دکتر قطبالدین صادقی از آخرین تجربهاش میگوید
«یادگار زریران»تقدیم به کودکان ایران
عکس:آکو سالمی
«هیچیک از پهلوانان ایران جسارت رفتن به میدان نبرد و یافتن جسد زریر پهلوان را نداشت جز بستور، پسر هفت ساله او.»
بهزاد خاکی نژاد
عکس:آکو سالمی
«هیچیک از پهلوانان ایران جسارت رفتن به میدان نبرد و یافتن جسد زریر پهلوان را نداشت جز بستور، پسر هفت ساله او.»
و حالا دکتر صادقی و گروهش گردهم آمدهاند تا شرح حال دلاوریهای کودک ایرانی در آن شرایط ویژه بحرانی جنگ ایران و توران و حدیث نفس یک انسان تنها در برابر منطق جهانی را در تئاتر شهر به نمایش بگذارند.
تمرینهای نمایش «یادگاران زریران» سی و هفتمین اثر نمایشی دکتر قطبالدین صادقی نویسنده، کارگردان، پژوهشگر و مدرس نام آشنای کشورمان- از نیمه اردیبهشت ماه آغاز شد و اکنون در مرحله ویرایش اولیه طراحیها قرار گرفته است.
با دکتر صادقی درباره تازهترین تجربهاش که از اواخر تیرماه سالجاری بر صحنه تالار چهارسو میآید، به گفتوگو نشستیم.
در طول تاریخ نمایش ایران، اشارههای بسیاری به شاهنامه و داستانهایش از راههای گوناگون فرهنگی (و به ویژه تئاتر) شده است. این بار شما از چه زاویهای به «یادگار زریران»پرداختهاید؟
نقطه نظر اصلیام در این نمایش، پرداخت جدید این داستان بوده است؛ همان داستان را تکرار نکردم. چارچوب اصلی روایت قصه برایم مهم نبود. مهمترین نکته این نمایشنامه حضور کودکی «بستور» است که در روند کار به مردی پخته و پیر و اندیشمند میرسد. من به این داستان از زاویه حماسی نگاه نکردم، بلکه حسرتهای یک انسان تنها را در برابر منطقهای جهان نمایش دادهام.
چه ویژگی باعث شده است که «یادگار زریران» را امسال روی صحنه بیاورید؟
راستش را بخواهید نخستین تعریف من از تئاتر، دفاع از ناخودآگاه قومی و پاسداشت ارزشهای ملی است. بسیاری از جوانهای ما با تاریخ و فرهنگ و اسطورههای میهنی و هویت ملی خود آشنایی ندارند. تاریخ و هویت و فرهنگ ملی در جهان اقتصاد زده و سیاست زده امروز رو به فراموشی رفته و آرام آرام در فرهنگ غالب دنیا رنگ میبازد. این جاست که نقش تئاتر بارز و به عنوان ابزاری فرهنگی وارد گود میشود و از ارزشهای هر سرزمین دفاع میکند.
برخی از اهالی فرهنگ و هنر معتقدند که زبان غیرعامیانه و ادیبانه نمایشهای تاریخی نمیتواند با تماشاگری که در زمانه پرفورمنس و نمایش های دیداری زندگی میکند، رابطه برقرار کند.
شما به عنوان عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی چقدر به فاصله زبان تاریخی نمایش و تماشاگر فکر کردهاید؟
این حکم آنها است. نظر همه نیست. خیلی از آنها با مقوله زبان آشنایی ندارند. یکی از ارزشهای ماندگار تئاتر کار بر روی زبان است. در همه دنیا هنوز به ارزشهای زبانی گذشته بازمیگردند؛ چرا که زبان سرچشمه تخیل و خلاقیت فردی است.
به کارگیری این نوع زبان هیچ گاه منسوخ نشده است. برخی گرایشهای هنری سالهای اخیر همچون پرفورمنس که زیاد هم نیستند، ریشه در گرایشهای بیانی آمریکایی دارد که همواره در راه تهی کردن ارزشهای تئاتری گام برمیدارند و تئاتر را به سوی رقصهای کم محتوا و بدون تحلیل سوق میدهند.
