نیمه خالی لیوان مهاجرت
مترجم: امین گنجی
منبع: یو اس نیوز
در قلب جدلها بر سر مهاجرت غیرقانونی یک پرسش کلیدی نهفته است: مهاجران برای اقتصاد خوب هستند یا بد؟ عامه مردم آمریکا غالبا فکر میکنند آنها برای اقتصاد نامطلوبند.
نویسنده: آرین کمپو فلورس
مترجم: امین گنجی
منبع: یو اس نیوز
در قلب جدلها بر سر مهاجرت غیرقانونی یک پرسش کلیدی نهفته است: مهاجران برای اقتصاد خوب هستند یا بد؟ عامه مردم آمریکا غالبا فکر میکنند آنها برای اقتصاد نامطلوبند. در یکی از آخرین نظرسنجیهای نیویورک تایمز و سیبیاس، ۷۴ درصد پاسخدهندگان گفته بودند مهاجران غیرقانونی اقتصاد را تضعیف میکنند در حالی که تنها ۱۷ درصد معتقد بودند آنها به اقتصاد کمک میکنند. با این حال، اقتصاددانها مجموعا متفقالقولند که مهاجرت، خواه قانونی و خواه غیرقانونی، درآمد خالص اندکی را برای اقتصاد به همراه میآورد. مهاجران کار ارزان فراهم میکنند، قیمت همهچیز را از تولیدات تا خانههای جدید پایین میآورند و به همین خاطر، باعث میشوند پول بیشتری ته جیب مصرفکنندهها باقی بماند. آنها همچنین نیروی کار رو به پیر شدن آمریکا را با نیروی کار جوان خویش جایگزین میکنند. به علاوه، افزایش تعداد کارگران آمریکایی ضروری است تا آمریکا از پرداخت مزایای بازنشستگی بیش از حد (نسبت به نیروی کار مشغول کار) به کارگران بازنشسته معاف شود (یعنی از اتفاقی که برای بسیاری از کشورهای اروپایی کنونی رخ داده است). پس چرا چنین اختلافی بین احساس مردم نسبت به تاثیر مهاجران بر اقتصاد و تاثیر واقعی آنها وجود دارد؟
چند نظریه معروف در این باره وجود دارد. برخی به بلایای دوره رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ اشاره میکنند و میگویند مردم از جریان شدید کارگران نو به اقتصاد نگران هستند (به همین خاطر احساسات ضد مهاجران پس از سال ۲۰۰۸ بالا گرفت). برخی فشارهای واردشده از سوی مهاجران ثبتنشده بر خدمات عمومی (همچون بیمارستانها، مدارس و زندانها) تاکید دارند. برخی دیگر نقش انگارههای نژادی را پررنگ میکنند و میگویند خارجیها محل خوبی برای تخلیه ترسها و ناراحتیها و عقدههای آمریکاییها هستند. همه این توجیهات تا حدی معقول و قابل قبولند اما کافی نیستند.
برای فهم بهتر ماجرا باید در نظر بگیریم که تاثیر مهاجران- که به غلط نامطلوب دانسته میشود- چه طور احساس شده است. اگرچه تاثیر کلی مهاجران بر اقتصاد مثبت است، اما هزینهها و منفعتهای آن به شکل نابرابری توزیع میشوند. یکی از اقتصاددانهای دانشگاه کالیفرنیا به نام دیوید کارد تذکر میدهد که ذینفعان مستقیم کارهای ارزانقیمت مهاجران، صاحبان کسب و کار و کارفرمایان هستند- برای مثال، شرکتهای بستهبندی گوشت در نبراسکا یا کسب و کارهای زراعی در سنترال والی کالیفرنیا. قطعا پساندازهای این تولیدکنندگان احتمالا به قیمتهای پایینتر خواربار (قیمت مصرفکننده) خواهد انجامید، اما چه تعداد مصرفکننده این ارتباط را درمییابد؟ مشکلات مهاجرت غیرقانونی نیز باید در نظر گرفته شود. برای مثال، کارگران کممهارت بومی بیشترین ضربه را در رقابت با نیروی کار خارجی میخورند. بر اساس پژوهشی که جورج بوریاس، یکی از اقتصاددانهای هاروارد انجام داده است، بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ مهاجران دستمزدهای کارگرانی را که در دبیرستان ترک تحصیل کردهاند، ۹درصد کاهش دادهاند. عجیب نیست که مطالعات نشان میدهند افراد دارای تحصیلات در سطح دبیرستان و پایینتر از آن، بیشترین مخالفت را با مهاجران غیرقانونی ابراز میکنند.
