اوضاع نزار غولهای نفتی
منبع: اکونومیست
قیمت بالای نفت از یک سو برای شرکتهای نفتی خوب است، اما از سوی دیگر نظر رقبا را نسبت به این بازار جلب میکند.
منبع: اکونومیست
قیمت بالای نفت از یک سو برای شرکتهای نفتی خوب است، اما از سوی دیگر نظر رقبا را نسبت به این بازار جلب میکند.
همانطور که از فهرست بزرگترین شرکتهای بینالمللی نفتی جهان معلوم است، یقینا تجارت برای غولهای نفتی (سوپر میجر: پنج شرکت بزرگ نفتی دنیا شامل:اکسون، بی پی، شل، توتال، شورون) نمیتواند بهتر باشد. هر بشکه نفت خام برنت با دست به دست شدن به بیش از ۱۰۰ دلار در بیشتر ایام سال رسید و پول آن به سمت غولهای نفتی سرازیر شد. در ۲۵ اکتبر بیپی سود سه ماهه خود را ۱/۵ میلیارد دلار اعلام کرد. دو روز بعد شل گزارش سود ۷ میلیاردی و اکسون موبیل ۳/۱۰ میلیاردی را داد. ولی روند بازار نفت چرخش کرد.
تا نیم قرن پیش حیات و فعالیت برای غولهای نفتی جهان راحتتر بود. اغلب کشورهای نفتخیز تکنولوژی، سرمایه و توانایی مدیریتی لازم را برای کشف و استخراج آن نداشتند. شرکتهای نفت غربی تمام آن را عرضه میکردند و انصافا هم در این زمینه خوب عمل میکردند، ولی از زمانی که اوپک به وجود آمد، شرکتهای نفت ملی و دولتی با پشتوانه نفت ملی خودشان شروع کردند متصدی ذخایر خود شوند و حالا بنگاههای با پشتوانه ملی یا همان شرکتهای دولتی بر تجارت نفت تسلط دارند. شاید بتوان از اکسون به عنوان بزرگترین شرکت جهان در بازار سرمایهگذاری نام برد، اما از نظر میزان ذخایر نفت و گاز تحت کنترل، این شرکت در مقایسه با شرکت ملی نفت ایران یا آرامکو عربستان سعودی بسیار ریز و کوچک به نظر میآید.
ذخایر نفت و گاز تحت کنترل آن، این شرکت را یازدهمین کارخانه نفت و گاز در جهان قرار داده است. در حالی که شل و بیپی با زحمت بسیار موفق شدند که خود را در بین ۲۰ شرکت برتر جهان در این زمینه قرار دهند و این در حالی است که شرکتهای دولتی کنترل بیش از ۸۰ درصد نفت دنیا را در اختیار دارند.
با این تفاسیر بدیهی است که شرکتهای نفت خصوصی مجبورند که با شرکتهای بزرگ دولتی کار کنند؛ ولی شرکتهای دولتی اغلب شرکای غیرقابل اعتمادیاند. اگر سیاست یک دولت ناگهان نسبت به قبل تغییر مسیر دهد، همانند ونزوئلا، قراردادها از بین میروند و شرکتهای نفتی برگشت میخورند. در بعضی موارد هم، شرکتهای نفت دولتی به سادگی لیاقت همکاری را ندارند- این شرکتها بیشتر در جهت منافع افرادی خاص فعالیت میکنند. بعد از اینکه منطقه نفتخیز کاشاقان با وسعت بسیار در سال 2000 در قزاقستان کشف شد، اکسون، شل، توتال، انی و کونوکوفیلیپس همگی به سمت امتحان شانس همکاری خود با شرکت ملی نفت قزاقستان خیز برداشتند. با توجه به میلیاردها دلاری که در این مقوله وجود داشت، این فرآیند منجر به تاخیر و ایجاد مباحث غیرنفتی خیلی زیادی شد.
اما همه شرکتهای نفت دولتی بد عمل نمیکنند. یکی از این زیرکیها و فرصتطلبیها که اتفاقا مشکل بزرگی را هم برای غولهای نفتی به وجود آورد از زمانی بود که آنها به زور داخل خاک کشورها فراخوانده شدند. شرکتهای دولتی به خوبی از این قضیه سود کردند. بعد از سالها کارکردن با غولهای نفتی تخصص فنی آنها رشد کرد. استات اویل نروژ تقریبا مصداق کامل همین موضوع است.
پتروبراس برزیل هم تکنولوژی استخراج در اعماق بسیار زیاد آب را با این روش توسعه داد.از آنجا که این موضوعات به اندازه کافی برای غولهای نفتی مزاحمت ایجاد نمیکرد، آنها خود را در رقابت با شرکتهای کوچکتر خصوصی دیدند که به تازگی وارد این بازار شده بودند. بنگاههای خدمات نفتی که تجهیزات و کمکهای فنی را عرضه میکردند، شروع به گسترش دادن افق فعالیت خود کردند.
همچنین تعداد کمی از این شرکتها نیز قرارداد خدماتی را به طور کامل عرضه میکنند که این موضوع در واقع در امتداد فعالیت غولهای نفتی است. بعضیها هم مثل پتروفاک همچنین در زمینه نفت سرمایهگذاری کردند. بعضی از شرکتهای دولتی، از قبیل شرکتهای چینی و کرهای، ذخایر داخلی را در اختیار ندارند. این شرکتها محکوم به همکاری با غولهای نفتی برای به دست آوردن اعتبار هستند.
