مقدمه‌ای بر شاخص ترکیبی رقابت‌پذیری جهانی
آرمان خالدی
مجمع جهانی اقتصاد یک سازمان غیرانتفاعی بین‌المللی است که در ابتدا در سال ۱۹۷۱ توسط کلاوس شواب در شهر داووس سوئیس با نام مجمع مدیریت اروپا راه‌اندازی شد و بعد‌ها در سال ۱۹۸۷ به مجمع جهانی اقتصاد تغییر نام داد و با توسعه حوزه کاری خود تلاش کرد تا اختلافات و مشکلات جهانی را با ایجاد یک پلت‌فرم بین‌المللی حل کند. هدف این مجمع بهبود وضعیت جهان از طریق درگیر کردن رهبران کشورهای جهان برای تدوین سیاست‌های صنعتی، منطقه‌ای و جهانی مناسب است.

در شرایط پیچیده و متغیر امروزی یکی از دغدغه‌های اصلی کشورها جهان افزایش قدرت رقابت‌پذیری و در نتیجه آن افزایش سطح رفاه و آسایش در کشورشان است. کشورهای مختلف برای بالا بردن قدرت رقابت‌پذیری خود باید در ابتدا عوامل موثر بر رقابت‌پذیری را شناسایی کرده و با تحلیل وضعیت موجود پس از شناسایی نقاط قوت و ضعف خود، نسبت به بهبود وضعیت رقابت‌پذیری و در نتیجه افزایش رفاه در کشورشان اقدام کنند. از این رو مجمع جهانی اقتصاد با توجه به هدف خود، در این راستا گزارش رقابت‌پذیری جهانی را منتشر کرد که در این گزارش عواملی را که موجب رشد پایدار و موفقیت بلندمدت هر کشور می‌شوند مورد بررسی قرار داده و هدف نهایی از این گزارش ارائه ابزارهای محک زنی (1) برای شناسایی موانع افزایش قدرت رقابت‌پذیری و غلبه بر این موانع است.
براساس رویکرد مجمع جهانی اقتصاد، رقابت‌پذیری عبارت است از مجموعه‌ای از نهادهای ساختاری، سیاست‌ها و عواملی که سطح بهره‌وری یک کشور را نشان می‌دهند. سطح بهره‌وری به میزان موفقیت یک اقتصاد رقابتی در زمینه بالا بردن سطح درآمد افراد و در نتیجه آن، افزایش سطح رفاه شهروندان‌شان اشاره دارد.
به‌طور کلی می‌توان گفت که شاخص ترکیبی رقابت‌پذیری جهانی، شاخصی جامع برای ارزیابی وضعیت رقابت‌پذیری ملل مختلف با استفاده از پایه‌های اقتصاد خرد و کلان است. این شاخص ترکیبی شامل 12بعد است که هر یک از این ابعاد به جنبه خاصی از رقابت‌پذیری اشاره دارند، علاوه بر این هر یک از این ابعاد، خود دارای چندین زیرشاخص هستند.
اما یکی از مهم‌ترین مزایای گزارش مجمع جهانی اقتصاد نسبت به دیگر گزارش‌هایی که به بررسی وضعیت رقابت‌پذیری، علم و فناوری و غیره در کشورهای جهان می‌پردازند این است که گزارش مجمع جهانی اقتصاد، به‌طور سالانه به روز شده و هر ساله اصلاحاتی نسبت به سال‌های قبل، در جهت هر چه بهتر شدن این مدل صورت می‌گیرد. علاوه بر این یکی از ویژگی‌های بارز این مدل، بررسی وضعیت رقابت‌پذیری کشورهای حاضر در مراحل مختلف توسعه، به‌صورت مجزا است، به این معنی که این مدل در ابتدا براساس یک یا دو شاخص خاص کشورهای مختلف را به گروه‌های مختلف تقسیم می‌کند و سپس براساس وضعیت توسعه یافتگی کشورها، به شاخص‌های مختلف درجه اهمیت متفاوتی اختصاص می‌دهد. به عنوان نمونه می‌توان به گزارش سال ۲۰۰۱ مجمع جهانی اقتصاد اشاره کرد که درآن گزارش کشورهای مختلف براساس میزان پتنت ثبت شده به دو دسته کشورهای مرکز و پیرامون تقسیم شده‌اند و شاخص انتقال فناوری فقط برای کشورهای پیرامون به‌کار رفته است. توجیه نظری این عمل، بر این اساس بوده است که کشورهای عضو گروه پیرامون برای کسب قدرت رقابت‌پذیری با استفاده از فناوری، بیشتراز نوآوری و تولید فناوری به استفاده و تقلید در ساخت فناوری روی می‌آورند.
