مقالهای از فرید زکریا سردبیر مجله نیوزویک
تنها چیزی که باید از آن ترسید ...
در میان این هیاهو درک حقایق به سختی امکانپذیر است. اما جای خوشحالی است که در نهایت، هفته گذشته، یک پژوهش کامل و مستقل در رابطه با تروریسم، توسط «دانشگاه سیمون فریزر» کانادا منتشر شد. یافتههای این پژوهش بیشک شما را متعجب خواهد ساخت.
شاید این اشارات دلایل ترس شما را مشخص کند؛ «مرکز ملی مبارزه با تروریسم» (NCTC)، نهادی وابسته به دولت ایالات متحده، که مسوولیت بررسی و مطالعه حملات تروریستی را برعهده دارد طی گزارشی اعلام کرده است از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ شاهد افزایش ۴۱درصدی حملات تروریستی بودهایم، همچنین این روند صعودی در سال ۲۰۰۷ نیز ادامه داشته است.
یک سازمان دولتی دیگر با نام «موسسه پیشگیری از تروریسم» (MIPT) گزارش داده است که شمار کشتهشدگان ناشی از حملات تروریستی، بین سالهای 1998 تا 2006، هر ساله 450درصد! افزایش داشته است.
گزارش سومینیز که با عنوان «مطالعه تروریسم و عکسالعمل در برابر آن» (START) توسط دولت ایالات متحده منتشر شده است، آماری معادل ۷۵درصد افزایش در سال ۲۰۰۴- آخرین آمار این گزارش مربوط به این سال است - را نشان میدهد.
گزارش دانشگاه سیمون فریزر عنوان میدارد که هر سه این گزارشها یک نقص مشترک دارند: آنها تلفات غیرنظامیان در جنگ عراق را نیز جزو آمار تلفات ناشی از تروریسم آوردهاند. این در حالی است که این اقدام اصلا عاقلانه نیست.
عراق یک منطقه جنگی تلقی میشود و درست همانند مناطق جنگی در دیگر نقاط جهان بسیاری از کشتهشدگان غیرنظامی هستند. سرپرست این پژوهش، پروفسور «اندرو مک»، میگوید: «طی ۳۰ سال گذشته، در جنگهای داخلی در کشورهای کنگو، آنگولا، لیبریا، سیرالئون، اوگاندا، بوسنی، گواتمالا و دیگر کشورها، همانند عراق، تعداد زیادی از افراد غیرنظامی کشته شدهاند، اما با وجود اینکه کشتار مردم در این کشورها عمدی و سیاسی بوده و توسط گروههای غیر دولتی انجام شده، این نهادهای دولتی آنها را هیچ گاه به عنوان تلفات ناشی از تروریسم در نظر نگرفتهاند.»
مک برای ادعای خود دو مثال عینی میآورد، یکی در سال 2004 که شبه نظامیان جانجاوید حداقل 723 غیرنظامی را در سودان به قتل رساندند. این در حالی است که در همین سال، موسسه پیشگیری از تروریسم هیچگونه تلفات ناشی از تروریسم در سودان به ثبت نرسانده است و مطالعه تروریسم (START) این رقم را تنها 17 نفر اعلام کرده است.
در مورد دیگری در کنگو در سال ۱۹۹۹، مطالعات مستقل آمار کشتهشدگان به دست شبهنظامیان را صدها نفر اعلام کردهاند. در این مورد نیز موسسه پیشگیری از تروریسم آمار کشتهشدگان ناشی از تروریسم را صفر و مطالعه تروریسم آمار آنرا ۷ اعلام میکند.
در صورتی که آمار عراق را وارد کنیم نتایج تحلیلها منحرف میشود. در آمارهای مرکز ملی مبارزه با تروریسم و موسسه پیشگیری از تروریسم، 80درصد تلفات مربوط به عراق است.
اما در صورتی که عراق را به حساب نیاوریم، به این نتیجه میرسیم که تروریسم طی ۵ سال گذشته سیر نزولی داشته است.
در هر دو پژوهش ارائه شده توسط مطالعه تروریسم و موسسه پیشگیری از تروریسم، آمار تلفات بدون عراق، از سال2001 تاکنون، بیش از 40درصد کاهش داشته است. در تنها پژوهش مستقل دیگری که توسط موسسه «اینتل سنتر» انجام گرفت و نتایج آن در اواسط سال 2007 منتشر شد، حملات مهم القاعده طی 10 سال گذشته مورد بررسی قرار گرفته است.این پژوهش اشاره میکند که تعداد حملات نیروهای القاعده نسبت به سال 2004، که بیشترین میزان آن را شاهد بودیم، 65درصد و تلفات ناشی از این حملات نیز حدود 90درصد کاهش یافته است.پژوهش سیمون فریزر عنوان میکند که کاهش میزان فعالیتهای تروریستی بنا به دلایل متعددی میتواند باشد که از این میان میتوان به عملیاتهای موفقیت آمیز ضد تروریستی در بسیاری از کشورها و اختلافات درونی در گروههای تروریستی اشاره کرد.اما مهمترین دلیل ارائه شده در این پژوهش، «کاهش حمایتها از سازمانهای تروریستی در کشورهای مسلمان طی 5 سال گذشته» است.طبق نظرسنجی انجام شده توسط شبکههای ABC و BBC در سال 2007 در افغانستان، حمایتها از مبارزین جهادی در این کشور به 1درصد رسیده است. در ایالتهای شمالی پاکستان نیز، جایی که پایگاههای القاعده قرار
دارد، حمایتها از بن لادن از 70درصد در ماه آگوست 2007 به 4درصد در ژانویه 2008 رسیده است.
به نظر میرسد این کاهش چشمگیر به دلیل قتل بوتو اتفاق افتاده باشد اما نشاندهنده یک گرایش در میان مردم است؛ با هر حمله تروریستی، حمایت مردم از این گروهها کمتر میشود. پروفسور مک در پژوهش سیمون فریزر مینویسد: «این روند در میان کشورهای مسلمان، یکی پس از دیگری، ادامه مییابد. معانی استراتژیک این مساله قابل تامل است، چرا که تاریخ نشان داده گروههای تروریستی که بدین نحو حمایتهای مردمی خود را از دست میدهند، دیر یا زود متلاشی خواهند شد.»
«مرکز مدیریت بحرانها و توسعه بینالمللی» دانشگاه مریلند نیز در پژوهشی اشاره میکند که تعداد سازمانهایی که در خاورمیانه و شمال آفریقا دست به فعالیتهای خشونتآمیز میزنند از سال 1985 تا 2004، 54درصد کاهش داشته است.
در عوض، این سازمانها به روشهای مسالمت آمیزی برای آشکار کردن اعتراضات خود روی آورده اند و این میزان در همین دوره سه برابر شده است.
حال این سوال مطرح میشود که چرا مردم امریکا نسبت به مطالعاتی از این دست و مطالعاتی مانند آنچه توسط دانشگاه سیمون فریزر و افراد شاخص و متخصص دانشگاهی انجام شده و به آگاهی سازمان ملل نیز رسیده و در بسیاری از کشورهای دنیا، از کانادا گرفته تا استرالیا، در مورد آنها بارها بحث شده است، مطلع نمیشوند؟
دلیل آن واضح است: زیرا این گزارشها با فضای ترس و وحشتی که ما مردم آمریکا مدتها است به راحتی پذیرفتهایم، سنخیتی ندارند.
منبع: irdiplomacy.ir
ارسال نظر