مفاهیم اقتصاد در زندگی روزمره
دروازه فوتبال
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند. در محلهای که من عمده دوران نوجوانیام را بزرگ شدم، زمین خاکی بزرگی وجود داشت که عمدتا بچهها آنجا فوتبال بازی میکردند.
برای ما که درآمدی نداشتیم با کیف مدرسه، آجر یا هر چیز مشابهی دروازه درست میکردیم و فوتبال بازی میکردیم. هر بار هم سر اینکه توپ از کنار دروازه رد شده یا گل شده، کلی بحث و جرزنی داشتیم و در طول بازی چندین بار دروازهها را اندازه میگرفتیم، اما ناگهان یک اتفاق جالب افتاد. بزرگترهای محله تصمیم گرفتند در همان زمین صبح جمعه فوتبال بازی کنند.
آنها مانند ما حوصله دعوا نداشتند و بنابراین با هم پول گذاشتند و یک دست دروازه بزرگ خریدند و نصب کردند. گرچه با حضور آنها دیگر ما نمیتوانستیم صبح جمعه فوتبال بازی کنیم، ولی همه روزهای دیگر هفته ما میتوانستیم از دروازه آنها «مجانی سواری» بگیریم.
به عبارت دیگر دروازهای که آنها ساخته بودند برای ما تا حدی مانند کالای عمومی عمل میکرد. کالای عمومی به اقلامی اطلاق میشود که «منعناپذیر» و «رقابتناپذیر» باشد. دروازههای ساخته شده تقریبا منعناپذیر بودند، چون کسی نمیتوانست در طول هفته ما را از استفاده آنها منع کند.
در عین حال اگر متقاضیان بازی کم بودند آن دروازهها رقابتناپذیر بودند، چرا که ورود بازیکن جدید میزان بازی دیگران را محدود نمیکرد، ولی اگر تعداد بچهها زیاد میشد باید سه تیم میشدیم و به هر فردی کمتر بازی میرسید.
به عبارت دیگر دروازهها کاملا رقابتناپذیر نبودند. معمولا کسی علاقهای به ساخت کالای منعناپذیر و رقابتناپذیر ندارد؛ چرا که نمیتواند دیگران را منع کند و نمیتواند سود چندانی ببرد. برای همین عرضه چنین کالاهایی محدود است و توصیه میشود شهرداری از طرف مردم اقدام به ساخت پارک و زمینهای فوتبال بکند.
سوال: به نظر شما چرا بزرگترهای محل، بیشتر هزینه نکردند و مثلا زمین را چمن نکردند؟ یا دور زمین حصار برای ممانعت از بازی بچهها احداث نکردند؟
*دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه آستین
Mh.rahmati@gmail.com
ارسال نظر