من نمی گویم که پرفورمنس و سایر نمایشهای دیداری را نباید جزو تئاتر به شمار آورد، اما تئاتر ملی در همه دنیا با کار بر ارزشهای فرهنگی و تاریخی وملی معنی میگیرد. متاسفانه در ایران همیشه جلوی پای افرادی که به سوی تئاتر ملی میروند، سنگ انداخته میشود.
بسیاری از ایشان با داستانهای تاریخی و اسطورهای مخالفتی ندارند، بلکه با زبان ادبی و غیرعامیانه آن مشکل دارند. معتقدند که هر نمایشی را باید با زبان روز جامعه مطرح کرد تا موثرتر شود.
چرا خودشان این کار را نمیکنند؟ آنها اسطوره را نمیشناسند و این حرفها ناشی از گرایشی است که زبان را به سوی یکرنگی و یگانگی میبرد.
آنها تلاش میکنند که از برخی نمایشهای غربی تقلید کنند که همان نیز در اندازه ادا و اطوار باقی میماند.
اگر اسطورهها را میشناسند، کار کنند تا ما هم با زبان مورد پسند ایشان ارتباط برقرار کنیم.
این دوستان بیش از این که دلشان برای تئاتر ملی بتپد برای رفتن به جشنوارههای خارجی دست و پا میزنند؛ در حالی که دغدغه اول من همین تماشاگران ایرانی است.
بیشتر کارهایی که از ایران به آن سوی آبها رفته، حتی نتوانسته با یک تماشاگر خارجی ارتباط برقرار کند؛ چون چیزی را برای آنها اجرا میکنند که خودشان سالها قبل تجربه کرده و از آن عبور نمودهاند. اگر ملاک کار تقلید است، تحصیلات من از همه این دوستان، اروپاییتر است و غرب را هم بهتر میشناسم؛ اما نخستین وظیفه من ارتباط با تماشاگران ایرانی و دفاع از تئاتر ملی است، نه رابطه با تئاتر جهان. همه جهان چشم تیز میکنند تا با آثار ملی و اصیل هر سرزمینی رابطه برقرار کنند و بعضی از هنرمندان ما سعی بر تقلید از غرب دارند.
گویا «یادگار زریران» را در سال ۸۶ هم برای اجرا آماده کرده بودید که به سرانجام نرسیده است؟
این نمایشنامه را در سال ۸۵ نوشتم و سال ۸۶ تمرین آن را آغاز کردم.
«یادگار زریران» یکی از ۷نمایشنامهای است که توسط مرکز هنرهای نمایشی به بهانههای مختلف در دو سال گذشته توقیف شده است.
سوءنیت، تنها هدف اصلی ایشان بوده است!
در اغلب آثارتان، میکائیل شهرستانی به عنوان بازیگر همراه گروه بوده است؛ اما در این نمایش حضور ندارند.
او هم در دور نخست بهترینهای سال ۸۶ حضور داشت؛ اما به علت کسالت جسمانی و تا حدی روحی - ناشی از رابطههای ناهنجار مرکز هنرهای نمایشی با وی - در شرایط مناسبی برای کار کردن قرار ندارد.
در تمرینهای سال ۸۶ نقش ستور را به یک بازیگر سپرده بودید، اما حالا هر دو دوره از زندگی این شخصیت را یک بازیگر بر عهده دارد. دلیل این تغییر، عدمتوان بازیگران دیگر بوده است؟
نه ... تحلیلم تغییر کرده، فکر کردم این روش، یک تکنیک جدید خواهد بود و میتواند یکی از نوآوریهای جدید این نمایش باشد. هر چند که نمایش ما اسطورهای است، اما از تکنیکهای اجرای مدرن بهره میبرد.
و ...
«یادگار زریران» ادای احترامی است به همه کودکان دلاور ایران زمین.
ارسال نظر