بلینکن یکسال پس از مقاله جنجالی سالیوان در فارن افرز نوشت
فرمول آمریکا برای رقابت با «تجدیدنظرطلبان»
اما آنتونی بلینکن در این مقاله تفصیلی مینویسد: تشدید رقابت برای تعریف عصر جدیدی در امور بینالملل در جریان است. تعداد کمی از کشورها - بهویژه روسیه، با مشارکت ایران و کرهشمالی و همچنین چین - مصمم به تغییر اصول اساسی نظام بینالملل هستند. در حالی که شکلهای حکومت، ایدئولوژیها، علایق و قابلیتهای آنها متفاوت است، این قدرتهای تجدیدنظرطلب همگی میخواهند حوزههای نفوذ را در خارج از کشور تثبیت کنند. بلینکن در این مقاله ادعا میکند: همه این کشورها میخواهند اختلافات ارضی را با تهدید یا زور حل و فصل کرده و از وابستگی اقتصادی و انرژی کشورهای دیگر استفاده کنند. همه آنها به دنبال فرسایش پایههای قدرت آمریکا یعنی برتری نظامی، فناوری و مالی و شبکه اتحادها و مشارکتهای آن هستند. در حالی که این کشورها یک محور را تشکیل نداده و دولت آمریکا به صراحت گفته که به دنبال جبههگیری در برابر آنها نیست، تصمیمهایی که این قدرتهای تجدیدنظرطلب اتخاذ میکنند به این معنی است که باید قاطعانه برای جلوگیری از تحقق آنها اقدام کنیم.زمانی که دولت بایدن بر سر کار آمد، قدرتهای تجدیدنظرطلب به شدت منافع آمریکا را به چالش کشیده و معتقد بودند که آمریکا از درون دچار انحطاط جبرانناپذیری شده و از کشورهای دوست خود جدا افتاده است. آنها شاهد آن بودند که جامعه آمریکایی باور خود را به دولت از دست داده، دموکراسی آمریکایی دوقطبی و فلج شده و سیاست خارجی آن در حال تضعیف اتحادها، نهادهای بینالمللی و هنجارهایی است که واشنگتن ایجاد و حمایت کرده بود.بایدن و معاونش هریس تجدید استراتژی را دنبال کردند و سرمایهگذاریهای تاریخی در رقابت در داخل را با یک کارزار دیپلماتیک فشرده برای احیای شراکت در خارج از کشور همراه کردند. آنها معتقد بودند این استراتژی دوستونه بهترین راه برای عدمسوءاستفاده رقبا از مفروضات آنهاست که ایالات متحده در حال افول است. اینها مفروضات خطرناکی بودند، زیرا تجدیدنظرطلبها را به تضعیف جهان آزاد، باز، امن و مرفهی که ایالات متحده و اکثر کشورها به دنبال آن هستند، سوق میداد.به ادعای وزیر خارجه آمریکا استراتژی دولت بایدن، آمریکا را در موقعیت ژئوپلیتیک بهتری نسبت به چهار سال پیش قرار داده است. اما کار ما ناتمام است. ایالات متحده باید استقامت خود را حفظ کند تا مفروضات تجدیدنظرطلبان را متزلزل کند. باید برای تعمیق همکاری دولتهای تجدیدنظرطلب با یکدیگر آماده شد. باید تعهدات و اعتماد دوستان را حفظ کرد و باید همچنان اعتماد مردم آمریکا را به قدرت، هدف و ارزش رهبری منظم آمریکا در جهان جلب کرد.