در گزارش رقابت‌پذیری سال 2009-2008 نیز، مجمع جهانی اقتصاد کشورها را بر اساس دو شاخص سرانه تولید ناخالص داخلی و میزان سهم صادرات کالاهای اولیه نسبت به کل کالاهای صادراتی تقسیم‌بندی کرده است. بر این اساس کشورها در سه گروه دسته‌بندی شده‌اند که عبارتند از (The Global Competitivness Report، 2008-2009):
• اقتصادهای عامل گرا (۲)
• اقتصادهای کارآیی گرا (3)
• اقتصادهای نوآوری گرا (۴)
در این دسته‌بندی تعدادی از کشورها در محدوده بین این دسته‌ها قرار می‌گیرند که این کشور‌ها به عنوان اقتصادهای در حال گذار معرفی شده‌اند. در گزارش مجمع جهانی اقتصاد در سال 2009-2008 ابتدا کشورها بر اساس میزان سرانه تولید ناخالص داخلی و طبق جدول یک در یکی از گروه‌های اقتصاد عامل‌گرا، کارآیی‌گرا، نوآوری گرا و در حال گذار قرار می‌گیرند و در مرحله دوم از میزان سهم صادرات کالاهای اولیه نسبت به کل کالاهای صادراتی به عنوان متغیر مکمل سرانه تولید ناخالص داخلی برای تقسیم‌بندی کشورهای مختلف استفاده می‌شود. در این تقسیم‌بندی کشورهایی را که مقدار سهم صادرات کالاهای اولیه نسبت به کل کالاهای صادراتی برای آنها بالای 70درصد باشد، در گروه اقتصادهای عامل‌گرا قرار می‌دهند. به نظر می‌رسد دلیل این که از سهم صادرات کالاهای اولیه به‌عنوان متغیر مکمل در تقسیم‌بندی کشورها استفاده می‌شود، دسته‌بندی بهتر کشورهایی باشد که دارای منابع طبیعی(نفت، گاز و...) فراوانی هستند، اما از لحاظ توسعه یافتگی وضعیت مناسبی ندارند. اگر فقط براساس میزان سرانه تولید ناخالص داخلی کشورها تقسیم شوند، کشوری مانند کویت در گروه اقتصادهای کارآیی‌گرا و یا حتی نوآوری‌گرا قرار می‌گیرد که این موضوع درعالم واقع، حقیقت ندارد.
ابعاد رقابت‌پذیری
در مدل مجمع جهانی اقتصاد 12 عامل، به عنوان عوامل تعیین‌کننده رقابت‌پذیری مورد بررسی قرار گرفته‌اند که این 12 عامل برای همه کشورهای جهان به عنوان عوامل تعیین‌کننده رقابت‌پذیری مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرند و در رتبه‌بندی کشورهای در شاخص رقابت‌پذیری تاثیر دارند، اما اهمیت آنها بنابر سطح توسعه یافتگی کشورها که در جدول بالا نشان داده شد، متفاوت است. به عبارت دیگر، هر یک از این عوامل با توجه به سطح توسعه‌یافتگی کشورها اثرات متفاوتی بر میزان رقابت‌پذیری کشور مورد نظر دارند. از این رو، با توجه به سطح توسعه یافتگی کشورها، مجموعه‌ای از شاخص‌ها برای سنجش میزان رقابت‌پذیری با اهمیت‌تر تلقی می‌شوند که در شکل به آن اشاره شده است. در ادامه به بیان مختصری از ویژگی‌های هر کدام از گروه‌های مختلف(عامل گرا، کارآیی گرا، نوآوری گرا) پرداخته شده است تا روشن شود که چرا تعدادی از شاخص‌ها برای این گروه از کشورها مهم‌تر تلقی شده‌اند (The Global Competitivness Report 2009-2010).


