مداخله دولت، رقابت و بهرهوری بنگاههای اقتصادی
«بهرهوری» (Productivity) با نسبت میان میزان استفاده از عوامل تولید و میزان تولید محصول متناظر است. افزایش بهرهوری عوامل تولید به ما نشان میدهد که میزان بیشتری کالا با همان میزان عوامل تولید یا حتی کمتر از میزان عوامل تولیدی که در گذشته برای تولید کالا نیاز بود تولید شده است.
متین پدرام*
«بهرهوری» (Productivity) با نسبت میان میزان استفاده از عوامل تولید و میزان تولید محصول متناظر است. افزایش بهرهوری عوامل تولید به ما نشان میدهد که میزان بیشتری کالا با همان میزان عوامل تولید یا حتی کمتر از میزان عوامل تولیدی که در گذشته برای تولید کالا نیاز بود تولید شده است. بنابراین هدف از افزایش بهرهوری بنگاههای اقتصادی، استفاده هر چه کارآتر از عوامل تولید نظیر نیروی کار، سرمایه و... به صورت علمی است که کاهش هزینههای بنگاه اقتصادی و گسترش بازار محصولات را در پی خواهد داشت.
به این ترتیب بهرهوری میتواند شقوق متفاوتی پیدا کند؛ مثلا بهرهوری نیروی کار، سرمایه و... همان طور که میدانیم رقابت میان بنگاههای اقتصادی در یک اقتصاد مبتنی بر مکانیسم بازار میتواند تاثیر مثبتی بر بهرهوری بنگاههای اقتصادی بگذارد. به علاوه نحوه مداخله دولت در اقتصاد و نیز چارچوب تنظیم مقررات رقابت نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.
در این مقاله تلاش میکنیم تا تاثیر رقابت میان بنگاههای اقتصادی و نیز نحوه مداخله دولت بر سطح بهرهوری کل در اقتصاد یک کشور را مورد بررسی اجمالی قرار دهیم:
تاثیر رقابت بر رشد بهرهوری
رقابت میان بنگاههای اقتصادی منجر به افزایش بهرهوری بنگاههای اقتصادی میشود. به عبارت دیگر وقتی بازارها به صورت آزاد و کارآمد عمل میکنند، انتظار میرود که فشار ناشی از رقابت منجر به افزایش بهرهوری آنها شود. همچنین، بدون تردید رقابت موجود در اقتصاد مبتنی بر مکانیسم بازار، یکی از راههای گسترش نوآوری در زمینه فنآوریهای مورد استفاده بنگاههای اقتصادی مختلف است. به این ترتیب در راستای کمک به ارتقای کیفیت رقابت در اقتصاد هر کشور، به نظر میرسد که دولت باید قوانین موجود را مورد بازبینی قرار دهد و محدودیتها و موانعی را که باعث کاهش رقابت میگردند، اصلاح نماید.
مزایای رقابت پایدار در بازار را میتوان در این موارد خلاصه کرد: افزایش سرمایه گذاری، افزایش اشتغال، تقویت انگیزهها برای نوآوری، افزایش سرعت پذیرش فنآوریهای جدید. با کنار هم قرار دادن این مزایا میتوان شاهد رشد بهرهوری بنگاههای اقتصادی بود.
مثالی از تاثیر مثبت «رقابت» بر افزایش بهرهوری اقتصادی
نمونه پیش رو میتواند ارتباط تنگاتنگ بهرهوری و رقابت را نشان دهد:
در ژاپن گروهی از صنایع در بازار به شدت رقابتی مشغول فعالیت هستند و با نگاهی به آمارها میتوان بهرهوری بالای این صنایع را تصدیق کرد؛ صنایعی نظیر فولاد، خودرو، الکترونیک و کامپیوتر از جمله این صنایع هستند. در مقابل، دولت ژاپن به حمایت از برخی صنایع مثل ساخت و ساز مسکن و تولید مواد غذایی میپردازد. نکته جالب این است که در صنایع رقابت پذیر سطح بهرهوری برابر یا بیشتر از بهرهوری در صنایع مشابه آمریکایی است و در مقابل بهرهوری در صنایع مورد حمایت دولت ژاپن ۵۰ درصد پایینتر از همان صنایع در آمریکا است.
همچنین انحصار در برخی از صنایع نیز میتواند موجب کاهش بهرهوری و کیفیت تولیدات شود. به عنوان نمونه انحصار دولت چین در صنایعی مثل حمل و نقل، ارتباطات، مخابرات، خدمات پستی، بیمه و... در کوتاه مدت موجب افزایش سود این صنایع شده است؛ اما در میان مدت صنایع انحصاری با مشکلاتی چون افزایش هزینهها و انحراف منابع مواجه گشتهاند که این خود باعث کاهش بهرهوری و انگیزه صنایع برای ارتقای کیفیت محصولات میشود.
مداخله دولت در اقتصاد و تاثیر منفی آن بر بهرهوری اقتصادی
برای حفظ سطح بالای انگیزه بنگاههای اقتصادی مختلف در راستای ارتقای بهرهوری لازم است دولت دخالت خود در بازارهای مختلف را به حداقل ممکن کاهش دهد. مداخلههای دولت میتواند شکلهای گوناگونی چون وضع عوارض بر صادرات، تعرفههای بالا بر واردات، اعطای یارانه به صورت بلند مدت به صنایع، کنترل قیمت محصولات تولیدی بنگاههای اقتصادی مختلف و... داشته باشد.
در مجموع میتوان اینطور گفت که حمایتهای دولتی، انگیزه بنگاههای مختلف برای ارتقای فنآوری و ترکیب بهینه عوامل تولید را از بین میبرد که این مساله منجر به کاهش بهرهوری بنگاههای اقتصادی میشود. همچنین باید توجه کرد که رقابتی شدن فرآیند تامین مالی پروژههای تولیدی و رفع کنترلهای دولتی در سیستم بانکی، تاثیر مثبت محسوسی بر بهرهوری بنگاههای اقتصادی میگذارد. طبیعتا با حرکت به سمت سیستم بانکی خصوصی و رقابتی، تولیدکنندگان برای کلیه پروژههای سرمایهگذاری خود را ملزم به ارائه گزارش توجیه اقتصادی طرح به بانکها میبینند و دیگر قادر نخواهند بود از روشهایی مانند تاثیرگذاری بر کارکنان بانک به وام بانکی دست یابند؛ مسالهای که قطعا افزایش انگیزههای تولیدکنندگان برای بهکارگیری روشهای هرچه نوآورانهتر را به دنبال داشته و به ارتقای بهرهوری کل در اقتصاد کشور منجر میشود.
به نظر میرسد برای افزایش بهرهوری و اثرات مثبت آن بر بازار، لازم است دولت بدون مداخله مستقیم در اقتصاد (که شدیدترین نوع آن مبدل شدن دولت به یک تولیدکننده بزرگ است)، اقدام به تصویب قوانینی برای حفظ و افزایش رقابت تولیدکنندگان مختلف را در دستور کار خود قرار دهد و در کنار آن موانع پیشروی سرمایهگذاری خارجی را نیز به تدریج کاهش دهد. در این صورت مکانیسم بازار و رقابت میان بنگاههای اقتصادی به صورت خودکار موجب افزایش بهرهوری عوامل تولید میشود.
* دانشجوی ارشد حقوق تجارت _ دانشگاه تهران (matin.lawyer@gmail.com)
ارسال نظر