در این چارچوب؛ جرالد فیرشتاین مدیر برنامه امور شبه جزیره عرب در موسسه خاورمیانه و فاطمه ابوالاسرار محقق غیرمقیم در موسسه خاورمیانه و تحلیلگر ارشد سیاست در مرکز واشنگتن برای مطالعات یمن ۲۳ ژوئیه نوشتند: در ۱۹ ژوئیه، حوثی‌های تحت حمایت ایران در یمن، که به عنوان یک مرجع واقعی در شمال این کشور عمل می‌کنند، یک حمله پهپادی به تل‌‌آویو انجام دادند. اگرچه مقامات اسرائیلی ادعا کردند که «صدها» حمله قبلی حوثی‌ها به اسرائیل انجام شده است، اما این رویداد بی‌سابقه که منجر به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن چند اسرائیلی دیگر شد، پیشرفت‌های قابل‌توجهی در توانایی‌های تهاجمی ارتش یمن از ۷ اکتبر و همچنین عزم آنها برای درگیری مستقیم با اسرائیل را نشان داد.

اسرائیل در واکنش سریع به این حملات؛ الحدیده، پایگاه استراتژیک حوثی‌‌ها و شهر بندری حساس را با حملات هوایی هدف قرار داد. این حملات انبارهای سوخت، سایت‌‌های مرتبط با انرژی و سایر تاسیسات در بندر را هدف قرار داد که باعث آتش‌‌سوزی گسترده در اطراف مخازن سوخت و تشدید درگیری شد.تقریبا و شاید به‌‌طور قطع حمله حوثی‌‌ها به تل‌‌آویو توسط فناوری و حمایت استراتژیک ایران تسهیل شد، و خود پیش‌بینی‌کننده تغییر قابل‌‌توجهی در استراتژی عملیاتی تهران است که احتمالا بازیگران منطقه‌‌ای بیشتری را درگیر می‌کند و شعاع حملات را گسترش می‌دهد.

اطلاعات آمریکا نشان می‌دهد که روسیه به حوثی‌ها موشک‌های ضد کشتی پیشرفته می‌دهد. چنین اقدامی نه تنها درگیری نیابتی بین قدرت‌‌های بزرگ را تشدید می‌کند، بلکه تهدید دریایی ناشی از یمنی‌ها در دریای سرخ، از جمله برای دارایی‌‌های دریایی ایالات متحده و ائتلاف را به‌‌طور قابل‌توجهی تشدید می‌کند. بنابراین، یمن در خطر تبدیل شدن به میدان جنگ برای مبارزات ژئوپلیتیک گسترده‌تر، با عواقب وخیم برای جمعیت غیرنظامی آن است.

از منظر استراتژیک، اقدامات حوثی‌ها صرفا واکنشی نیست، بلکه برای برانگیختن پاسخ قوی اسرائیل طراحی شده است و در نتیجه درگیری را بین‌المللی می‌کند. آنها به خوبی مشاهده می‌کنند که عملیات نظامی آنها باعث جلب حمایت جمعیت طرفدار فلسطین یمن و همچنین جلب همدردی و حمایت سایر بازیگران منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی ناراضی از سیاست‌های اسرائیل شده است. علاوه بر این، حمایت ایران و پتانسیل کمک نظامی روسیه نشان‌‌دهنده یک هدف ژئوپلیتیک گسترده‌‌تر است که حوثی‌‌ها را به عنوان نماینده‌‌ای برای به چالش کشیدن نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه  معرفی می‌کند.

ظرفیت حوثی‌ها و پیامدهای منازعه منطقه‌ای

از نوامبر ۲۰۲۳، حوثی‌‌ها حملات موشکی و پهپادی متعددی را علیه کشتی‌‌ها در دریای سرخ و خلیج عدن انجام و همبستگی با فلسطینی‌‌های غزه در بحبوحه جنگ اسرائیل و حماس را نشان داده‌اند. توسعه پهپادهای پیشرفته حوثی‌‌ها مانند صماد-۳ و یافا؛ با حمایت قابل‌توجه ایران، بر قابلیت‌‌های پیشرفته آنها تاکید می‌کند. به‌ویژه پهپاد یافا که سیستم‌های تشخیص راداری اسرائیل را دور زد، نشان‌‌دهنده جهش قابل‌توجهی در برد عملیاتی و پیچیدگی آنهاست.

