تورم بالای داخلی همراه با تثبیت نرخ ارز؛ ریشه بیماری هلندی در اقتصاد ایران
تهیه و تنظیم: میثم‌هاشم‌خانی*
طی ۱۰ سال اخیر شاهد افزایش به طور میانگین ۳۰۰ درصدی قیمت‌های داخلی بوده‌ایم؛ در حالی که قیمت دلار کمتر از ۵۰ درصد افزایش یافته است.

دکتر جعفر خیرخواهان، اقتصاددان جوان ایرانی و استاد دانشگاه فردوسی مشهد، از جمله اقتصاددانان بسیار پرکاری محسوب می‌شود که در سال‌های اخیر بخش قابل‌توجهی از فعالیت وی بر ترجمه مقالات و کتاب‌های ارزشمند اقتصادی به زبان فارسی متمرکز است؛ کتاب‌ها و مقالات پرمحتوایی که مورد رجوع بسیاری از کارشناسان اقتصادی قرار دارند.
از جمله کتاب‌های ترجمه‌شده توسط ایشان می‌توان به کتاب ارزشمند «معمای فراوانی: رونق‌های نفتی و دولت‌های نفتی» اشاره نمود که به بررسی وضعیت پدیده موسوم به نحسی منابع (Resource curse) در کشورهای نفت‌خیز و پارادوکس موجود بین درآمدهای نفتی بالا و توسعه‌یافتگی اقتصادی پایین این کشورها می‌پردازد. همچنین برخی دیگر از کتاب‌های ترجمه‌شده توسط دکتر خیرخواهان در سال‌های اخیر عبارتند از: «حکمرانی خوب بنیان توسعه»، «ریشه‌های اقتصادی دموکراسی و دیکتاتوری» و «اندیشه‌های اقتصادی و سیاسی‌هایک».
دکتر خیرخواهان در این مصاحبه با تاکید بر بالاتر بودن نرخ تورم ایران در مقایسه با اکثریت کشورهایی که دارای مبادله تجاری با ایران هستند، معتقد است که اگر سیاست ارزی متناسب با این وضعیت در دستور کار بانک مرکزی قرار نگیرد، تضعیف بنیان‌های رنجور تولید به ویژه در بخش‌های کشاورزی و صنایع کارخانه‌ای را در پی خواهد داشت. ضمن آنکه در وضعیتی که بازار کشور از انبوه کالاهای خارجی لبریز شده است، منطقی‌ترین و موثرترین روش برای کنترل چنین وضعیتی عبارت است از: افزایش قیمت انواع ارز.
ضمنا با توجه به تلاطم بالای بازار ارز کشور و نیز نوسانات شدید سیاست‌های بانک مرکزی در این زمینه، لازم به تاکید است که این مصاحبه حدود یک ماه پیش تنظیم شده و بنابراین تحولات چند هفته اخیر در آن منعکس نشده است.


- آقای دکتر خیرخواهان، در طول یک سال اخیر، شاهد بروز وضعیت ناآرامی در بازار ارز کشور هستیم که هر ماه تشدید شده است. در حال حاضر دو ویژگی اصلی تشریح‌کننده وضعیت فعلی بازار ارز کشور، عبارتند از «فاصله زیاد بین قیمت رسمی و قیمت غیررسمی انواع ارز» و نیز «نوسانات شدید و غیر قابل پیش‌بینی در قیمت‌های رسمی و نیز غیررسمی ارز».
کارشناسان اقتصادی مختلف، عوامل متعددی را در بروز وضعیت فعلی بازار ارز کشور موثر می‌دانند، از پایین بودن نرخ سود سپرده‌های بانکی نسبت به تورم و در نتیجه وجود انبوه پس‌اندازهای سرگردان گرفته تا تشدید تحریم‌های بانکی علیه ایران، سیاست‌های ناصحیح بانک مرکزی در زمینه اصرار بیش از حد بر فروش ارز به قیمتی پایین‌تر از قیمت تعادلی بازار آزاد و امثالهم.
