روسیه و تاثیر تحریمهای اقتصادی میان بازیگران بزرگ
مترجم: آمنه حسینی
آیا قدرتهای غربی باید برخوردهای شدیدتری را بر علیه روسیه اتخاذ کنند تا روسیه به دلیل جنگ با گرجستان تنبیه شود؟ این مطلب بر پایه تحلیل مهمترین حالات تحریم در قرن بیستم است و معتقد است که تحریمها بر علیه روسیه بینتیجه خواهد بود.
مترجم: آمنه حسینی
آیا قدرتهای غربی باید برخوردهای شدیدتری را بر علیه روسیه اتخاذ کنند تا روسیه به دلیل جنگ با گرجستان تنبیه شود؟ این مطلب بر پایه تحلیل مهمترین حالات تحریم در قرن بیستم است و معتقد است که تحریمها بر علیه روسیه بینتیجه خواهد بود.
در اوایل آگوست سال ۲۰۰۸، عملیات جنگی بین روسیه و گرجستان بر سر منطقه تجزیه شده اوستیای جنوبی در گرفت. نیروهای روسیه به سرعت نیروهای گرجستان در اوستیای جنوبی را شکست دادند و وارد خاک گرجستان شدند که این امر انتقاد گسترده جامعه جهانی را بهدنبال داشت. در نهایت روسیه با وساطت فرانسه با توافقنامه آتشبس موافقت کرد و نیروهایش را از خاک گرجستان خارج کرد و به مواضعی بازگشت که پیش از آغاز درگیریها در اوایل اکتبر در آنها مستقر بود. (با این حال طبق این توافقنامه نیروهای روسیه در اوستیای جنوبی و آبخازیا باقی خواهند ماند) اما دولت روسیه در مخالفت با غرب به صورت یکجانبه استقلال اوستیای جنوبی و نیز آبخازیا دیگر منطقه تجزیه شده را به رسمیت شناخت.
روسیه در تلاش برای تسلیم کردن گرجستان به خواستههایش، تحریمهای اقتصادی را بر علیه گرجستان به کار گرفت. شروع جنگ بین روسیه و گرجستان، نتیجه نهایی سالها بدتر شدن روابط بین دو کشور بعد از انتخابات 2004 و ریاستجمهوری میخائیل ساکاشویلی با تمایلات غربی در گرجستان بود.
در سال ۲۰۰۶، روسیه تحریمهای اقتصادی را به گرجستان تحمیل کرد اما این امر در بازداشتن ساکاشویلی در پیوستن به ناتو موفق نبود و تحریمها نتوانست مانع گرجستان از کنترل مناطق مورد حمایت روسیه، آبخازیا و اوستیای جنوبی شود.
به روشنی، دورنمای تحریمهای اقتصادی بر ضد روسیه در بازداشتن اعمال این کشور بر علیه گرجستان چندان موفق نبوده است و در نهایت واکنش آمریکا و کشورهای اروپایی به یکسری اعمال به شدت سمبلیک و سطحی و کماهمیت محدود شده است. از جمله اینکه کاخ سفید قرارداد هستهای غیرنظامی با روسیه را متوقف کرد و اتحادیه اروپا اعضایش را وادار به رایگیری کرد در مورد اینکه چگونه عکسالعمل نشان دهند و نیز مذاکرات عقد توافقنامه شراکت و همکاری میان روسیه و اتحادیه اروپا را متوقف کرد. همکاری ارتش روسیه و ناتو متوقف شده است و پیوستن روسیه به ناتو در خطر است. با این وجود درخواست گفتوگوها برای تحریمهای اقتصادی سختتر و جدیتر بر ضد روسیه رد شد.
