پولیتیکو: صلح مثل همیشه دور به نظر میرسد
چرخه مرگبار در خاورمیانه
پارلمان این کشور تنها چند بلوک از این نقطه فاصله دارد.سمره و خانوادهاش از زمان فرار از روستای مرزی در اوایل ماه گذشته، تنها یک وعده غذایی در روز از مقامات دولتی ناکارآمد دریافت کردهاند. او با ابراز تاسف گفت: «من خانه ندارم، نه... از بین رفته است.» بیشتر خانهها و ساختمانهای روستای او، درست مانند آنچه در سال ۲۰۰۶، در جریان آخرین جنگ بین اسرائیل و حزبالله لبنان روی داد، تخریب شدهاند.گویی شام در یک حلقه شوم گرفتار شده است، محکوم به تکرار چرخههای جنگ و انتقام همیشگی. البته تسلیحات تکامل یافتهاند - با توسعه هوش مصنوعی میدان نبرد و هواپیماهای بدون سرنشین - اما رفت و برگشت حملات و انتقامجویی و خطوط کلی درگیری با تغییرات جزئی بسته به دخالت قدرتهای بیرونی یا جاهطلبیهای منطقهای و آرایش سیاسی کشورهای همسایه عمدتا یکسان باقی مانده است.سرگشتگی و ناامیدی کسانی که به دلیل درگیری از ستونی به ستون دیگر رانده شدهاند نیز به همان شکل باقی مانده است.
ژئوپلیتیک این درگیری اخیر چیزی نیست که سمره را به خود مشغول کند: او، مانند بسیاری از پناهندگان قبل از خود، مشکلات فوریتری دارد - تامین غذای بیشتر و لباسهای تازه برای بچههایش و گرم نگه داشتن آنها در فصل زمستان. او از خود میپرسد که بازگشت به خانه چه زمانی ممکن است، اگر نه، خانوادهاش کجا و چگونه میتوانند خانه جدیدی بسازند.موج پناهجویان شام همگی با چالشهای مشابهی روبهرو بودهاند - آوارگی شیعیان جنوب از تهاجم زمینی اسرائیل در دهههای ۱۹۸۰ یا ۲۰۰۶، فلسطینیهایی که در «جریان نکبت» آواره یا اخراج شدند. و در خلال این همه، جنگجویان سازشناپذیر به تاکتیکهای انتقامجویانه و خشونتآمیز متوسل شدهاند، از ترس اینکه از خود ضعف نشان دهند، حملات بیشتری به دنبال آید و آنها را در موقعیتی بدتر قرار دهد.اما برای یک دوره کوتاه، به نظر میرسید که حلقه شوم ممکن است شکسته شود.
امید با توافق کمپ دیوید و صحبت از راهحل دودولتی به وجود آمد، اما ترور اسحاق رابین، نخستوزیر وقت، در دهه ۱۹۹۰ توسط یک اسرائیلی افراطی ناسیونالیست، روند سازش را متوقف کرد. و اکنون، با حمله حماس در ۷ اکتبر، روح انتقامجویانه نخستوزیر سابق آریل شارون بار دیگر اسرائیل را محکم در چنگ خود گرفته است.شارون، به فرماندهی یک گروه از نیروهای ویژه که وظیفه داشتند در پاسخ به حملات فداییان فلسطینی مقابله کنند، منصوب شد. اولین حمله این یگان به اردوگاه آوارگان بوریج در غزه در اوت ۱۹۵۳ انجام شد و چند ماه بعد، اقدامی انجام داد که به «کشتار قبیه» معروف شد. حدود ۷۰ غیرنظامی در قبیه جان باختند که نیمی از آنها زن و کودک بودند. شارون همچنین کسی بود که عملیات در الجلیل را آغاز کرد، تهاجم سال ۱۹۸۲ به جنوب لبنان در پاسخ به حملات سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) به اسرائیل صورت گرفت.
این تهاجم از این جهت موفق بود که در نهایت سازمان آزادیبخش فلسطین را مجبور به خروج از لبنان کرد، اما همچنین جنگ داخلی لبنان را طولانی کرد، هزینههای انسانی هنگفتی به همراه داشت و منجر به اشغال ۱۸ساله جنوب لبنان شد و در نهایت، ساف با گروه دیگری در لبنان به نام حزبالله جایگزین شد.امروز بار دیگر صحبت از «پیروزی کامل» به میان میآید و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل مدعی است که تنها ابزار نظامی سخت میتواند محیط امنیتی امن را تضمین کند، حتی اگر این به معنای تخریب غزه، ویران کردن جنوب لبنان، اجتناب از قطعنامههای سازمان ملل و نادیده گرفتن قوانین بینالمللی جنگ باشد. (البته حماس و حزبالله به عنوان بازیگران غیردولتی میتوانند قطعنامههای سازمان ملل را بدون مجازات نادیده بگیرند).
همان استدلالها در سال ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ مطرح شد، زمانی که یکی از اهداف کلیدی جنگ اسرائیل این بود که لبنانیها را وادار به خلع سلاح حزبالله کند – اما اینطور نشد.در همین حال، در غزه و کرانه باختری - جایی که ناسیونالیستهای افراطی اسرائیل از وضعیت اضطراری کنونی به عنوان پوششی برای تصاحب زمینهای بیشتر و گسترش شهرکهای یهودینشین استفاده میکنند - این درگیری احتمالا نسل جدیدی از مبارزان حماس را پرورش خواهد داد. نسل جدید نیز به منطق خشونت و تلافی، باور خواهد داشت. و با ادامه چرخه خشونت، همدلی برای رنج دادن دشمنان قویتر و احساس قربانی بودن ریشهدارتر میشود و با ادامه چرخه مرگبار، تروما ایجاد میشود و ظلم افزایش پیدا میکند. اسرائیل میتواند افراد بیشتری را قتل عام کند، چرا که قدرت نظامی برای انجام این کار را دارد، اما شکی نیست که مخالفانش با خونریزی مقابله میکنند. زمان صلح مثل همیشه دور به نظر میرسد.