به نظر جنابعالی کلیدی‌ترین عاملی که باعث ایجاد وضعیت فعلی در بازار ارز کشور شده، چه بوده است؟
اگر نرخ تورم داخلی با سرعتی بیشتر از نرخ تورم طرف‌های تجاری ایران افزایش یابد (پدیده‌ای که تقریبا در همه سال‌های پس از انقلاب شاهد آن بوده‌ایم) باعث خواهد شد تا هر ساله تقاضای ایرانیان برای ارز بیشتر و بیشتر شود. در چنین شرایطی، هم مصرف‌کنندگان ایرانی و هم تولیدکنندگان متقاضی واردات نهاده‌های تولید، ترجیح می‌دهند محصولات و نهاده‌های ساخت خارج را که به طور نسبی ارزان‌تر از تولیدات داخلی شده است، مصرف کنند. طبیعتا برای تحقق خرید این محصولات و نهاده‌ها، نیاز به انواع ارز خارجی و از جمله دلار است. عکس این اتفاق برای محصولات صادراتی ایران می‌افتد که به واسطه تفاوت مثبت نرخ تورم داخل با خارج، جذابیت خویش را برای خریداران خارجی از دست داده و در نتیجه قدرت رقابتی محصولات ایرانی در بازارهای جهانی کاهش می‌یابد. کاهش صادرات نیز به معنای عرضه ارز کمتر خواهد بود. مجموعه دو عامل فوق یعنی افزایش تقاضای ارز و کاهش عرضه آن در نظام شناور ارزی، به صورت خودکار نرخ ارز را آن‌قدر بالا می‌برد تا مازاد تقاضای ایجاد شده از بین برود. بنابراین یکی از عواملی که مانع گرایش و جابه‌جایی تقاضا به طرف محصولات خارجی می‌شود، گران کردن کالاهای خارجی از طریق افزایش قیمت دلار است.
اما هنگامی که به چند دهه گذشته نگاه می‌کنیم نرخ ارز همیشه کمتر از سایر کالاها افزایش یافته است. به طور مشخص طی 10 سال اخیر شاهد افزایش به طور میانگین 300 درصدی قیمت‌های داخلی بوده‌ایم؛ در حالی که قیمت دلار کمتر از 50 درصد افزایش یافته است.
- چگونه چنین چیزی؛ یعنی افزایش بسیار کم قیمت دلار در مقایسه با میانگین افزایش قیمت کالاهای مختلف ممکن شده است و پشتوانه آن چیست؟
به مدد شوک‌های نفتی و جهش‌های چندباره قیمت نفت بوده است که ارز فراوانی روانه خزانه دولت کرده و ذخیره ارزی هنگفتی فراهم گردیده است که بانک مرکزی توانسته است با تزریق آن به بازار ارز، عرضه ارز را در سطح بالایی نگه دارد و از افزایش قیمت ارز جلوگیری کند.
- بسیار خب، شما توضیحاتی در مورد «علت»های ایجاد وضعیت نابسامان فعلی در بازار ارز کشور ارائه کردید، اما وجود شکاف قابل‌توجه بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد دلار، قطعا «معلول‌»هایی را هم به دنبال خواهد داشت. ارزیابی جنابعالی از تاثیرات حاکمیت سیستم چندنرخی ارز در اقتصاد کشور چیست؟
وضعیت چند نرخی ارز، باعث حاکم شدن سلیقه و صلاحدید بوروکرات‌های دولتی در تخصیص منابع ارزی می‌شود و زمینه را برای فساد اداری مستعدتر می‌سازد. هر دو عامل به تخصیص غیربهینه منابع کمیاب اقتصاد می‌انجامد. علاوه بر این، چنین وضعیتی مشوق رانت‌جویی و مفت‌خوری است، به اخلاق و روحیه کارآفرینی جامعه نیز آسیب وارد کرده و نسبت پاداش‌دهی مشاغل را به زیان کار مولد و به نفع کار غیرمولد بر هم می‌زند.
نکته هشداردهنده دیگر اینکه، پشتیبانی غیرمنطقی و غیرقابل دوام در پایین نگه‌داشتن نرخ رسمی فروش ارز از سوی بانک مرکزی، توانایی رقابتی تولیدکنندگان داخلی در رقابت با رقبای خارجی را کاهش داده و بیکاری گسترده‌ای به ارمغان آورده است و کشور را هر چه بیشتر به بازار بزرگ عرضه اجناس خارجی تبدیل کرده است.
به عبارت دیگر تورم بالای داخلی همراه با تثبیت نرخ ارز، باعث سربرآوردن مجدد بیماری هلندی در اقتصاد ایران شده است که نتیجه آن تضعیف بنیان‌های رنجور تولید به ویژه در بخش‌های کشاورزی و صنایع کارخانه‌ای خواهد بود. در شرایطی که دائما تبلیغ می‌شود باید مصرف کالاهای خارجی کاهش یابد و یک روش منطقی، موثر و کم‌هزینه برای رسیدن به چنین هدفی، افزایش قیمت انواع ارز و به ویژه دلار است.
