مقالهای از فرید ذکریا سردبیر مجله نیویورک
آیا رییسجمهور جنگ میخواهیم؟ - ۱۵ مرداد ۸۷
این نوشتهها هیچ گاه مسیر مناظرات را تغییر نداند چون گرفتار خلائی سیاسی شدند.
ادامه از شماره قبل
این نوشتهها هیچ گاه مسیر مناظرات را تغییر نداند چون گرفتار خلائی سیاسی شدند. راست میخواست بقبولاند که زمانه، زمانه ترسناکی است و همین توجیهکننده یکجانبه گرایی خشن جورج بوش است و چپ به این ایده چسبیده بود که بوش همه چیز را خراب کرده است و دنیای خطرناک و ترسناکی را ساخته است که در آن افراد بیشتری به بدنه گروههای جهادی پیوستهاند؛ اما این روزها، حتی رییس سیا هم تصدیق میکند که القاعده به آخر خط رسیده است. پیتر برگن، روزنامه نگارکه در سال ۲۰۰۷ مقالهای با عنوان «بازگشت القاعده» برای نیو ریپابلیک
(The New Republic ) نوشته بود، این بار مقالهای با عنوان «رو به اضمحلال» در مورد زوال القاعده نوشته است. هفتهنامه نومحافظه کار ویکلی استاندارد (WeeklyStandard) بالاخره متوجه شده است که «دشمن » - واژهای که ویکلی استاندارد دوست دارد آن را به طرز دلهره آوری به کار ببرد - اکنون بسیار ضعیف شده است، گرچه به سرعت یادآوری میکند که این دستاورد تماما متعلق به بوش است. تروریسم تقریبا در تمامی کشورها رو به زوال است، حتی در آن کشورهایی که رویکردشان به این مساله وجهه نظامی کمتری داشته است (طعنهآمیز است که عراق و افغانستان دو کشوری هستند که تروریسم در آنها کماکان پابرجاست و حتی قویتر شده است).
قطعا دولت آمریکا به خاطر تلاشهای ضدتروریستی اش تا حدی شایسته تقدیر است. تلاش دسته جمعی بیشتر دولتها -که شامل انهدام هستههای تروریستی در اروپا و آسیا، ردیابی گردش مالی و شکار گروههای جهادی میشود- پس از یازده سپتامبر بسیار بسیار موثر بوده است؛ اما طرز نگاه شما به جهان است که مشخصکننده پاسخ شماست. دولت در این راستا به حس تهدید دامن زده است و آن را هم چون خطری حیاتی و قریب الوقوع به تصویر کشیده است. در نتیجه، به ما واکنشهای شدیدی نشان داده میشود. بوش و حلقه اطرافیانش تروریسم را به مثابه مشکلی نظامی و مبرم در نظر میگیرند در حالی که مساله بیشتر ریشه سیاسی و فرهنگی دارد. افزایش شدید بودجه نظامی، یورش به سوی جنگی یکجانبه در عراق، تاسیس وزارتخانه پردردسر امنیت داخلی (Homeland Security)، اعمال محدودیت برای ویزا و مسافرت، فقط این گونه توجیه میشوند که ما در حال جنگیم. تاکنون هیچ تحقیقی در مورد هزینه و فایده این کارها انجام نشده است. جان مولر اشاره میکند تنها به خاطر پنج مورد گزارش مرگ بر اثر سیاه زخم، دولت آمریکا پنجمیلیارد دلار هزینه صرف ترتیبات امنیتی جدید کرده است. البته، اسامه بن لادن هم قطعا آرزوی چنین وضعیتی را داشت. او با وجود موقعیت ضعیف فعلیاش، همواره استراتژیست بسیار تیزهوشی بوده است. بن لادن در تشریح اهداف حمله یازدهم سپتامبر به این نکته اشاره کرد که پانصد میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا ضربه زده است و تنها پانصدهزار دلار هزینه صرف کرده است. توصیف او اشارهای به حمله تروریستی پرسود (LTA-leveraged terrorist attack ) بود. البته حمله تروریستی یازده سپتامبر باعث افول اقتصادی شدیدی شد، اما به خاطر سطح عملیات و به خاطر این که در نوع خود اولین بود. حملات تروریستی بعدی - در اندونزی، عربستان سعودی، مراکش، ترکیه، اسپانیا و بریتانیا- اثر بسیار کمتری بر اقتصاد جهان داشتند. ما در حال نبرد بر ضد افراط گرایی اسلامی هستیم، اما این نبرد بیش از آنکه «جنگ گرم» باشد جنگ سرد است، چالشی طولانی در زمان صلح که در آن رهبران باید مایل به استفاده از نیروی نظامی باشند، و در عین حال بدانند چه زمانی باید از آن اجتناب کنند. شاید عاقلترین رییسجمهور آمریکا در زمان جنگ سرد دوایت آیزنهاور بوده باشد؛ و بهترین خصلتهای او تعادل، قضاوت صحیح و خویشتنداری. او میدانست که ما و شوروی در رقابتیم، اما در زمانی که بقیه کشور تهدیدها را بزرگنمایی میکردند، او نگاه صحیحی را اتخاذ کرد. آیزنهاور به دنبال فرانسویها به سمت ویتنام راه نیفتاد و از بریتانیاییها در سوئز حمایت نکرد. او تقاضاهای مکرر برای موشک و اسلحههای جدید را رد کرد و در عوض از بودجه دفاعی برای ساخت شاهراه و سرمایه گذاری به منظور افزایش قدرت رقابت اقتصادی آمریکا استفاده کرد. رییسجمهور بعدی باید به چنین چالشهایی توجه کند. جنگاوران از یک نظر بدبیناند. در گذشته میترسیدند که کمونیستها آمریکا را نابود کنند و امروز از این مینالند که القاعده و ایران سبک زندگی (way of life ) ما را تهدید میکنند. حقیقت این است که آمریکا کشوری است بسیار بسیار قدرتمند، با مجموعهای از تواناییهای منحصربهفرد. فقط کنشها و واکنشهای افراطی رهبران بی خرد و بی ملاحظه میتواند این موقعیت را از دست این کشور بگیرد.
یک راه خوب برای جبران اشتباهات گذشته این است که قبول کنیم در حال جنگ نیستیم.
منبع: irDiplomacy.ir
ارسال نظر