یاد خسرو شکیبایی از خودش میگوید
حتما دستی روی شانه من بوده!
در میان مردم مرسوم است که آن را که بیشتر به دیده میآید و گره ژانر به دست او باز میشود، به عنوان بازیگر اول میشناسند، اما بردن این جایزه (بهترین بازیگر برای اتوبوس شب)یک جور لطف خدا در مورد من بوده، درست است که این نقش برایم یک مقدار سخت بود، به این علت که در جادهای که ما میرفتیم، در هر لحظهاش خطرات مختلفی وجود داشت، مثل چپ کردن اتوبوس و... همین طور فرصت نداشتیم تمرین کنیم که ببینیم قلق آن چگونه است و حتی دو بار هم نزدیک بود که در یک زاویه ۹۰ درجه ماشین چپ شود. اما به هر حال لطف خدا بود؛ چون ۴۳ نفر در آن اتوبوس بودند و من اگر سکاندار آن بودم، حتما دستی روی شانه من و حتی روی شانه کیومرث پوراحمد بوده که این فیلم ساخته شده است. آنجا حتی باران هم که میآمد، خوب بود و از آن استفاده میشد.
وقتی کسی کارگردان است، دیگر فرق نمیکند، اگر صد فیلم بسازد، صد و یکاش را هم اگر در ژانر دیگری باشد میسازد. یک کارگردان جدا از هر چیزی که منسوب به اوست، باید چیزی مانند ژن در وجودش باشد که بتواند هر نوع فیلمی را بسازد و از آنجایی که «اتوبوس شب» اولین کار جنگی کیومرث است، آن را دوست دارم.
از طرفی من فکر میکنم دلنوشته های حبیب احمدزاده، پوراحمد را به سمت این فضا کشانده و بر روی آن تاثیر گذاشته است.
خجالت میکشم که نتوانستم برایشان کاری انجام دهم، چرا که آنجا کسانی حضور داشتند که وقتی به یادشان میافتیم، بدنمان حتی برای لحظهای میلرزد؛ یعنی یک اتفاق روحی است که به صورت فیزیکال هم احساس میشود.
من دیشب جعفر والی را دیدم و بسیاری عزیزان دیگر مثل عزتا... انتظامی، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان و... پرویز پرستویی هم که یک استثنا است و چه اجرای زیبایی داشت و چقدر برای مخاطبش احترام قائل بود و... شاید اگر به بعضی از ما که جز بازیگری کاری نکردهایم و آبرویی در این زمینه داریم، بگویند بیایید و کار اجرا انجام دهیم، میترسیم برویم به سمتش، اما پرویز آن را به خوبی انجام داد.
سخنان خسرو شکیبایی در جشن خانه سینما
ارسال نظر