گرایش حوثی‌‌ها به فعالیت آزادانه و تهاجمی با پیامد کم، چالش‌‌های ذاتی در برخورد با بازیگران غیردولتی را نشان می‌دهد که با ذهنیت حاصل جمع صفر عمل می‌کنند .به نظر می‌رسد هدف نهایی آنها کنترل کامل یمن باشد. بعید است که حملات اسرائیل به تنهایی مانع حوثی‌ها شود، زیرا قابلیت‌های رو به رشد آنها نشان‌دهنده انعطاف‌پذیری و سازگاری با فشارهای نظامی است. حوثی‌ها در حال تشدید درگیری هستند و با این باور عمل می‌کنند که چیزی برای از دست دادن ندارند: اگر اسرائیل به آنها حمله کند، به شهادت می‌رسند. این قمار حساب شده، درک آنها از چشم‌انداز ژئوپلیتیک و پویایی مداخله بین‌المللی را منعکس می‌کند.

انتقام‌‌جویی اسرائیل علیه یمن می‌تواند فراتر از هدف قرار دادن مواضع حوثی‌‌ها باشد و به طور بالقوه شامل حملات علیه دارایی‌‌های ایران نیز هست. با توجه به روابط نزدیک بین حوثی‌‌ها و ایران، چنین اقداماتی می‌تواند درگیری را تشدید کند و قدرت‌‌های منطقه‌‌ای بیشتری را به خود جلب کند و احتمالا منجر به رویارویی مستقیم بین اسرائیل و ایران شود.

قابلیت‌های بازدارندگی دریایی حوثی ها

عبدالملک الحوثی رهبر انصارالله یمن اخیرا اظهار کرد که «سلاح‌‌های زیردریایی» به ظرفیت‌های این جنبش وارد شده است که نشان‌‌دهنده یک پیشرفت بالقوه در قابلیت‌‌های دریایی است. اعلام عبدالملک الحوثی حاکی از یک تغییر استراتژیک با هدف افزایش توانایی حوثی‌‌ها برای ایجاد کنترل در مسیرهای دریایی حیاتی در دریای سرخ و فراتر از آن است و بر پیچیدگی نظامی در حال تکامل تاکید می‌کند. حوثی‌‌ها با استفاده از فناوری‌‌های پیشرفته که ظاهرا توسط ایران پشتیبانی می‌شود، نه تنها حضور منطقه‌‌ای خود را تثبیت می‌کنند، بلکه تلاش‌‌های ایالات متحده و متحدانش برای تضمین امنیت دریایی را نیز پیچیده می‌کنند.پتانسیل روسیه برای مسلح کردن این جنبش به موشک‌‌های ضد کشتی پیشرفته، لایه دیگری از پیچیدگی را به چشم‌‌انداز ژئوپلیتیکی اضافه می‌کند و خطر یک درگیری گسترده‌‌تر را بیشتر می‌کند و نه تنها تجارت بین‌المللی بلکه دارایی‌‌های دریایی ایالات متحده و ائتلاف را که در منطقه دریای سرخ، باب‌المندب و خلیج عدن فعالیت می‌کنند، به خطر می‌‌اندازد.

معضل حملات برای آمریکا، شرکا و اسرائیل

حوثی‌ها بر این ادراک هستند که عملیات آنها، هم علیه اهداف دریایی و هم علیه اسرائیل، بازدارندگی یا شکست آنها را دشوار می‌کند. آنها در حال ایجاد ائتلاف با بازیگران همفکری مانند ایران و روسیه هستند و از این طریق به قدرت موردنیاز خود دست می‌یابند که به اعتقاد آنها به پیروزی داخلی تبدیل خواهد شد.