بازگشت به بازی
تناسب استراتژیک ایالات متحده تا حد زیادی به رقابت اقتصادی آن بستگی دارد. به همین دلیل است که بایدن و معاون رئیسجمهور، دموکراتها و جمهوریخواهان کنگره را در تصویب قوانین برای انجام سرمایهگذاریهای تاریخی برای ارتقای زیرساختها، تقویت صنایع و فناوریهایی که پیشرو قرن بیست و یکم خواهند بود، شارژ کردند. این سرمایهگذاریهای داخلی اولین ستون استراتژی دولت بایدن را تشکیل میدهند و به کارگران و کسب و کارهای آمریکایی کمک کردهاند تا قویترین اقتصاد ایالات متحده از دهه ۱۹۹۰ را متبلور کنند. این سرمایهگذاریها در رقابتپذیری آمریکا و موفقیت بازگشت ایالات متحده به شدت جذاب هستند.ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین دریافتکننده سرمایهگذاری مستقیم خارجی در جهان است. این کشور همچنین بزرگترین تامینکننده سرمایهگذاری مستقیم خارجی است که نشاندهنده قدرت بخش خصوصی آمریکا برای گسترش فرصتهای اقتصادی در سراسر جهان است. این سرمایهگذاریها فقط به نفع کارگران و جوامع آمریکایی نیست. آنها همچنین وابستگی ایالات متحده به چین و دیگر بازیگران تجدیدنظرطلب را کاهش میدهند و این کشور را به شریک بهتری برای کشورهایی تبدیل میکند که میخواهند وابستگی خود را نیز کاهش دهند.
شرکا در صلح
دومین ستون راهبرد دولت بایدن، تقویت و تجسم مجدد شبکه روابط ایالات متحده بود – که واشنگتن و شرکای آن را قادر میساخت تا قدرت خود را در پیشبرد چشمانداز مشترک برای جهان تجمیع کنند و به شدت و در عین حال مسوولانه با کسانی که به دنبال تضعیف آن هستند، رقابت کنند. رقابت شدید به معنای استفاده از تمام ابزارهای قدرت ایالات متحده برای پیشبرد منافع ایالات متحده است. این به معنای تقویت موقعیت نیرو، قابلیتهای نظامی و اطلاعاتی، تحریمها و ابزارهای کنترل صادرات، و مکانیزمهای مشاوره با متحدان و شرکای ایالات متحده است تا این کشور بتواند به طور قابل اعتمادی از حمله جلوگیری کند - و در صورت لزوم از آن دفاع کند. در حالی که واشنگتن به دنبال بالا رفتن از نردبان اقدامات تشدیدکننده نیست، باید برای خطرات بیشتر آماده شود.در همین حال، رقابت مسوولانه به معنای حفظ کانالهای ارتباطی برای جلوگیری از انحراف رقابت به سمت درگیری است. این به معنای روشن کردن این است که هدف ایالات متحده تغییر رژیم نیست و حتی در حالی که هر دو طرف رقابت میکنند، باید راههایی برای همزیستی بیابند. این به معنای جستوجوی راههایی برای همکاری زمانی است که در خدمت منافع ملی باشد. و این به معنای رقابت در راههایی است که به نفع امنیت و رفاه دوستان باشد، به جای اینکه به قیمت آنها تمام شود.چین تنها کشوری است که قصد و ابزار برای تغییر شکل نظام بینالمللی دارد. رئیسجمهوری بایدن در بدو امر به صراحت اعلام کرد که پکن «چالش درازمدت» آمریکا بوده و به عنوان مهمترین رقیب راهبردی در درازمدت لحاظ خواهد شد. ما تلاشهای قاطعانهای برای محافظت از پیشرفتهترین فناوریهای آمریکا انجام دادیم و از کارگران، شرکتها و مردم آمریکا در برابر اقدامهای اقتصادی ناعادلانه دفاع کرده و با ستیزهجویی فزاینده چین در خارج و سرکوب در داخل مخالفت کردیم.ما کانالهای اختصاصی را با دوستان خود راهاندازی کردیم تا ارزیابی واشنگتن از خطرات اقتصادی و امنیتی ناشی از سیاستها و اقدامات پکن را به اشتراک بگذاریم. با وجود این ما ارتباط نظامی - نظامی را از سر گرفتیم و تاکید کردیم که اختلافات جدی با چین مانع از حفظ روابط تجاری قوی ایالات متحده با این کشور نمیشود. همچنین اجازه نمیدهیم که اصطکاک در روابط ایالات متحده و چین مانع از همکاری در اولویتهایی شود که برای مردم آمریکا و سایر نقاط جهان مهم است، مانند مقابله با تغییرات آبوهوایی، توقف جریان مواد مخدر و جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای.در مورد روسیه، در اقدام قاطعانه علیه فعالیتهای بیثبات کننده مسکو، از جمله حملات سایبری و مداخله در انتخابات آمریکا تردید نکردیم. در عین حال، برای کاهش خطر هستهای و جنگ معاهده استارت جدید را تمدید و یک گفتوگوی ثبات راهبردی را آغاز کردیم.