تاریخ تحریمها در قرن بیستم درسهایی به ما میآموزد که چه تحریمهای اقتصادی به احتمال زیاد تاثیرگذار هستند که میتواند در سنجش این مورد در چارچوب شرایط مفید باشد. ما مختصرا خلاصهای از نتایج مطالعه اصلی مان را درباره استفاده از تحریمهای اقتصادی به عنوان ابزار سیاست خارجی بیان میکنیم. (با همکاری گریهافبور و جفری اسکات) و سپس درسهای گرفته شده از آن را در مورد گرجستان و روسیه بهکار میگیریم.
تاثیر همهجانبه تحریمهای اقتصادی به عنوان هدف سیاست خارجی
سخن اصلی ما در این مقاله تحقیقی این است که تحریمها تنها در یک سوم از ۲۰۴ موردی که مطالعه شده است، آن هم به طور نسبی موفق بوده اند. تعجبی ندارد که تحریمهای اقتصادی در بهدست آوردن اهداف سیاسی موفقیت اندکی خواهند داشت- موفقیت در آزاد کردن یک زندانی سیاسی معین آسانتر از دستیابی به پیشرفت کلی در حقوق بشر است- در سادهترین شکل، تحریمهای اقتصادی زمانی به موفقیت میرسد که هزینههای سیاسی و اقتصادی ناشی از تحریم برای کشور تحریم شده بیشتر از هزینههای اطاعت کردن باشد و در مواردی که منافع ملی در میان باشد، تهدید اقتصادی به ندرت به دستاورد سیاسی تبدیل میشود.
قدرت اقتصادی بالقوه کشور تحریمکننده بیش از کشور تحریم شده دارای اهمیت است. اما در مواردی که تحریمکننده احساس میکند ریسکهای ایجاد شده در مقایسه با قدرت کشور تحریم شده ضعیفتر است یا جایی که هزینههای بالقوه برای خودش بالا است ممکن است از قدرت خود استفاده کند اما نه به طور کامل. با توجه به چشمانداز کشور هدف (تحریم شده) اگر منافع اصلی در معرض خطر باشد، هزینههای پیروی کردن از خواست تحریمکننده ممکن است بسیار بالاتر از هر تحریمی باشد. بنابراین در حالی که ما تنها یک مورد موفق در سه مورد تحریم بهطور متوسط پیدا میکنیم، اما نرخ موفقیت زمانی که اهداف معمولی و سطح پایینی مورد نظر هستند، یک در دو است و احتمال موفقیت زمانی که هدف از تحریم، جلوگیری از تحرکات نظامی طرفهای ثالث درگیر (نه خود کشور تحریمکننده) باشد به یک پنجم کاهش مییابد.
همچنین با پیچیدهتر شدن موضوع، تهدید کردن یک کشور سرکش از طریق فشارهای اقتصادی مشکل است. شواهد تحقیقات ما حاکی از آن است که حکومتهای دیکتاتوری نسبت به حکومتهای دموکراتیک در مقابل فشارهای اقتصادی کمتر آسیبپذیر هستند. تحقیقات ما همچنین نشان میدهد که تحریمهای اقتصادی کشورهایی که قبلا هم پیمان بودند و شرکای تجاری بودند در مقایسه با کشورهای رقیب و مخالف، موفقیتآمیزتر است. منظور کشورهایی است که نسبت به کشورهایی که دشمن یکدیگر هستند روابط دوستانه بسیار نزدیک و روابط مالی گستردهای با یکدیگر دارند و این مسائل همچنین محرکی است تا از آن طریق برای حفظ روابط همه جانبه از مسائل ویژه چشمپوشی کنند.
سرانجام، زمانی که اهداف جزئی است همکاری بینالمللی با تحریمکننده اصلی نه نیاز است و نه تلاشی برای همکاری صورت میگیرد اما زمانی که اهداف تحریم به طور ویژهای سخت و مشکل است، موفقیت همکاری چند جانبه به طور معنیداری بیشتر است.
