اخلاق پولی
سکههای تنزیل شده و رجحان پول رایج
هفته قبل در مورد آثار عمومی اعطای رجحانهای قوانین پول رایج به گواهیهای پولی بحث کردیم. اما این رجحانها در شرایطی که گواهیها به صورت فیزیکی با پول فلزی همراه باشند (سکههای تنزیل شده) یا همراه نباشند (اسکناسهای ذخیره-کسری)، آثار متفاوتی دارند. در این قسمت به آثار این رجحانها روی سکههای تنزیل شده میپردازیم.
سید امیرحسین میرابوطالبی
هفته قبل در مورد آثار عمومی اعطای رجحانهای قوانین پول رایج به گواهیهای پولی بحث کردیم. اما این رجحانها در شرایطی که گواهیها به صورت فیزیکی با پول فلزی همراه باشند (سکههای تنزیل شده) یا همراه نباشند (اسکناسهای ذخیره-کسری)، آثار متفاوتی دارند. در این قسمت به آثار این رجحانها روی سکههای تنزیل شده میپردازیم. هیچ شاهدی مبنی بر این مدعا نیست که ضرابهای خصوصی نتوانند در کنار دولت و پادشاهان در یک بازار واقعا آزاد رقابت کنند. در مقابل میتوان تاریخچهای مستند از اینکه چگونه دولتها از اعتماد شهروندانشان سوء استفاده کردهاند را ارائه داد. در واقع در طول تاریخ کمتر سلسلهای را میتوان یافت که از انحصار ضرب سکه به ضرر شهروندانش سوء استفاده نکرده باشد. یونانیها و رومیهای باستان، پادشاهان قرون وسطی، دوکها و امپراتورها و نیز مجلسهای دموکراتیک، بدون توجه به عواقب کارشان سکههای کشورشان را تنزیل ارزش کردهاند.
قوانین پول رایج باعث از بین رفتن تمام موانع فنی برای تنزل ارزش نامحدود سکهها میشود. در این شرایط هر سکهای که شامل این قانون شود هر چقدر هم که دچار تنزل ارزش شده باشد باید در مبادلات و پرداختها به اندازه تمام ارزش اسمیاش مورد قبول واقع شود. به این ترتیب میتوان سکه را به قدری تنزل ارزش داد که کوچکترین ردی از فلزات گرانبها در آن باقی نماند. در چنین حالتی سکهها میتوانند از فلزات بیارزش ساخته شوند که باعث میشود تا هر جا که تولیدشان سودآور باشد بدون محدودیت خاصی تولید شوند. برای مثال سکههای ماراودی اسپانیایی (سکههای مسی اسپانیایی) را در نظر بگیرید. در اوایل قرون وسطی در امپراتوری اسپانیا سکههای نقره در گردش بود، ولی پادشاه اسپانیا آنها را به قدری تنزل ارزش داد که در پایان قرن شانزدهم فقط سکههای مسی بدون حتی کوچکترین اثری از نقره در جریان بود. این مثال نشان دهنده این موضوع است که رجحانات پول رایج برای سکههای تنزیل شده باعث به وجود آمدن منبع درآمد عظیمی برای دولت میشود. بهرغم این موضوع، از نظر دولت تنزل ارزش سکهها دارای سه مشکل عظیم است.
اول اینکه تولید سکههای تنزل یافته روندی زمانبر است. دولت هیچگاه نمیتواند انباره فعلی سکهها را به طور کامل و در یک چشم به هم زدن جایگزین کند. در این صورت معرفی و جایگزینی تدریجی سکههای تنزیل شده باعث میشود عرضه پول ناهمگن شود. سکههای سالم و تنزیل نشده قدیمی در کنار سکههای تنزیل شده در گردش خواهند بود. زمانی که عوامل بازار متوجه شوند که چه اتفاقی در حال وقوع است، سکههای قدیمی را کنز کرده و فقط از سکههای تنزیل شده برای پرداختهایشان بهره میبرند. این یعنی کاهش کمابیش شدید عرضه پول موجود برای مبادله که خود باعث یک رکود دستوری ناگهانی میشود که به غیر از صدمه زدن به داراییهای خصوصی باعث ایجاد مشکل برای مالیه عمومی و دولتی نیز خواهد شد. این مشکل فقط زمانی حل میشود که سکهها آنقدر تنزل یافته باشند که فقط دارای ارزش اسمی باشند (محتوی هیچ مقداری از فلز گرانبها نباشند.)
دوم اینکه رجحانات پول رایج برای سکههای تنزیل شده میتواند به ضرر بستانکاران، بدهکاران را منتفع کند. این در اصل همان دلیلی است که دولتها بر پایه آن چنین رجحانهایی را به اجرا در میآورند. این قوانین به آنها اجازه میدهد بتوانند تا حدی از شر قسمت بزرگی از بدهیهایشان راحت شوند. مشکل اینجا است که این اقدامات یکسری آثار بازگشتی به سوی خود دولت نیز دارد. اولا درآمدهای ثابت دولت از این پس به صورت سکههای تنزل داده شده پرداخت میشوند و ثانیا زمانی که دولت به عنوان بدهکار نامطمئن شهره شد، اگر نگوییم غیرممکن خواهد بود حداقل برای او بسیار دشوار خواهد بود که باز بتواند قرض گرفته و به اعتبارات بیشتری دست یابد.
مورد سوم از مشکلات سکههای تنزیل شده برای دولت این خواهد بود که رجحانات پول رایج برای سکههای تنزیل شده باعث از هم گسیختگی تبادلات بینالمللی میشود و در این شرایط سرمایهگذاری بلندمدت در کشوری که این رجحانات در آن برقرار میشود را به خطر میاندازد. نیکلاس اورسم معتقد است که تجار و سرمایهداران خارجی از چنین کشوری دوری خواهند جست؛ چرا که «تاجرین با ثابت فرض کردن سایر شرایط، ترجیح میدهند از چنین کشوری چشمپوشی کرده و به نقاطی بروند که بتوانند پول سالم و تنزیل نشده به دست آورند.» در این شرایط حتی کارفرمایان میهندوستی که خواهان فعالیت در کشور هستند هم اگر مجبور باشند عوامل تولیدشان را از خارج تهیه کنند، نخواهند توانست به درستی عمل کنند. اورسم این موضوع را مورد تاکید قرار میدهد:
«علاوه بر این در چنین کشوری، این تغییرات تجارت داخلی را هم از جهات زیادی برهم زده و دچار مشکل میکند و زمانی که این مشکلات ادامه یابد دیگر نمیتوان اجارههای پولی، حقوق سالانه بازنشستگی، نرخ استخدام، باجها و از این دست را به درستی قیمتگذاری یا مالیاتگذاری کرد. همین طور پول دیگر به سادگی قرض داده نمیشود و اعتبار به راحتی اعطا نخواهد شد.»
در قسمت بعد به اسکناسهای ذخیره کسری و تاثیر رجحانات پول رایج بر آنها میپردازیم.
Amirhosein. ec@gmail. com
ارسال نظر