بلینکن در ادامه این گزارش مدعی شد: وقتی صحبت از ایران و کرهشمالی به میان آمد، ما به همین ترتیب با چشمانی روشن برخورد کردیم. آمریکا فشار دیپلماتیک را علیه ایران و کرهشمالی افزایش داد و نیروی نظامی آمریکا را برای بازدارندگی و محدود کردن تهران و پیونگ یانگ تقویت کردیم. خروج یکجانبه و نادرست دولت ترامپ از توافق هستهای، برنامه هستهای تهران را از محدودیت رها کرد و امنیت آمریکا و شرکای آن را تضعیف کرد. ما به ایران نشان دادیم که در عین حفظ تحریمها و متعهد ماندن به جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای، در صورت تمایل ایران، راه برای از سرگیری پایبندی متقابل به برجام وجود دارد. ما همچنین تمایل خود را برای شرکت در گفتوگوهای مستقیم با کرهشمالی به وضوح اعلام کردیم، اما تسلیم رجزخوانی یا پیششرطهای آن نیز نخواهیم شد.
تعهد دولت بایدن به رقابت شدید و در عین حال مسوولانه در این خطوط، بهانه را که ایالات متحده مانع حفظ صلح و ثبات بینالمللی است، از بین برد. همچنین باعث جلب دوستان و شراکتهای قویتر شد. ما تلاش کردیم تا ظرفیت کامل این مشارکتها را از چهار طریق بهکار ببریم. اول، ما دوباره به اتحادها و مشارکتهای اصلی متعهد شدیم. بایدن به متحدان ناتو اطمینان داد که ایالات متحده به تعهد خود مبنی بر تلقی حمله به یکی به عنوان حمله به همه عمل خواهد کرد.دوم، ما اتحادها و مشارکتهای ایالات متحده را با هدف جدیدی القا کردیم. ما Quad - مشارکت با استرالیا، هند و ژاپن - را ارتقا دادیم و گامهای مشخصی برای تحقق بخشیدن به چشماندازی مشترک برای اقیانوس هند-پاسیفیک برداشتیم.سوم، ما متحدان و شرکای ایالات متحده را به روشهای جدیدی در سراسر مناطق و مسائل با یکدیگر پیوند میدهیم. ما چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام را راهاندازی کردیم که ۱۴ کشور را گرد هم میآورد که ۴۰درصد از تولید ناخالص داخلی جهان را برای ایجاد زنجیره تامین امنتر، مبارزه با فساد و انتقال به انرژی پاک تشکیل میدهند. ما AUKUS را ایجاد کردیم، یک مشارکت دفاعی سهجانبه که از طریق آن استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده برای ساخت زیردریاییهای هستهای و تعمیق همکاریهای علمی، فناوری و صنعتی خود با یکدیگر متحد شدهاند.
چهارم، ما ائتلافهای جدیدی برای مقابله با چالشهای جدید ایجاد کردیم. ما انواع مختلفی از دولتها، سازمانهای بینالمللی، کسب و کارها و گروههای جامعه مدنی را برای تولید و توزیع صدها میلیون واکسن رایگان کووید-۱۹، پایان دادن به مرحله حاد همهگیری، نجات جان انسانها، و تقویت ظرفیت جهان برای پیشگیری و واکنش جمعآوری کردیم.