کشورهای عضو گروه عامل‌گرا، برمبنای منابع طبیعی خدادادی و نیروی کار بی‌مهارت با یکدیگر رقابت می‌کنند و اقتصاد آنها متمرکز بر کالا‌های اولیه و سطح پایین است. کشورهایی که در این گروه قرار دارند، قدرت رقابت‌پذیری‌شان بیشتر بر اساس عوامل نهادهای دولتی و خصوصی کارآ (عامل اول)، زیرساخت‌های مناسب (عامل دوم)، پایه‌های مناسب اقتصاد کلان (عامل سوم) و نیروی کار سالم و تحصیلکرده (عامل چهارم) ارزیابی می‌شود. این بدان معنا است که این عوامل از اهمیت بیشتری در ارزیابی رقابت‌پذیری این دسته از کشورها برخوردار است.
با حرکت کشورها در مسیر توسعه، کشورها وارد گروه کشورهای کارآیی‌گرا می‌شوند. در بین کشورهای این گروه، بهره‌وری نه تنها از طریق ارتقای کارآیی عوامل بازار، بلکه با بالا رفتن کارآیی فرآیند تولید نیز افزایش خواهد یافت. عوامل کلیدی در تعیین رقابت‌پذیری در بین کشورهای این گروه عبارتند از: آموزش وتحصیلات عالیه(عامل پنجم)، کارآیی بازار کالاها و خدمات(عامل ششم)، بازار کار مناسب و انعطاف پذیر(عامل هفتم)، تکامل یافتگی بازار مالی(عامل هشتم)، اندازه بازار(عامل نهم) و آمادگی فناورانه(عامل دهم).


در نهایت کشورهای مختلف دنیا در ادامه حرکت خود در طول مسیر توسعه پس از پشت سرگذاشتن تمرکز بر عوامل تکامل یافتگی کسب و کار (عامل یازدهم)، تمرکز را بر نوآوری (عامل دوازدهم) قرار می‌دهند و کشورهایی که وارد این گروه می‌شوند، اقتصادهای نوآوری‌گرا نامیده می‌شوند. کشورهایی که در این مرحله قرار دارند دیگر نمی‌توانند با تمرکز بر کارآیی بازارهای تولید و فرآیند تولید، قدرت رقابت‌پذیری خود را حفظ کنند. آنها باید برای بقا و حفظ قدرت رقابت‌پذیری خود در عرصه‌های بین‌المللی، بر تولید کالاهای جدید، منحصر به فرد و با ارزش افزوده بالا تمرکز کنند. کشورهای حاضر در گروه نوآوری‌گرا، شدیدا نیازمند توانمندی خلق فناوری به صورت درونزا(عامل دوازدهم) و بهره‌گیری از فرآیندهای تولید پیچیده هستند.همان‌طور که در بالا آورده شده است بعضی از کشورها در هیچ یک از این سه گروه قرار نمی گیرند، بلکه در بین این گروه‌ها قرار می‌گیرند، مثلا در بین دو گروه اقتصادهای عامل‌گرا و اقتصادهای کارآیی گرا قرار می‌گیرند که این کشورها با عنوان «اقتصادهای در حال گذار» معرفی می‌شوند.
به طور کلی یکی از نقاط قوت شاخص رقابت‌پذیری مجمع جهانی اقتصاد این است که این شاخص با دارا بودن 12 محور که هر محور یکی از ابعاد رقابت‌پذیری را بررسی می‌کند می‌تواند به‌عنوان 12 شاخص جداگانه هم مورد بررسی قرار گیرد، به‌عنوان نمونه ما هرساله شاخص‌های ترکیبی مختلفی را می‌بینیم که وضعیت توانمندی علم و فناوری کشورهای دنیا را مورد بررسی قرار می‌دهند که در شاخص رقابت‌پذیری نیز محور 12 که همان نوآوری است به نوعی به ارزیابی توانمندی علم و فناوری کشورهای دنیا می‌پردازد.
اما نکته جالب‌تر در مورد این گزارش این است که تا قبل از گزارش رقابت‌پذیری ۱۱-۲۰۱۰، کشور ایران در این گزارش مورد بررسی قرار نمی‌گرفت، اما برای اولین بار در گزارش رقابت‌پذیری
11-2010 کشور ایران هم مورد بررسی قرار گرفته بود که در مجموع در بین 139 کشور مورد بررسی رتبه69 را کسب کرد(The Global Competitivness Report 2010-2011)

پاورقی
۱- Benchmaking
2- Factor-Driven
۳- Efficiency- Driven
4- Innovation - Driven