خشونت و نظمهای اجتماعی:
چارچوب مفهومی برای تفسیر تاریخ مکتوب بشری
جان والیس، باری وینگاست
طرفداران توسعه مدرن با یک تناقض مواجهند: چرا تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه موفق به انتخاب سیاستهایی نشدند که اقتصاددانان استدلال میکنند بهبود پارتویی هستند؟ در توصیههای آنها، چیزی قرار دارد که بر بنیادی نادرست واقع گشته است.
داگلاس نورث
جان والیس، باری وینگاست
طرفداران توسعه مدرن با یک تناقض مواجهند: چرا تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه موفق به انتخاب سیاستهایی نشدند که اقتصاددانان استدلال میکنند بهبود پارتویی هستند؟ در توصیههای آنها، چیزی قرار دارد که بر بنیادی نادرست واقع گشته است. در یک کتاب جدید، ما سه نفر سعی کردیم تا به پرسش بالا توجه نموده و نگاهی وسیع به تاریخ مکتوب بشر داشته باشیم. جهان بشری، دو انقلاب اجتماعی خارقالعاده را پشت سرگذاشته است که هر دو تغییرات بنیادی در ذخیره دانایی بهوجود آوردهاند. نخستین انقلاب در ۱۰۰۰۰ سال پیش شروع شد: کشف کشاورزی، رشد جوامع بزرگتر، پیدایش نخستین شهرها و ظهور سازمانهای اجتماعی سلسله مراتبی. دومین انقلاب اجتماعی حدود دویست و پنجاه سال قبل شروع شد: کشف تکنولوژیهای صنعتی جدید، ظهور دولت- ملتها و پیدایش سازمانهای سیاسی و اقتصادی جدید و پیچیده. این دو انقلاب، روشهای جدید سازماندهی تعامل انسانی و نظم بخشی در جوامع را به ارمغان آوردند. چارچوب مفهومی ما، زیربنای منطقی دو نظم اجتماعی جدید و فرآیندی را که جوامع از یک نظم اجتماعی به نظم دیگر گذر میکنند، ترسیم میکند.
ما نخستین نظم اجتماعی جدید که ده هزارسال قبل ظاهر شد را دولت طبیعی مینامیم. دولتهای طبیعی دولتهای هستند که از نظام سیاسی برای تنظیم رقابت اقتصادی و ایجاد رانتهای اقتصادی استفاده میکنند؛ آنها سپس از این رانتها برای نظم بخشیدن به مناسبات اجتماعی، کنترل خشونت و برقراری همکاری اجتماعی استفاده میکنند. دولت طبیعی، تاریخ بشر را متحول ساخت؛ حقیقتاً نخستین دولتهای طبیعی، فنون ساخت و ثبت و ضبطی بهوجود آوردند که منجر به شروع تاریخ مکتوب بشری شد. اکثر مردم جهان امروزی، هنوز در دولتهای طبیعی زندگی میکنند.
سپس منطق دومین نظم اجتماعی جدید- جامعه دسترسی باز - را ملاحظه میکنیم که در انتهای قرن هجدهم و ابتدای قرن نوزدهم در معدود جوامعی ظاهر شد. همانند ظهور دولتهای طبیعی، جوامع دسترسی باز، تاریخ بشر را به شیوه بنیادی متحول ساخت. احتمالاً ۲۵ کشور و ۱۵درصد جمعیت جهان در جوامع دسترسی باز زندگی میکنند؛ ۱۷۵ کشور دیگر و ۸۵درصد جمعیت در دولتهای طبیعی زندگی میکنند. جوامع دسترسی باز، رقابت اقتصادی را به شیوهای تنظیم و قانونمند میکنند که رانتها از میان برود و از رقابت برای نظم دادن به روابط اجتماعی استفاده میکنند. سرانجام توضیح میدهیم که چگونه جوامع از دولتهای طبیعی به جوامع دسترسی باز گذار میکنند.
۲ - چارچوب مفهومی
در نظم اجتماعی بدوی، تعامل انسانی عمدتاً از طریق تعامل تکراری چهره به چهره اتفاق میافتد؛ همه روابط، شخصی هستند. اندازه معمول واحد تعامل انسانی، دستههای حدود بیست و پنج نفری هستند. میزان خشونت در درون گروهها و بین گروهها بسیار بالا است.
دولت طبیعی، یک راهحل برای این خشونت فراهم میسازد که حک کردن اعضای قدرتمند جامعه در ائتلافی از فرادستان نظامی، سیاسی، دینی و اقتصادی است. فرادستان جملگی امکان دسترسی انحصاری به منابع ارزشمند یا فعالیتهای با ارزش و توانایی تشکیل سازمانهایی مورد احترام جامعه بزرگتر را دارند. دسترسی محدود به فعالیتها، سازمانها و امتیازات، رانتهایی برای فرادستان تولید میکند. چون اگر خشونت راه بیفتد این رانتها کاهش مییابد، خلق رانت، فرادستان را قادر میسازد تا تعهد معتبری به همدیگر جهت محدود کردن خشونت بدهند. به علاوه چون صلح و آرامش بستگی به توازن منافع درون ائتلاف حاکم دارد، نظمهای دسترسی محدود نسبت به تغییراتی که منافع فرادستان را تغییر میدهد، حساس هستند. در نتیجه، دولتهای طبیعی باثبات و نه ایستا هستند. در مقایسه با نظمهای بدوی، نظم دسترسی محدود مشخصاً اندازه جوامع را گسترش میدهد. سلسله مراتبی از فرادستان، روابط شخصی برقرار میکنند که کنترل ائتلاف حاکم را گسترش میدهد. مناسبات شخصی در دولتهای طبیعی منجر به تعامل چهره به چهره سنتی میشود. در دولتهای طبیعی کاملاً توسعه یافته، امتیازات فرادستان شامل کنترل بر سازمانهای اجتماعی قدرتمند از قبیل نهادهای دینی، دولت، دادگاهها و واحدهای نظامی میشود.
نظم دسترسی باز بر پایه دستاوردهای سازمانی دولت طبیعی بنا شده است، اما حقوق شهروندی را به بخشهای دایماً فزاینده از جمعیت گسترش میدهد. همه شهروندان قادر به تشکیل سازمانهای اقتصادی، سیاسی، دینی یا اجتماعی هستند تا هر تعداد وظایف را که میخواهند انجام دهند. تنها عمل ممنوع شده کاربرد خشونت است. برخلاف دولت طبیعی که منافع فرادستان و غیر فرادستان را فعالانه دستکاری میکند تا نظم اجتماعی برقرار سازد، نظم دسترسی باز به افراد اجازه میدهد تا منافع خویش را از طریق سازمانها تعقیب کنند. افراد مثل همیشه به واسطه وجود رانتهای اقتصادی در بازارهای سیاسی و اقتصادی انگیزه پیدا میکنند، اما آزادی ورود موجب رقابتی میشود که به چنین رانتهایی حالت موقتی میبخشد.
ادامه دارد
ارسال نظر