واکنش به تجدیدنظرطلبی
هر چه پوتین بیشتر به جنگ خود ادامه میداد، روسیه بیشتر به حمایت تجدیدنظرطلبان برای ماندن در جنگ متکی شد. کرهشمالی محمولههای قطاری از سلاح و مهمات، از جمله میلیونها گلوله توپخانه و موشکهای بالستیک و پرتابگرها را که مستقیما قطعنامههای متعدد شورای امنیت سازمان ملل را نقض میکند، تحویل داد. بلینکن ادعا کرد ایران یک کارخانه تولید پهپاد در روسیه ساخته و صدها موشک بالستیک به مسکو فرستاده است. و شرکتهای چینی عرضه ماشینها، میکروالکترونیکها و سایر اقلام دومنظوره موردنیاز روسیه برای تولید تسلیحات، مهمات و سایر مواد را تسریع کرده است.
هر چه روسیه بیشتر به حمایت آنها وابسته میشد، تجدیدنظرطلبان بیشتر انتظار داشتند – و در ازای آن مطالبه میکردند. پوتین موافقت کرد که فناوری پیشرفته تسلیحاتی روسیه را با کرهشمالی به اشتراک بگذارد و این امر تهدید جدی برای ژاپن و کرهجنوبی را تشدید کرد. او و رهبر کرهشمالی، کیم جونگ اون، پیمان دوران جنگ سرد را احیا کردند. روسیه حمایت نظامی و فنی از ایران را افزایش داد و مذاکرات برای مشارکت استراتژیک با این کشور را سرعت بخشید، حتی در شرایطی که تهران به تسلیح، آموزش و تامین مالی نیروهای نیابتی در خاورمیانه و دریای سرخ ادامه داد. همکاری روسیه و چین تقریبا در همه حوزهها گسترش یافته است و دو کشور تمرینات نظامی تهاجمی و گستردهای را از جمله در دریای چین جنوبی و قطب شمال برگزار کردهاند.
چین، روسیه، ایران و کرهشمالی تاریخهای پیچیده و منافع متفاوتی دارند و شراکت آنها با یکدیگر به معماری ائتلاف دیرینه ایالات متحده نزدیک نیست. در پشت ادعای دوستی بزرگ و حمایت این کشورها از یکدیگر، روابط این کشورها عمدتا معاملاتی است و همکاری آنها مستلزم معاوضهها و خطراتی است که ممکن است در طول زمان برای هر یک از آنها نامطلوبتر باشد. با این حال، هر چهار تجدیدنظرطلب تعهدی پایدار به هدف کلی به چالش کشیدن ایالات متحده و نظام بینالملل دارند. این امر به پیشبرد همکاری آنها ادامه خواهد داد، بهویژه زمانی که ایالات متحده و سایر کشورها در برابر تجدیدنظرطلبی آنها ایستادگی میکنند. پاسخ دولت بایدن به این همسویی فزاینده، تسریع همگرایی میان متحدان در مورد تهدید بوده است.
تجدیدنظرطلبی در سراسر مناطق
اثرات بیثباتکننده قاطعیت و همسویی فزاینده تجدیدنظرطلبان فراتر از اروپا و آسیاست. در آفریقا، روسیه عوامل خود را برای استخراج طلا و مواد معدنی حیاتی، انتشار اطلاعات نادرست و کمک به کسانی که در تلاش برای سرنگونی دولتهای منتخب دموکراتیک هستند، آزاد کرده است. در همین حال، پکن نگاه خود را از جنگطلبی مسکو در آفریقا دور کرده و در عین حال وابستگیهای جدید را تقویت میکند و کشورهای بیشتری را با بدهیهای ناپایدار تحت فشار قرار میدهد. در آمریکای جنوبی، چین، روسیه و ایران از دولت نیکلاس مادورو در ونزوئلا حمایت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک میکنند.
صفبندی تجدیدنظرطلبی در خاورمیانه با شدت بیشتری عمل میکند. روسیه زمانی از تلاشهای شورای امنیت سازمان ملل برای محدود کردن برنامه هستهای ایران حمایت کرد. اکنون، برنامه هستهای ایران را فعال و فعالیتهای آن را تسهیل میکند. روسیه پس از حمله ۷ اکتبر از شریک نزدیک اسرائیل به حامی حماس تبدیل شده است.