این شرکتها سهامداران صبوری دارند که نفت را به عنوان یک موضوع ملی مینگرند تا یک منبع سود. در سال 2010 سینوک چین در شرکت چیس پیک انرژی سرمایهگذاری کرد. این معامله نه تنها راه دسترسی به معادن سنگ ایگل فورد تگزاس را به آنها داد بلکه تکنولوژی پیشرفتهتری را نیز برای استخراج نفت و گاز در مکانهای سخت به آنها داد که با کشف ذخایر جدید نفت میان تخته سنگها در داخل چین همراه شد. از آنجا که منفعت و سود نیازمند گسترش فعالیت و تلاش بیشتر است، بیشتر شرکتهای قدرتمند اروپایی در تجارت نفت و گاز سرمایهگذاری کردند با این وجود حالا آنها نیز همکار غولهای نفتی هستند.
با توجه به قیمت بالای نفت، تلاش برای قطعی کردن میزان ذخایر آن نادرست است. شرکتهای بزرگ نفتی و شرکتهای دولتی برای خرید شرکتهای مستقل نفت و گاز جهت حفاری رقابت دارند و وقتی که بشکه جدیدی در حال کشف شدن است، غولهای نفتی شرکتهای کوچکتر(مثل تولو و کایرن بریتانیا و آنادارکو آمریکا) را که اغلب در زمینه پیدایش مناطق نفتخیز بهتر از آنها هستند پیدا میکنند. به گفته دیوید برنسون از شرکت بوز و و مشاوران، در سالهایی که گذشت به وسیله غولهای نفتی به طور نمونه سالانه ۴ یا ۵ تا از بزرگترین مناطق نفتخیز به این روش پیدا شد که درحال حاضر یکی-دو تا از آنها کشف شدند. در ۲۵ اکتبر اکسون اعلام کرد که در ویتنام به نفت و گاز رسید، ولی این قضیه بیش از این مشخص نشد.
همچنان احتیاج به غولهای نفتی وجود دارد
البته همه چیز برای این غولها تیرهوتار نیست. هنوز هم نقدینگی و تکنولوژی آنها مورد تقاضا است. شرکتهای نفتی خاورمیانه همچون شرکت نفت کویت، ادنوک ابوظبی، حتی آرامکو سعودی که کمی از نظر فنی پیشرفت داشتهاند، به خصوص در پالایش و فعالیتهای زیرسطحی آب، همچنان به کمکشان نیاز دارند و شرکتهای دولتی جوانتر، همچون اوگاندا و غنا که محتاج کمک زیادتری هستند اولویت اول آنها انتقال تکنولوژی نیست بلکه اعتماد است. آنها احتمالا ترجیح میدهند که برای تجهیز مالی و مدیریت پروژههای بزرگ از ابتدا تا انتها با یک شرکت همکاری کنند و این مورد قبول شرکتهای بزرگ نفتی است. گرانقیمت بودن نفت، منطق پمپاژ و استخراج آن از جاهای سخت را ایجاب میکند که این بیش ازحد غولها را تحریک میکند. در تمام مدت فعالیت پتروبراس، غولهای نفتی هم بهترین تکنولوژی را برای پیدا کردن و استخراج نفت از طبیعت سخت همچون قطب شمال یا اعماق اقیانوس یا از منابع غیرمنظم همچون صحراهای نفتخیز به کار بردند. در ضمن غولهای نفتی نسبت به شرکتهای کوچک به خصوص وقتی که وارد پروژههای بزرگتر و سرمایه برتر میشوند، موثرترند همچون پروژه کلان گاز مایع طبیعی که مثال ساده
آن شامل منابع وسیع حاصلخیز ال ان جی شناور اتریش برای شل است و پروژه گاز شوکمن که در آن توتال و استات اویل به گاز پروم شرکت ملی گاز روسیه کمک کردند.
در جستجوی نفت بیشتر، شاید غولهای نفتی هم از نظر سیاسی و هم از جنبه زمینشناسی ریسک بیشتری بکنند. آنها هنوز هم به طور مساوی در جهت هر دو موضوع این ریسک را انجام میدهند. حتی اکسون که در نظم دادن به سرمایه خودش معروف است، در همکاری با شرکت ملی نفت روسیه روی نفت در قطب شمال و دریای سیاه ریسک بیشتری را نسبت به حالت عادی قبول میکند. زندگی برای غولهای نفتی سختتر میشود. برتری آنها نسبت به رقبا -توانایی استخراج نفت از جاهای سخت-
خیلی خیلی مفید است به خصوص وقتی که قیمت بالاست. اما زمانی هم هست که میبینیم استخراج نفت از مناطق سخت هزینه زیادی میبرد که این موضوع برای آنها سودمند نخواهد بود به خصوص اگر قیمت نفت پایین باشد.
در این صورت ما میتوانیم شاهد ناپدید شدن ناگهانی سود کلان آنها باشیم، مثل استخری از بنزین که کبریت روشنی را با بیاحتیاطی در آن بیندازیم.
ارسال نظر