هزینهها و مزایای مهاجران را میتوان از منظری دیگر نیز بررسی کرد. بسیاری از کارگران ثبت نشده به دولت فدرال مالیات درآمدی یا مالیاتهای مربوط به امنیت اجتماعی پرداخت میکنند و خدمات بسیار کمتری نسبت به شهروندان معمولی در عوض این مالیاتها دریافت میکنند. این اطلاعات را پژوهش گوردون هانسون، اقتصاددان دانشگاه کالیفرنیا در اختیار ما قرار داده است. با این حال، در سطح ایالتی و محلی، داستان به گونهای دیگر پیش میرود. در این سطح مهاجران غیرقانونی بهرغم پرداخت مالیات از خلال مالیات بر ملک و نیز مالیات بر فروش، استفاده بیشتری از خدمات عمومی همچون مدارس، خدمات درمانی و کمکهای رفاهی میکنند. هانسون میگوید در نتیجه این پدیده دوسویه از طرف مهاجران، فرمانداری ایالتها هزینه بیشتری باید خرج کنند، در حالی که دولت فدرال درآمد خالص اضافی کسب میکند.
این پدیده کینهتوزی را در میان مالیاتدهندگان افزایش میدهد. هانسون در مقالهای در سال ۲۰۰۵ تحلیل کرده بود که چگونه میزان جمعیت غیرقانونی و استفاده آن از خدمات عمومی میتواند بر تصور عامه از مهاجران تاثیر بگذارد. او پی برد که ضدیت با مهاجران در میان کارگران کممهارت عمدتا از خطر بالقوهای ناشی میشود که ورود این مهاجران برای فرصتهای کاری کارگران بومی به همراه میآورد. با این حال، ضدیت با مهاجران در میان افراد تحصیلکرده و مرفهتر در ایالتهایی زیاد است که تعداد مهاجران غیرقانونی در آنها نسبت به دیگر ایالتها بالاتر باشد یا خدمات اجتماعی در این ایالتها دست و دلبازانهتر ارائه شود، زیرا این افراد میترسند که مهاجران غیرقانونی باری بر دوش اقتصاد ایالت آنها باشند. به همین دلیل است که با اصلاحات در قوانین رفاهی در دهه ۹۰ ضدیت با مهاجران غیرقانونی کاهش یافت، زیرا گویی خیال مردم راحت شد که به هرکسی این خدمات ارائه نخواهد شد.
ورای این دلایل عقلانی و اقتصادی برای دیدگاههای ضد مهاجرت، دلیلی جمعیتشناختی نیز وجود دارد. پیشتر مهاجران غیرقانونی در چند ایالت بزرگ مثل کالیفرنیا، تگزاس و نیویورک متمرکز بودند. اما آنها در دهه ۱۹۹۰ در سرتاسر کشور پخش شدند و در هر گوشه و کناری به دنبال شغل میگشتند. به همین خاطر درصد مهاجران در ۱۲ ایالت با رشد سریعتر در دهه ۹۰ از ۱۴ در سال ۱۹۹۰ به ۳۲ در سال ۲۰۰۸ رسید. بومیان این نواحی هیچ تجربهای از مهاجران غیرقانونی نداشتند و ناگهان با انبوهی از آنها مواجه شدند. اکنون بحث دائم بر سر مهاجرت غیرقانونی به یکی از اصلیترین دغدغههای اجتماعات ایشان بدل شده است. طنز قضیه اینجاست که بهرغم همه بحث و جدلهای داغ و جنجالی بر سر موضوع مهاجرت، اثر خالص مهاجرت بسیار اندک است (حدود یک دهم درصد در تولید ناخالص داخلی). حتی برای افرادی که ممکن است بیشترین ضرر را ببرند ــ کارگران غیرماهر و کممهارت ــ تاثیر مهاجرت چندان جدی و اسفبار نیست. متخصص علوم سیاسی دانشگاه اورگون، دانیل تیشنر، میگوید: «دیگر گوشهایمان عادت کردهاند به فریادها و جیغکشیدنها بر سر این موضوع، به اینکه مهاجرت چه مضراتی دارد. اما وقتی کمی عاقلانه نگاه کنیم و عوامل مختلف را کنار یکدیگر بچینیم، میبینیم مهاجرت حتی اثر مثبت بسیار ناچیزی هم بر اقتصاد ما دارد، البته بسیار ناچیز.» ای کاش بیشتر مردم این موضوع را دریابند.
ارسال نظر