کادر
بهترین نمایشگاه عکس نشان «هادی شفاییه» میگیرد
مراسم نکوداشت هادی شفاییه، بنیانگذار رشته عکاسی در دانشگاههای ایران، همزمان با برپایی نمایشگاهی با عنوان «ردپای اعصار»، عصر روز گذشته بدون حضور خودش برگزار شد.
به گزارش خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، رسول اولیازاده، مدیر خانه عکاسان ایران از شفاییه بهعنوان استاد مسلم عکاسی و پدر عکاسی نوین ایران یاد کرد و گفت: او درعرصه عکاسی یک کیمیاگر است؛ دست بهخاک ببرد، زر میشود؛ ۱۰روز وقت، صرف خلق یک عکس میکرد و عکسی با ارزش معنوی بسیار میآفرید؛ بهگونهای که بهلحاظ مادی، قابل قیمتگذاری نبود. اولیازاده با اشاره به اینکه اسفندماه طرح برگزاری این نکوداشت برنامهریزی شده است، افزود: شفاییه همواره نگاهی مریدی- مرادی داشت و نه شاگردی - استادی از همین رو خود را مقید کردم تا دست به برگزاری چنین برنامهای بزنم. تنها نام شفاییه امروز ما را به گرد یکدیگر جمع کرد.
فرهاد فخرالدینی هم مهمترین کار شفاییه را بنیان رشته عکاسی دردانشگاههای هنر و تهران خواند و عنوان کرد: اگر او همت نمیکرد، امروزه فارغالتحصیلان رشته عکاسی وجود نداشتند. در جریان مراسم، دستاندرکاران موفق به تماس تلفنی با هادی شفاییه شدند. شفاییه که سالها است در آمریکا بهسر میبرد، گفت: سلامی از فراز کوهها و دشتها به دوستانی دارم که از گرما و شلوغیهای تهران گذشتهاند و به این مراسم آمدهاند. افسوس که فشردن دست شما برای من میسر نیست و امروز برای من یکروز بینظیر است که حد اعلا شکر و سپاس را از خدای خویش دارم.
وی یاد آوری کرد، ۵۵ سال پیش پا به عرصهای گذاشتم که از پایان آن هیچ تصویری نمیتوانستم داشته باشم، تنها بودم و تنها رفتم و این راه پرفراز و نشیب را پیمودم و از کسی یاری نجستم؛ چرا که در حقیقت کسی وجود نداشت. شفاییه گفت: سرانجام به لطف خدا به آرزویم رسیدم و آخرین تیر رها شدهام به هدف خورد و آن تیزر پخش برنامه عکاسی از تلویزیون ملی به مدت ۵۰ روز بود و آن زمان بود که از آن تریبون جایخالی رشته عکاسی را در دانشگاه به مسوولان یادآور میکردم. او اضافه کرد: روزی که در دانشکده هنرهای زیبا برای نخستینبار قرار بر تدریسم بود صدایم به شدت میلرزید و از شوق بر خود میبالیدم، افسوس که پیشامدهای زندگی مانع آن شد تا گواهی تحصیلی و مدرک پایانی فارغالتحصیلان رشته عکاسی را خودم به آنها تقدیم کنم.
پدر عکاسی نوین ایران گفت: بغض گلویم را میفشارد و اشک در چشمانم جاری است باحسرت از نبودن در کنار شما، دستهایتان را میفشارم و کمال سپاس را از برگزارکنندگان این مراسم و حاضران دارم.
ارسال نظر