استراتژی حوثی‌ها برای ایالات متحده و متحدانش، معضل ایجاد می‌کند. از اکتبر ۲۰۲۳، دولت بایدن تلاش کرده است تا منافع رقیب را متعادل کند: حفاظت از عبور امن دریایی، جلوگیری از گسترش درگیری غزه و حفظ گزینه‌های دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ داخلی یمن.سعودی‌‌ و متحدان عرب خلیج فارس به دنبال راه‌‌حل مذاکره برای درگیری یمن، حفظ آتش‌‌بسی که از آوریل ۲۰۲۲ برقرار است و اجتناب از دور جدیدی از درگیری که می‌تواند آنها را به باتلاق یمن بازگرداند، هستند و آن را در اولویت قرار داده‌‌اند. علاوه بر این، ایالات متحده به دنبال محدود کردن دامنه پاسخ خود به حملات حوثی‌ها برای به حداقل رساندن آسیب به غیرنظامیان است.

ایالات متحده و متحدانش برای حفظ سیاست سه ستونی خود، عملیات‌هایی را برای ایمن‌سازی آبراه‌های حیاتی در سواحل یمن انجام داده‌اند، اما از انجام اقداماتی که امکان مذاکره با انصارالله -برای پایان دادن به درگیری داخلی در آنجا را تضعیف می‌کند- اجتناب کرده‌اند. با این حال، اثربخشی این تلاش‌‌ها به دلیل تداوم حملات حوثی‌‌ها محدود شده است.

تاکتیک‌‌های در حال تحول آنها و مرحله جدید اقدامات تهاجمی، استراتژی ایالات متحده را به طور کامل تهدید می‌کند. در پاسخ، سنتکام از رویکردی گسترده‌‌تر - از جمله اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک در کنار اقدامات نظامی - حمایت کرده است که پیچیدگی تضمین امنیت دریایی در این منطقه ناآرام را برجسته می‌کند.به همین ترتیب، این سوال حیاتی برای اسرائیل باقی می‌‌ماند که آیا خطر رویارویی گسترده‌‌تر با ایران  محتمل است؟

مجهولات و ناشناخته‌های ایران

از اکتبر گذشته، ایران ضمن حمایت از گروه‌های نیابتی خود، به‌ویژه حزب الله و حوثی‌ها برای انجام عملیات نظامی در امتداد مرز شمالی اسرائیل با لبنان و در دریای سرخ، با این حال تاکید کرده که به دنبال گسترش درگیری در غزه نیست. اما تهران احتمالا در مورد خطوط قرمز اسرائیل نامطمئن است - در چه مرحله‌ای تل‌آویو تشخیص می‌دهد که اقدامات بازدارنده‌اش باید فراتر از حمله به اهداف حزب الله یا یمنی‌ها باشد و باید منبع اصلی یعنی ایران را هدف قرار دهد؟ دولت بایدن برای جلوگیری از گسترش درگیری غزه، از جمله ارسال پیام‌‌های عمومی و خصوصی به شدت تلاش کرده است. اما می‌توان انتظار داشت که ایالات متحده از درخواست‌‌های خود برای خویشتن‌‌داری اسرائیل در صورتی که تهدیدها علیه امنیت اسرائیل افزایش یابد، عقب‌نشینی کند. سطح غیر‌قابل تحمل در این مرحله فرضی این است که، اسرائیلی‌‌ها احتمالا تصمیم سرنوشت‌‌سازی اتخاذ کنند.