البته در برخی از سال‌ها افزایش قیمت ارز اتفاق افتاده است به طوری که در این سی و چند سال، مثلا نرخ دلار از ۷ تومان به حدود ۱۲۰۰ تومان رسیده است، اما در بسیاری از مقاطع دولت‌ها به لطف و مدد دست‌اندازی به دلارهای نفتی توانسته‌اند برای مدتی جلوی افزایش نرخ ارز را بگیرند و در مقطع کنونی و با توجه به جمیع جهات، بهتر است که بانک مرکزی از مقاومت در برابر بالارفتن قیمت ارز دست برداشته و با پذیرفتن واقعیت بازار و نیروهای عرضه و تقاضا، اجازه ندهد شکاف بین نرخ ارز رسمی و آزاد بیش از این شده و مشکلات و تبعات پرهزینه‌ای که در بالا ذکر شد گریبان‌گیر اقتصاد و جامعه ایران شود.
- به نظر شما، اگر مجموعه دولت و بانک مرکزی بخواهند وضعیت نامناسب فعلی بازار ارز کشور را مدیریت کرده و لطمه وارد بر اقتصاد ملی بر اثر وجود شرایط چندنرخی در بازار ارز را کاهش دهند، مهم‌ترین اولویت‌های سیاستی چه باید باشد؟
ذخایر ارزی بانک‌های مرکزی محدود بوده و تا حد معینی توانایی پاسخگویی به تقاضای ارز را دارند. به ویژه که اگر تقاضای ارز به صورت فزاینده بالا رود و عرضه ارز به حد کافی افزایش نیابد اضافه تقاضای ایجاد شده، قیمت ارز را به سمت بالا فشار می‌دهد و لاجرم قیمت ارز افزایش می‌یابد. شواهد حکایت از وقوع چنین شرایطی در ایران دارد، اما متاسفانه بانک مرکزی و متولیان پولی کشور نمی‌خواهند این واقعیت را بپذیرند. بدیهی است که اگر بانک مرکزی آنطور که می‌گوید ارز به حد کافی و به وفور در اختیار داشته باشد، چنین شکاف و فاصله‌ای دوام نیاورده و با تزریق یک‌باره ارز به بازار، حالت دو نرخی کاملا محو می‌شود. پس تنها راه‌حل کارساز در وضعیت فعلی، افزایش تدریجی نرخ ارز است که برای مثال در مورد دلار آمریکا با در نظر گرفتن جمیع جوانب، به نظر می‌رسد در نظر گرفتن قیمت هدفی در حدود ۲۰۰۰ تومان، منطقی خواهد بود.
- در صورت تصمیم دولت به افزایش قیمت رسمی فروش دلار، طبیعتا منابع مالی چشمگیری برای دولت حاصل خواهد شد. برای مثال اگر قیمت رسمی فروش دلار توسط دولت فقط 200 تومان افزایش یابد، چیزی در حدود 14 هزار میلیارد تومان به درآمد سالانه واریزی به خزانه دولت افزوده می‌شود.
به نظر شما، چنین درآمد قابل‌توجهی باید در زمینه چه نوع پروژه‌ها و برنامه‌هایی صرف شود؟
افزایش قیمت ارز، باعث افزایش قیمت کالاهای وارداتی می‌شود (سهم ایران در تجارت جهانی پایین بوده و کمتر خریدن کالا از سوی ایران، قیمت ارزی این کالاها را کاهش نخواهد داد) و با توجه به وزن کالاهای وارداتی در سبد مصرفی خانوار، سطح عمومی قیمت‌ها را به سمت بالا می‌کشاند. پس این افزایش تورم باعث می‌شود تا بخشی از درآمد اضافی که از محل افزایش قیمت دلار نصیب دولت می‌شود به شکل افزایش هزینه‌های گوناگون دولتی دود شده و از بین برود.
اما اگر پولی در خزانه دولت باقی بماند بهتر است همگی کمک کرده و به دنبال یافتن و نهادینه کردن راه و روشی باشیم تا به دور از منافع و صلاحدیدهای آنی و کوتاه‌مدت تخصیص پیدا کرده و سرمایه‌گذاری شود.