چگونه بهرهوری افزایش یافت؟
رقابت «بیماری انگلیسی» را درمان کرد
مترجم: محسن رنجبر
منبع: vox
افول نسبی اقتصاد بریتانیا در سراسر سده ۲۰ میلادی که آن را «بیماری انگلیسی» میخوانند، گرفتاری مالی در این کشور بود که تنها در دهه ۱۹۸۰ از میان رفت.
مترجم: محسن رنجبر
منبع: vox
افول نسبی اقتصاد بریتانیا در سراسر سده ۲۰ میلادی که آن را «بیماری انگلیسی» میخوانند، گرفتاری مالی در این کشور بود که تنها در دهه ۱۹۸۰ از میان رفت.
در این مقاله نتایج تحقیق تازهای بیان شده که نشان میدهد درمان این بیماری را رقابت فراهم کرد. رشد بهرهوری تنها زمانی دوباره آغاز شد که بریتانیا به نظامی از رقابت و آزادی، شبیه به آنچه پیش از جنگ جهانی اول در این کشور حاکم بود، بازگشت.
طی نزدیک به ۲۰ سال گذشته دگرگونی بزرگی در نگرش اقتصاددانان به ارتباط میان رقابت در بازار تولیدات و رشد اقتصادی رخ داده است. این روزها دست کم برای اقتصادهای پیشرفته «نزدیک به مرز»، این باور در سطح گستردهای پذیرفته شده که سیاستهای قدرتمند رقابتی، از رشد تولید پشتیبانی میکنند.
مدلهای رشد درونزایی وجود دارند که این پیشبینی در آنها انجام میشود و تحقیقاتی تجربی نیز انجام شدهاند که بر این پیشبینی مهر تایید میزنند. اگر بپذیریم که رقابت این نقش را در میدان رشد اقتصادی بازی میکند، گستره سیاستهای مناسب از سیاستهای رقابتی که به گونهای محدود تعریف شدهاند، فراتر میرود و مثلا حذف نظارتها و آزادسازی تجاری را که هر دو بر موانع ورود به صحنه کسبوکار اثر میگذارند، شامل میشود.
مسیرهای گوناگونی وجود دارند که رقابت میتواند از طریق آنها بر تولید اثر بگذارد (و تجربه همه این راهها را اثبات کرده است):
* تحریک نوآوری؛
* عمل به عنوان پادزهری در برابر مشکلات پدید آمده برای مدیریت شرکتها در اثر ضعف سهامداران و جدایی مالکیت و اداره آنها از یکدیگر؛
* عمل به عنوان شیوه و نظمی که به اقدامات بهتر مدیریتی میانجامد؛
* حذف بنیان چانهزنیهای ناشی از بهرهوری اندک میان بنگاهها و کارگرانشان.
بیماری انگلیسی از کجا ریشه گرفت؟
آنچه گفتیم، به دستیابی به برداشتی از «بیماری انگلیسی» که از دهه ۱۹۵۰ تا دهه ۱۹۷۰ اثراتی بسیار مهلک و کشنده را بر اقتصاد این کشور به جا گذاشت، کمک میکند. عبارت«بیماری انگلیسی» به افول نسبی اقتصادیای اشاره دارد که انگلستان در حالی تجربه میکرد که دیگر کشورهای اروپایی با سرعتی بیشتر در حال رشد بودند و بسیاریشان از این کشور پیشی گرفته بودند (جدول ۱).
نشانههای «بیماری انگلیسی» شامل سستی روابط صنعتی و مدیریت عنانگسیخته و بیقاعده بود. این برهه از تاریخ اقتصاد انگلستان و چگونگی پایان آن، به نوبه خود دلایل دیگری را در تایید این ادعا به دست میدهد که رقابت ضعیف، به رشد تولید در اقتصادهای پیشرفته آسیب میزند. من در مقالهای جدید (کرفتس، 2011) این دوره از تاریخ اقتصاد انگلیس را مرور کردهام.
دوری از رقابت در اقتصاد انگلستان در اثر بحران دهه ۱۹۳۰ آغاز شد و این روندی بود که تا دهه ۱۹۸۰ به طور کامل وارونه نشد. بریتانیا در سالهای آغازین پس از پایان جنگ به گرایش به ایجاد کارتل، ملیسازی اقتصاد، سیاستهای ضعیف رقابتی و حمایتگرایی شهره بود. جدول ۲ کاهش نسبتا کند هزینههای تجاری انگلستان را در قیاس با بنیادگذاران «جامعه اقتصادی اروپا» نشان میدهد. تنها در سالهای پایانی دهه ۱۹۷۰ بود که دوباره شرایطی نزدیک به تجارت آزاد در این کشور پدید آمد.
