یادداشت
ضرورت احیای اخلاق در جامعه
اقدام رفتگر محترم بجنوردی در بازگرداندن پول و اسناد پیدا شده و وقایع پس از آن، مجموعهای از شگفتیها را پدید آورد که توجه به آنها میتواند مقدمه مناسبی برای ورود به بحث در مقاله حاضر به عنوان جزئی از مجموعه یادداشتهایی که در روزهای اخیر انتشار یافته، باشد. شگفتی اول، همان اصل موضوع است که فردی با درآمد ناچیز، مبلغی بالغ بر ۲۰۰ برابر درآمد سالانه خود را مییابد و بدون لحظهای تردید و به دور از وسوسههای گوناگون، تصمیم به بازگرداندن آن به صاحب مال میگیرد.
دکتر مسعود نیلی
اقدام رفتگر محترم بجنوردی در بازگرداندن پول و اسناد پیدا شده و وقایع پس از آن، مجموعهای از شگفتیها را پدید آورد که توجه به آنها میتواند مقدمه مناسبی برای ورود به بحث در مقاله حاضر به عنوان جزئی از مجموعه یادداشتهایی که در روزهای اخیر انتشار یافته، باشد. شگفتی اول، همان اصل موضوع است که فردی با درآمد ناچیز، مبلغی بالغ بر ۲۰۰ برابر درآمد سالانه خود را مییابد و بدون لحظهای تردید و به دور از وسوسههای گوناگون، تصمیم به بازگرداندن آن به صاحب مال میگیرد. شگفتی دوم، میزان «ارزش شخصی» است که ذینفع اصلی (صاحب پول و مدارک)، بر این کار گذاشته و مبلغ ناچیزی را به عنوان پاداش به آقای ربانی پرداخت کرده است. شگفتی سوم - به جز استثناهایی- واکنش تقریبا مشابه با ذینفع شخصی در حوزه اجتماعی است. مقامات، رسانههای رسمی، خطبا، اهل قلم، روشنفکران و... با بیتفاوتی به این «پدیده» برخورد کردند و عملا نشان دادند که «ارزش اجتماعی» این اقدام از دید آنها زیاد نیست.
اینک با استقبال از پیشنهاد مطرح شده از سوی جناب آقای دکتر آخوندی، گروهی از اقتصاددانان، حسابداران و فعالان اقتصادی، بر آن شدهاند که ضمن تکریم و ستایش از اقدام آقای ربانی، بهطور ریشهایتر، به واکاوی ضرورتها و اهمیت توجه به ارزشهای والای اخلاقی در شرایط کنونی جامعه بپردازند و در صورت امکان، ظرف نهادی آن را نیز تعریف کنند. به نظر میرسد که یکی از ضرورتهای مهم اهل اندیشه و قلم در حال حاضر، پاسخ به این سوال است که کدام نظم و سازمان اجتماعی، سازگار با شکلگیری یک جامعه اخلاقی است. جامعهای که در جزء جزء آن، رذایل اخلاقی همچون دروغ، تهمت، غیبت، خشم و غضب مورد نکوهش و راستگویی، احترام به آبروی دیگران و سایر ارزشهای والای اخلاقی، در عمل ستوده شود.
اقدام رفتگر محترم بجنوردی را علاوه بر تکریم و ستایش مستقیم شخص ایشان- که البته آن هم باید بهگونهای شایسته و درخور انجام شود- میتوان بهانهای برای فتح باب دو حوزه دیگر قرار داد:
اول: در حوزه اجتماعی و در بعد رسانهای و سازمانی: میتوان چهرههایی شبیه به آقای ربانی را که مطمئنا در عرصههای مختلف کم نیستند و گذشت و فداکاریهایشان مثالزدنی و قابل احترام از دید جامعه است، شناسایی کرد. از این طریق، هم افرادی به عنوان نمادهای عملی اخلاق به جامعه معرفی شده و از آنها تقدیر بهعمل میآید و هم حکایت بروز این قبیل پدیدهها بازگو شده و براساس آنها فیلم و داستان و آثار هنری دیگر تولید میشود. چطور است که داستان دهقان فداکار، در سالهای دور وارد کتابهای درسی میشود و نسلها از آن پند میگیرند، اما داستانی مشابه آن شناسایی نشده و باز تعریف نمیشود؟ آیا پس از دهقان فداکار، ماجرای مشابهی رخ نداده یا آنکه توجه به سایر مسائل به قدری زیاد بوده که فرصتی برای شناسایی این افراد دست نداده است؟
دوم: در حوزه اندیشه میتوان به مواردی از قبیل آنچه در این جا میآید پرداخت:
- تحلیل وضع موجود اخلاق در جامعه ما و در لایههای مختلف اجتماعی و سیاسی و در دو سطح نخبگان و عامه مردم و اینکه در کدام سطح، فاصله از فضایل اخلاقی بیشتر است و چرا؟
