گوئینت پالترو: از پرده سبز می‌ترسیدم

مرد آهنی از آن دسته فیلم‌هایی نیست که از شما انتظار بازی در آن می‌رود.

واقعا؟ (خنده)حقیقت دارد که خیلی‌‌ها از دیدن من در‎ ‎چنین محصولاتی غافلگیر می‌شوند. حتی فیلم ناخدا و جهان فردا‎‏ در برابر مرد آهنی فیلمی تجربی محسوب می‌شود (خنده). اما تصمیم گرفتن ‏برای بازی در این فیلم بی‌نهایت ساده بود، چون همیشه آرزو داشتم با رابرت داونی جونیور همبازی بشوم. پس به خودم ‏گفتم که هزینه فیلم و فشار کاری اهمیتی ندارد. با آن مثل یک فیلم کلاسیک مواجه خواهم شد و تجربه نشان داد که حق با ‏من بوده است. چون که به طرزی باور نکردنی سر صحنه لذت بردم.

‎بازی در این گونه فیلم واقعا با فیلم‌‌های دیگر متفاوت است؟‎

دقیقا. با وجودی که صحنه‌‌های زیادی پر از جلوه‌‌های ویژه تصویری نداشتم. ولی از پرده سبز خیلی می‌ترسیدم. البته ‏خیلی لازم نبود پرواز کنم (خنده). صحنه‌‌های من بیشتر سنتی بودند، امیدوارم متوجه منظورم شده باشید. ترکیب گروه ‏بازیگران حاضر در فیلم آنقدر مبهوت کننده بود که قبل از هر چیز خودم را روی لذت بازیگری متمرکز کردم. ‏‎

واقعا؟ ولی وسعت کار در چنین پروژه‌‌هایی، آزادی واقعی برای کار کردن به هنرپیشه نمی‌دهد ؟‏‎ ‎‎

دقیقا. به خصوص با رابرت (داونی جونیور) به عنوان بازیگر مقابل. او مدام در حال بداهه است. هر بار متفاوت از ‏دفعه قبل است. هرگز خودش را تکرار نمی‌کند و مدام دیالوگ‌‌ها و سبک را تغییر می‌دهد ... با یک چشم‌انداز هنری ‏ناب. همبازی شدن با او مهیج است چون همیشه از بازی او غافلگیر می‌شوم.‎

این پپر پاتز که شما نقشش را ایفا می‌کنید، کیست؟‎

به یک معنا دست راست مرد آهنی است. هم در رابطه حرفه‌ای و در رابطه خصوصی، این دو واقعا به هم نزدیک ‏هستند. از طرف دیگر او نقش وجدان مرد آهنی را بازی می‌کند و غیر قابل کتمان است که یک جور رابطه جنسی میان ‏این دو است. (خنده)

این گونه از کتاب‌‌های مصور بیشتر پسرانه هستند. یادتان می‌آید که وقتی کوچک بودید، از این کتاب‌‌ها ‏خوانده باشید؟‎

برادرم بله، ولی خودم برعکس هرگز لای آنها را باز نکردم. من بیشتر طرفدار روآلد دال و چیزهای دخترانه بودم. اما ‏البته وقتی می‌خواستم پیشنهاد برای این فیلم را بپذیریم می‌خواستم تمام کتاب‌‌هایش را ببلعم. اما با مشاهده تعداد آن‌‌ها ‏باید به شما اعتراف کنم که از این‌کار صرف نظر کردم و به خواندن چند جلد از آن‌‌ها اکتفا کردم (خنده) و حسابی ‏سرگرمم کردند. صادقانه می‌گویم. حتی اگر لازم باشد باید اعتراف کنم که زمان کمی برای تسلط به متن و آشنایی با ‏همه شخصیت‌‌ها داشتم.