هزینههای تجاری، تمام موانع موجود در برابر تجارت (سیاستی و غیرسیاستی) را دربرمیگیرند.
ضعف رقابت در بازارهای محصولات با دو جنبه از شرایط استثنایی حاکم بر بریتانیا از لحاظ نهادها؛ یعنی روابط صنعتی و مدیریت شرکتها ارتباط داشت. ویژگی فرآیند مدیریت شرکتها در اقتصاد این کشور، غیاب سهامداران قدرتمند و ناکارآمدی بازار کنترل شرکتها(۱) بود و ویژگی روابط صنعتی، اعمال کنترلهای صنفی، وجود اتحادیههای گوناگون و مصونیتهای قانونی (که بنیان قدرت چانهزنی اتحادیههای تجاری است). شاهد این ارتباط است که در این شرایط، رقابت ضعیف به بهرهوری اندک میانجامید. سیاستهای رقابتی تا اندازه زیادی مورد غفلت قرار میگرفتند و این به روشنی کاری اشتباه بود. یک بار که اصلاحاتی جدی انجام شد و قانون «فعالیتهای محدودکننده» در سال ۱۹۵۶ به تصویب رسید و به لغو تبانی در بسیاری از بخشها انجامید، تاثیری قابل توجه بر عملکرد تولید پدید آمد.
تجربه تاچر
نتایج «تجربه تاچر» در دهه ۱۹۸۰ راه را برای وارونهسازی افول نسبی اقتصادی این کشور مهیا کرد. رقابت به میانجی آزادسازیهای تجاری، حذف نظارتهای دولتی و رویگردانی از سیاستهای صنعتی دهه ۱۹۷۰ بسیار تقویت شد. با تقویت رقابت، دگرگونیهای مهمی در روابط صنعتی رخ داد که با تغییرات سازمانی و تغییر ساختار بنگاههای بزرگ پیوند داشت.
در سطح بخشهای گوناگون اقتصاد بریتانیا نیز افزایش قدرت رقابت و آزادی بیشتر با بهبود عملکرد تولید ارتباط داشت. با آغاز عصر تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، انگلستان توانست از فرصتهای ناشی از اشاعه سریع تکنولوژیهای جدید که مستلزم تغییراتی بزرگ در روندهای کاری و سلسلهمراتب مدیریتی بود، بهتر از همتایانش در اروپای قارهای بهره گیرد. این اتفاق با وجود روابط صنعتی از آن نوع که در دهه 1970 وجود داشت و با وجود بخش خدماتی که به شدت تحت نظارت بود، رخ نمیداد.
برخی از نکات مرتبط با این داستان، ارزش یادآوری را دارند.
* نخست اینکه تنها تاچریسم نبود که این تفاوتها را پدید آورد. آزادسازی، پیش از روی کار آمدن تاچر نیز در جریان بود و بعد از او هم اصلاح جدی سیاستهای ضدتراست انگلستان تنها توسط دولت برآمده از حزب کارگر در قوانین سالهای 1998 و 2002
انجام شد.
* نکته دوم این که به طور ضمنی آشکار است که خودداری بریتانیا از امضای معاهده رم در سال 1957 هزینه عمدهای را به خاطر تاثیر نامطلوبش بر عملکرد تولید در اقتصاد این کشور به جا گذاشت.
* نکته سوم اینکه هر چند شرایط حاکم بر انگلستان نمونهای آشکار از خسارت پایداری است که دهه ۱۹۳۰ بر سیاستهای جانب عرضه بر جا گذاشت، اما کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (اوایسیدی) نیز اثراتی مشابه را در نتیجه این بحران مالی متحمل شدند.
خوشبختانه این بار داستان متفاوت بوده است.
*استاد اقتصاد و تاریخ اقتصادی دانشگاه وارویک و CEPR (مرکز مطالعه سیاستهای اقتصادی)
پاورقی
1- The market for corporate control، این عبارتی است که نخستین بار در مقالهای با عنوان «ادغام و بازار کنترل شرکتها» نوشته اچ جی مان بیان شد. به گفته مان، هر چه قیمت سهام یک بنگاه نسبت به چیزی که میتواند در اثر مدیریت بهتر در آن به وجود آید کمتر باشد، خرید این بنگاه برای کسانی که گمان میکنند میتوانند آن را با کارآیی بیشتری مدیریت کنند، جذابتر میشود. م.
ارسال نظر