تحریمها و روسیه
به روشنی مشخص است که تحریمها بر علیه روسیه با درسهایی که از تاریخ گرفته شده است همخوانی ندارد. در عوض، تحریمها بر ضد کشورهای قوی و بزرگ حتی زمانی که اعمال تحریمها بهوسیله کشورهایی که به طور مشابه قدرتمند و بزرگ هستند، صورت میگیرد به ندرت موثر است. در این مورد اهداف غرب بلندپروازانه است و به شدت روسیه در برابر این اهداف مقاومت میکند. آمریکا به تنهایی و بدون همکاری کشورهای اروپایی قدرت کمی دارد. علاوه بر این، حتی در صورت وجود همکاری کشورهای اروپایی، روسیه از نظر میزان ذخایر ارزی، به سبب قیمتهای بالای نفت، سومین کشور بزرگ جهان است که این وجوهات این امکان را به روسیه میدهد که در مقابل تحریمها مقاومت کند.
جدول یک خلاصهای است از متغیرهای کلیدی تحقیق که در مورد روسیه بکار گرفته شده است و نتایج بر اساس همکاری و بدون همکاری اتحادیه اروپا آمده است و آنها با میانگین موارد موفق مقایسه میشود.
نه تنها اهداف تحریم در مورد روسیه مشکل و پیچیده است نتایج آن برای رهبران روسیه در مقابل سیاستمداران غرب بسیار مهمتر است به جز رییسجمهور ساکاشویلی و نظر سنجیهای اخیر حاکی از آن است که عموم مردم روسیه یکصدا از سیاست دولت در گرجستان حمایت میکنند ویژگیهای روسیه و روابطش با تحریمکنندگان آتی نیز نشانه خوب بودن تحریمها نیست. در دوران ریاستجمهوری پوتین، و حالا در دوران مدودف گرایشات دیکتاتوری روسیه بازگشته است و انسانهای متعصب ملی گرا بار دیگر در حال کسب شهرت و آوازه هستند. روابط تجاری میان روسیه و آمریکا ضعیف است و روابط دو کشور -اگرچه خصمانه نیست- اما به وضوح وخیم است. روابط سیاسی بین روسیه و اتحادیه اروپا نسبت به رابطه با آمریکا تا حدودی گرمتر و روابط تجاری بین آنها بسیار گستردهتر است. اما نقش روسیه به عنوان تامینکننده انرژی اروپا نشان میدهد که روسیه به همان اندازه قدرتمند است.
بنابراین اتحادیه اروپا به احتمال زیاد موافق تحریمهای گسترده اقتصادی نبود و خواهان حل بحران به روش دیپلماتیک بود. دولت بوش محدودیتهای قدرتش را میشناسد با اذعان کردن به محدودیتهای قدرتی که دارد، تصمیم گرفت که عمل یک جانبه قویتری را بر علیه روسیه انجام دهد. همچنین سیاستگذاران آمریکا میبایست مسوولیت اعمال روسیه در گرجستان را با نیاز به همکاری روسیه در سایر مسائل گوناگون امنیتی از جمله مهار تمایلات هستهای ایران و کره شمالی بسنجند.
قطعا شکاف روابط با غرب برای روسیه گران تمام خواهد شد. همچنین با قبول انزوای بینالمللی و نیز ناآرامی در بازارهای مالی بهدلیل خارج شدن سرمایهگذاران از بازار سهام بهدلیل بحران پیش آمده، روسیه هزینه اعمالش را میپردازد. با این وجود، نشانه اندکی دیده میشود از اینکه روسیه بخواهد بحران را از طریق احترام به گرجستان و رییسجمهور ساکاشویلی تغییر دهد.
تا وقتی که قیمتهای انرژی بالا است روسیه در موضع قدرت قرار دارد. در این صورت هزینههای عدم تمکینی که آمریکا و اتحادیه اروپا میتوانند واقعا متحمل شوند به هزینههای قابلتصور تمکین از خواستههای غرب به هیچ وجه نزدیک نیست.
ارسال نظر