محشور گردید.
ج- اگر خود را به عنوان یک شخصیت ملی ایرانیان پرافتخار، فراتر از محدوده امروز ایران بدانید و در حد یک مهره جناحی وارد بازیهای فرسایشی احزاب بیآرمان داخلی نشوید، در چنبره این بازیها فرصت فراملی و نیز اعتبار نزد مملکت خود را هدر نخواهید داد و با کاشتن «باد»، «توفان» درو نخواهید کرد.
د - در گستره جهان اسلام شما میتوانید در کنار سیدحسن نصرالله، دومین روحانی بیدار و سرفراز شیعه باشید که بستر وحدت و عزت و قدرت مسلمانان را با پیروی از امام خامنهای تقویت کنید و فرصتهای ارزشمند و مغتنمی را برای ایران و اسلام فراهم آورید و مانع استمرار جنایات مستکبران بشوید.
ر- گرچه مظلومنمایی و تحریک هنرمندانه مخاطب و سوءاستفاده از عواطف پاک مردم همیشه شگرد مؤثری بوده، اما انصاف و انسانیت حکم میکند که به جای آن، یک روحانی اسلام برای رسیدگی به مظلومان و بیپناهان عالم اقدام کند تا فراتر از یک شهرت کاذب و محبوبیت رسانهای، یک برکت الهی برای بشریت و یک حرمت و قداست ابدی را برای حیات جاودانه خود بدست آورد.
س- فعلا از تحلیل محتوای سخنرانی ۲۵ آذر ۸۷ دانشگاه تهران که حتی یک سخن تازه در برنداشت، صرفنظر کرده و صمیمانه و برادرانه «پیشنهاد» اصلی خود را تقدیم میکنم: ایرانیان با فرهنگ، ضمن پذیرش اسلام و تبیین و توسعه آن در میان سایر ملل، نقشی بزرگ در رشد و تعالی بشریت و عبور از تنگناهای تاریخ جاهلیت داشتهاند. در عصر ما، «انقلاب اسلامی» به همت همان وارثان فرهنگ توحیدی، تجربهای نوین را پیش روی مردمان امروز و فردای جهان قرار داده است. سی سال اخلاص و ایثار و تدبیر و استقامت و مجاهدت بهترین انسانها در تمام عرصههای اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، علمی و فنی حول محور «امامت ولی فقیه عادل و دانا و توانا»، عظمتهای فراوانی را ظاهر کرده و استعدادهای شگرفی را رشد داده است که قطعا این دانایی و تواناییهای امروز، پرشکوهتر و بزرگتر از گذشته ماست.
دلیل آشکار برای اثبات این مدعا آن است که امروز ایرانیها در هر میدانی که وارد میشوند، در مقایسه با دیگران در ردیف «برترین»ها قرار میگیرند. افتخارآفرینان ایران این حقیقت را در میادین ورزشی، در عرصههای علوم و فنون نوین، در صحنههای فرهنگی و هنری، در بازارهای اقتصادی، در هماوردهای نظامی، در مشارکتهای اجتماعی و در انقلابآفرینی و پاسداری همهجانبه از نظام حکومتی و ارزشهای اسلامی خود در برابر تهاجمات بیگانگان به اثبات رساندهاند.
در ساحت دیانت و سیاست هم، رهبری انقلاب اسلامی در سی سال گذشته همواره یک چهره بینظیر فرا ملی در میان رهبران دینی و سیاسی جهان بوده و هستند.
«پرسش شفاف» این است که آیا سیاستمداران با تجربه ما که در داخل کشور با تبعیت از رهبر انقلاب اسلامی رشد کرده و به توفیقات بزرگی برای ملت خود رسیدهاند، نمیتوانند همین تجربه گرانبها را برای پیشرفت و سعادت ملل مسلمان و سایر ملتها عرضه کنند و با عملکرد خود گامی به جلو بردارند و منافع ملی را در ورای مرزهای فعلی توسعه دهند؟
این نگاه ضد سلطهطلبی و انگیزه صددرصد انسانی و خیرخواهانه در بسیاری جاها مورد نیاز و مطالبه ملتهای محروم و مظلوم و استقلالطلب جهان است، گرایش به استقلال از مستکبران و اشغالگران و خدمترسانی به مردم نیازمند و مراعات مردمسالاری واقعیتی است که علاوه بر شما، آقایانهاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، کروبی، میرحسین موسوی و صدها نفر از وزرا و نمایندگان سابق مجلس نیز تجربه کردهاند و همه این شخصیتها سهم خود را در پیشرفت کشور ادا کردهاند و همگی به «گردش نخبگان» و نیروهای فراوانی که توانا، کارآمد و تازه نفس، آماده شکوفاتر کردن ایران اسلامی هستند، به دلیل روحیه ضد فرعونیت خویش کم و بیش معتقد میباشند.
پس کافی است که برای تحقق این منظور، همگان با خداباوری:
اولا - عزت و توانمندی فراملی خود را باور کنند و در جایگاه مشاوران امین و با تجربه برای سایر ملتها حرکت نمایند، نیروهای جوان و تازه نفس داخلی را با بلندنظری تقویت کنند، اصل «گردش نخبگان» را در عمل حرمت نهند، افقهای وسیع فرامرزی را از ترس آمریکا و انگلیس و اسرائیل رها نسازند و آینده را برای آیندگان فراخناکتر و زیباتر در پیوند با تمام مسلمانان جهان به وراثت بگذارند.
ثانیا - مفهوم سخن امام خمینی (ره) که پیروی از ولایت فقیه را ضامن سلامت مملکت ایران معرفی کردهاند، «برای کل سرزمین اسلام» خردمندانه و خیرخواهانه باز تعریف کنند تا از این مفهوم بلند اسلامی سخاوتمندانه برای نجات ملتهای اسیر در چنگال خون آشام و اشغالگر «استبداد جهانی»، با تدبیر و دوراندیشی، بهرهها گیرند.
جناب آقای خاتمی، افق نگاه روحانیت شیعه و چشمانداز اسلام و انقلاب اسلامی و همه ایرانیان خداپرست و عدالتخواه فراتر از سیم خاردارهایی است که انگلستان به دور ما کشیده است.
باور کنیم ظرفیت انسانی ایرانیان که سی سال با نظام اسلامی رشد کردهاند، بزرگتر از ایران امروز ما است.
باور کنیم که در آن سوی این محدودهها انسانهای بیشماری در انتظار یاری شخصیتهای صالح و کاردان و مجرب و با سخاوت و عدالتخواه و شجاعی هستند، تا دست آنان را برای نجات از سلطه دشمنان بشریت با مهربانی بگیرند. برای تحقق این رسالت بزرگ انسانی میدان عمل برای تمام شایستگان از میان دستهجات «چپ» و «راست» و «اصولگرا» و «اصلاحطلب» مهیاست.
باور کنیم که در پشت این سیم خاردارها، انسانهای مظلوم و مستضعف یا در خلقت، «خویش» ما هستند یا در دیانت «همکیش» ما؛ و فقط دشمنان میان ما فاصله و جدایی انداختهاند، که این فاصلهها با درایت مردان شجاع و ذکاوت زنان با همت، برداشتنی است. انشاءالله.
ارسال نظر