- آیا در جامعه امروز ما در مقایسه با گذشته، نقش و کارکرد اخلاق دچار دگرگونی شده؟
- جامعه ما به عنوان یکی از معدود جوامعی که ادعاهایی بزرگ در حوزه ارزشهای انسانی و اسلامی مطرح کرده و مردم آن نیز برای برقراری و استقرار این ارزشها، فداکاریها و جانفشانیهای بسیار کردهاند، امروز تا چه اندازه به آن ارزشها نزدیک شده و یا از آنها فاصله گرفتهاند؟
- آیا دستیابی به قدرت (حوزه سیاست) و ثروت (حوزه اقتصاد)، مستلزم کاربرد استوارتر فضایل اخلاقی است یا زیر پاگذاشتن آنها؟ نشانههای موجود در هر حوزه، کدام را تایید میکنند؟
- آیا انحراف از ارزشهای اخلاقی، قاعده است یا استثنا؟ آیا درستکاری، پایبندی به کسب درآمد مشروع، عدم پرداخت رشوه و بسیاری موارد دیگر، مستلزم ایثار و فداکاری و صرف هزینه است یا آنکه نهادهای رسمی، از طریق مجاری امور، تقویت آنها را ترویج میکنند؟ اگر فساد بزرگ بانکی را در یک سو قرار دهیم و اقدام اخلاقی رفتگر محترم بجنوردی را در سوی دیگر، رفتار «میانه» جامعه به کدام سمت نزدیکتر است؟
- واقعیتهای جامعه ما و چشمانداز قابل پیشبینی آینده، ترویج و نهادینه کردن کدام یک از شقوق، «اخلاق سنتی» یا «اخلاق مدرن» را به عنوان ضرورت واقعبینانه مطرح میسازد؟
- آیا ترویج اخلاق به معنی توصیه گفتاری مستمر و مستقیم رسانهای به درستکاری و سایر فضایل اخلاقی است یا آنکه مردم باید در عرصه عمل و انتخابهای روزمره زندگی و در تمرین عملی در مسیر رشد اخلاقی قرار گیرند؟ آیا در جامعه ما، تمرین زندگی همانهایی را نتیجه میدهد که رسانهها و رویکردهای رسمی خواستار آن هستند؟
- در نگاهی عمیقتر میتوان سوالاتی شبیه به آنچه که در اینجا میآید مطرح کرد:
- آیا با «بزرگتر شدن» و «پیچیدهتر شدن» جوامع و تعیین کننده شدن نقش «سازمانها» در اشکال گوناگون در پیشبرد امور جوامع و اینکه مجموعه این عوامل، وزن ارتباط «چهره به چهره» را کم کرده و نقش ابزارها و سازمانها را در تنظیم روابط اجتماعی افزایش داده، اخلاق، همچنان در شکل «خام» خود باید مورد توجه قرار گیرد یا آنکه اخلاق «پردازش» شده، به معنی تطبیق با نظم نوین اجتماعی، به عنوان پدیدهای متفاوت، ضرورت مییابد.
- اساسا، آیا اخلاق، نقش «تلطیفکننده» روابط بین آحاد جامعه را بهعهده دارد یا «تنظیم کننده» آنها؟
- نقش تکنولوژی در کارکرد اخلاقی جامعه چیست؟ آیا تکنولوژی جایگزین اخلاق کارکردی است یا مکمل آن؟
- دولتها و نحوه عمل آنها بهویژه در حوزه سیاستگذاری، از چه کانالهایی بر کیفیت اخلاقی جامعه اثر میگذارند؟
- نقش «نهادها» در عملکرد اخلاقی جامعه چیست؟
- مجموعه آنچه که ذکر شد در کنار نکات ارزشمندی که طی یادداشتهای مختلف به مناسبت این رویداد اخلاقی نوشته شده، میتواند چارچوبی را تشکیل دهد که سه حوزه بسیار با اهمیت را به شرح ذیل تعریف کند:
۱- تقدیر شایسته و در خور از رفتگر محترم بجنوردی جناب آقای احمد ربانی.
۲- تعریف ظرفی نهادی برای شناسایی و معرفی چهرههای ماندگار اخلاقی.
۳- تبیین وجوه مختلف نقش و کارکرد اجتماعی اخلاقی در حوزه اندیشه.
اینجانب به عنوان یک شهروند و در جهت تقدیر از منزلت اجتماعی کارهایی از نوع آنچه آقای ربانی انجام داده است، خود را متعهد میسازم که با تواتری منظم، طی چند یادداشت، در حد توان، به برخی از پرسشهایی که در حوزه اندیشه مطرح کردم تحت سرفصل: «اخلاق و قاعدهمندیهای اجتماعی» با بهکارگیری متدلوژی علم اقتصاد پاسخ دهم. باشد که در نتیجه مجموعه این حرکتها، قدمی هرچند کوچک در جهت احیای اخلاق در جامعه برداشته شود.
ارسال نظر