یادداشت
نمونه جدید تراژدی رانتخواری
امروز برای شرکت در جلسه سرمقالهنویسان روزنامه دنیایاقتصاد داشتم میرفتم طرف ساختمان روزنامه در خیابان مطهری. حوالی ظهر در حال انتظار پشت چراغ قرمز گروهی از مردم که جلوی یک شعبه بانک جمع شده بودند، توجهم را جلب کرد. متقاضیان خرید سکه طلا صف بسته بودند و جلوی در ازدحام کرده بودند. کارمندی از کارمندان بانک داشت سر مردم فریاد میزد و سعی میکرد در شعبه را ببندد.
دکتر علی دادپی
امروز برای شرکت در جلسه سرمقالهنویسان روزنامه دنیایاقتصاد داشتم میرفتم طرف ساختمان روزنامه در خیابان مطهری. حوالی ظهر در حال انتظار پشت چراغ قرمز گروهی از مردم که جلوی یک شعبه بانک جمع شده بودند، توجهم را جلب کرد. متقاضیان خرید سکه طلا صف بسته بودند و جلوی در ازدحام کرده بودند. کارمندی از کارمندان بانک داشت سر مردم فریاد میزد و سعی میکرد در شعبه را ببندد. مردم فریاد میزدند. بگو مگو شروع شد و بعد از چند ثانیه دو مرد دست به گریبان شده بودند و مشغول مبادله مشت و لگد. گویا در قبال ارائه کارت ملی، به هر شهروند پنج سکه طلای بهار آزادی به نرخ بانک مرکزی واگذار میشود. در حال حاضر این نرخ بین شصت تا هشتاد هزار تومان کمتر از نرخ بازار است. در نتیجه هر شهروند میتواند با استفاده از کارت ملی خود در ازای یک شب انتظار در صفهای اینچنینی درآمدی بین سیصد هزار تا چهارصد هزار تومان کسب کند.
در جامعهای که یک استاد دانشگاه در حدود نهصد هزار تومان در ماه حقوق میگیرد این درآمد قابل توجهی برای طبقه متوسط و قشر کم درآمد جامعه است. نتیجه هم تشکیل صفهایی است که در آنها دعواهای این چنینی هم میشود.این یک نمونه بارز از تراژدی رانتخواری در جامعه ماست. زنان و مردانی که قدرت تولید و رقابت اقتصادی دارند، به جای صرف منابع خود در بازارهای اقتصادی منابع خود را صرف کسب رانتهای اقتصادی میکنند؛ ولو میخواهد سیصد هزار تومان باشد. این اتلاف منابع، اتلاف منابع بیشتری را به دنبال خواهد داشت و حلقه عقبماندگی اقتصادی ما تشدید خواهد شد. کارآفرینی، مشارکت اقتصاد و رقابتپذیری برای بسیاری مفاهیمی بیگانه خواهند ماند؛ چون رانت هست و رانت شیرین است.
علامت سوال اینجاست که سیاستگذار با چه نیتی چنین سیاستی را که تبعات رانت خوارانه آن کاملا مشخص است، اعمال میکند؟ آیا هدف پایین نگه داشتن قیمت سکه طلا است؟ چنین هدفی نه واقع بینانه است و نه با توجه به افزایش نرخ طلا در بازارهای جهانی ممکن. آیا هدف،کنترل نقدینگی و جایگزینی پول نقد با طلا در سبد پسانداز خانوارها و کنترل تورم از این طریق است؟ اگر چنین است بهتر است که سیاستمداران عوارض جانبی و هزینههای اجتماعی چنین سیاستی را در نظر بگیرند. دعوایی که امروز شاهدش بودم تنها یکی از مناظراتی است که در چنین مواقعی روی میدهد. چه دلیلی وجود دارد که آشوبگران اجتماعی و بدخواهان با استفاده از چنین حوادثی به چنین شعبی حمله نکنند و ضریب ناامنی اجتماعی را افزایش ندهند؟
شاید بهتر باشد به جای فروش سکه طلا، بانک ملی آن را پیشفروش کند و بانک مرکزی اجازه مبادله این اوراق پیشفروش را در بازار بورس سهام بدهد. آن وقت به جای چنین ازدحامهایی شاهد تشکیل یک بازار ثانویه خواهیم بود که به جای توزیع رانت به مبادله سرمایهگذاری به شکل طلا مشغول خواهد بود و به جای اتلاف منابع میتوانیم شاهد افزایش ارزش افزوده باشیم.
ارسال نظر