استراتژی «قطع سر» یعنی شکست دادن یک گروه شبه‌‌‌نظامی از طریق ضربه زدن به رهبری آن ممکن است کارساز باشد. اما در تحقیقاتم در مورد مسیرهای ۴۵۷ نبرد و گروه شبه‌‌‌نظامی، که به ۱۰۰ سال قبل بازمی‌گردد، دریافتم که گروه‌‌‌هایی که با قطع سر به پایان می‌‌‌رسند، معمولا کوچک و با ساختار سلسله مراتبی هستند و با کیش شخصیت مشخص می‌‌‌شوند. آنها معمولا فاقد طرح جانشین‌پروری هستند و به طور متوسط کمتر از ۱۰سال است که کار می‌کنند. گروه‌‌‌های قدیمی‌‌‌تر و بسیار شبکه‌‌‌ای می‌توانند سازماندهی مجدد کنند و زنده بمانند.

نویسنده ادامه می‌دهد: به همین دلیل، همان‌طور که در اوایل سال‌جاری در فارن افرز نوشتم، حماس گزینه‌‌‌ مناسبی برای استراتژی قطع سر نیست. حماس سازمان کاملا شبکه‌‌‌ای با دستور کار سیاسی است که به حمایت بین‌المللی متکی است. این گروه همچنین یک گروه تثبیت شده با بیش از ۴۰ سال قدمت است و دفاتری در خارج از غزه دارد که به بقای آن کمک می‌کند. به ادعای نویسنده، حماس کمک‌‌‌هایی از سوی ایران دریافت می‌کند. همچنین بر اساس تحقیقات، هیچ گروه شبه‌‌‌نظامی تنها به دلیل مرگ رهبرش به پایان نرسیده‌‌‌ است. به بیان ساده، اسرائیل، جان رهبر حماس را در غزه گرفته، اما این گروه و برنامه سیاسی آن احتمالا زنده خواهند ماند.

حماس چگونه پایدار می‌‌‌ماند؟

اگر حماس در برابر استراتژی قطع سر آسیب‌پذیر بود، احتمالا قبلا شکست می‌‌‌خورد. اسرائیل چند دهه است که رهبران حماس را ترور می‌کند؛ از جمله ترورهای اولیه یحیی عیاش (در ۱۹۹۶)، بنیان‌گذار گروه، احمد یاسین (در ۲۰۰۴) و جانشین او عبدالعزیز رنتیسی (نیز در ۲۰۰۴) تا ترورهای اخیر صالح العاروری، مروان عیسی، اسماعیل هنیه و محمد ضیف و دیگران در سال‌جاری. اما این گروه طی دهه‌‌‌ها از زمان تاسیسش در سال ۱۹۸۷ تسلیم این رویکرد نشده است و اکنون نیز چنین نخواهد شد. حماس به خوبی در امر جانشینی تجربه دارد و الگوی مکررش این بوده که جانشین برای اسرائیل، رادیکال‌تر و خطرناک‌‌‌تر از رهبر قبلی باشد.

ترور بسیاری از رهبران حماس در سال گذشته جایگاه سنوار را در این گروه افزایش داد و قدرت او را بیشتر کرده بود. بنابراین جان باختن او، ضربه بسیار جدی برای این گروه بود. یکی از جنبه‌‌‌های جالب این ترور این است که سنوار در یک درگیری معمولی جان باخت، نه در یک عملیات ترور هدفمند — و این واقعیت، تصویر او را به‌‌‌ عنوان یک جنگجوی شهید که در کنار نیروهایش کشته شد، بهبود می‌‌‌بخشد. به‌‌‌ نظر می‌رسد برادر جوان‌‌‌تر سنوار، محمد، برای جانشینی او آماده می‌شود و از جایگاه برادر مشهورش بهره خواهد برد. پرسش کلیدی این است که آیا دولت نتانیاهو برنامه سیاسی‌‌‌ای برای کاهش تهدیدی دارد که نسل بعدی رهبران حماس به‌‌‌ طور قطع به وجود خواهند آورد؟

 سنوار قبل از آزادی در مبادله گروگان‌‌‌ها با زندانیان در سال ۲۰۱۱، ۲۳سال را در زندان اسرائیل گذرانده بود و کینه تلخی از اسیرکنندگان خود داشت. بنابراین بی‌‌‌دلیل نیست که او طراحی حملات ۷ اکتبر را بر عهده گرفت. چند نفر دیگر از سنوارهای آینده والدین، خواهر و برادر یا فرزندان خود را در غزه دفن کرده‌‌‌اند؟ چه تعداد از گرسنه‌‌‌ها و بی‌‌‌خانمان‌‌‌های غزه، که فاقد شغل یا چشم‌‌‌اندازی فراتر از شبکه‌‌‌های حماس هستند، اکنون در آرزوی انتقام‌جویی هستند؟

 منبع قدرت حماس، این روایت است که قهرمانانه در برابر تجاوزات اسرائیل مقاومت و به طور واقعی منافع فلسطین را نمایندگی می‌کند. این نگرش حماس درباره اسرائیل هر روز بیشتر در سراسر جهان پذیرفته می‌شود. در مقابل حمایت سیاسی از اسرائیل از جمله در میان رای‌دهندگان جوان در ایالات متحده، نزدیک‌ترین متحد اسرائیل، در حال کاهش است. بر اساس نظرسنجی اخیر گالوپ، بیشتر آمریکایی‌ها دیدگاه‌های منفی نسبت به دولت نتانیاهو و کارزار اسرائیل در غزه دارند. ترور رهبران پاسخ موثری به یک مشکل اساسی سیاسی و استراتژیک نیست. به اعتقاد نویسنده، جان باختن سنوار می‌تواند فرصت حیاتی برای تغییر مارپیچ منفی فعلی در منطقه باشد. به‌رغم تلاش‌‌‌های سخت دیپلماتیک ایالات متحده، قطر و مصر، وضعیت به سمت جنگ منطقه‌‌‌ای پیش می‌رود.

برخی منابع غربی و اسرائیلی‌‌‌ها مدعی بودند که سنوار خواهان تداوم جنگ بود و اکنون با جان باختن او، در صورتی که دولت نتانیاهو بپذیرد که راه‌حل سیاسی برای جنگ اسرائیل و حماس وجود دارد، ممکن است به نتیجه سیاسی مطلوبی منجر شود.

 انجام این کار به معنای پیگیری فوری توافقی در غزه است که منجر به بازگرداندن ۱۰۱ گروگان اسرائیلی (چه زنده و چه مرده) و ارسال کمک‌‌‌های بشردوستانه قوی برای غیرنظامیان غزه می‌شود، که بسیاری از آنها بی‌خانمان، گرسنه و در معرض مرگ هستند. البته چالش این است که اکنون کسی نیست که با نتانیاهو درباره آتش‌بس مذاکره کند. با جان باختن سنوار، اسرائیل احتمالا نه‌تنها نتوانسته حماس را شکست دهد، بلکه این احتمال را نیز افزایش داده است که چاره‌‌‌ای جز ادامه جنگ مخرب و بی‌‌‌هدف خود در غزه نخواهد داشت؛ جنگی که در بلندمدت، دشمنی فلسطینی‌‌‌ها با اسرائیل را افزایش خواهد داد.