پاسخ‌های نظامی استراتژیک و سناریوهای آینده

با توجه به افزایش تهدیدها، اسرائیل، ایالات متحده و متحدان آنها می‌توانند چند استراتژی نظامی بالقوه را به کار گیرند. احتمال ارائه موشک‌‌های پیشرفته روسیه به حوثی‌‌ها ممکن است منجر به تنظیم مجدد استراتژی‌‌های ایالات متحده و اسرائیل شود که احتمالا شامل حملات پیشگیرانه یا موضع‌گیری تهاجمی‌‌تر برای جلوگیری از تشدید بیشتر می‌شود. این رویکرد شامل افزایش عملیات تهاجمی با هدف قرار دادن قابلیت‌‌های موشکی و پهپادی، مراکز فرماندهی و خطوط تدارکاتی برای کاهش توانایی یمنی‌ها برای حمله و مختل کردن اثربخشی عملیاتی آنهاست. استراتژی دیگر می‌تواند شامل تقویت اقدامات دفاعی، مانند استقرار تجهیزات دریایی پیشرفته‌تر و سیستم‌های دفاع موشکی برای محافظت از مسیرهای کشتیرانی تجاری باشد. علاوه بر این، افزایش اشتراک اطلاعات و هماهنگی میان متحدان منطقه‌‌ای می‌تواند شناسایی و  رهگیری حملات حوثی‌‌ها را قبل از رسیدن به اهدافشان بهبود بخشد.

سومین امکان، پاسخگویی به درخواست‌‌های دولت عدن برای کمک به بهبود قابلیت‌‌های نظامی خود برای به چالش کشیدن حوثی‌‌ها در زمین است. دولت عدن به طور خاص از جامعه بین‌المللی خواسته است تا ابزاری را برای خارج کردن کنترل بندر حدیده از دست حوثی‌‌ها فراهم کند، کاری که آنها قبل از توافق استکهلم در سال ۲۰۱۹ انجام می‌‌دادند. اگرچه این استراتژی قابل قبول است، اما احتمال کمتری وجود دارد، زیرا ایجاد قابلیت‌های نظامی یمن یک پروژه بلندمدت خواهد بود که به سال‌ها زمان نیاز دارد تا به نتیجه برسد، که البته می‌تواند جنگ داخلی را دوباره شعله‌‌ور کند و پیامدهای جدی طولانی‌مدت برای جمعیت غیرنظامی یمن داشته باشد.

تلاش‌های دیپلماتیک بین‌المللی و ابتکارات صلح

فراتر از گزینه‌های نظامی، پرداختن به زمینه‌های تشدید درگیری و پیامدهای آن مستلزم یک تلاش دیپلماتیک بین‌المللی چند‌وجهی و قوی است. تعامل با بازیگران طرفدار دموکراسی در یمن بسیار مهم است. ایالات متحده باید تلاش‌های خود را برای منصرف کردن روسیه از تسلیح حوثی‌ها، مشارکت دادن کشورهای ثالث برای میانجی‌گری و اعمال فشار دیپلماتیک بر مسکو، دو چندان کند. چنین کانال‌های دیپلماتیک برای جلوگیری از تشدید بیشتر و ایجاد فضایی که برای مذاکرات معنادار مساعد است، حیاتی هستند.

علاوه بر این، استفاده از سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل برای اجرای قطعنامه‌‌های قاطع و اجرای تحریم‌‌ها علیه حوثی‌‌ها و حامیان آنها می‌تواند به توقف جریان تسلیحات پیشرفته و کاهش خصومت‌‌ها کمک کند. رویکرد جامع همان‌طور که سنتکام از آن حمایت می‌کند، با ترکیب اقدامات نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، برای رسیدگی به علل اصلی درگیری و تضمین ثبات بلندمدت در منطقه ضروری است.

گزینه‌های استراتژیک برای یمن

اقدام استراتژیک و سریع برای حل موثر بحران ضروری است، زیرا رویارویی طولانی‌مدت منطقه‌ای تنها هزینه‌ها و رنج را افزایش می‌دهد و مصالحه‌های غیرقابل دفاع را به دنبال دارد. برخی از حامیان یمنی پیشنهاد کرده‌‌اند که مقامات ارشد حوثی‌‌ها هدف قرار گیرند، که می‌تواند حوثی‌‌ها را مجبور به تجدیدنظر در اقدامات خود کند. ترور صالح الصماد، مقام بلندپایه انصارالله در سال ۲۰۱۸، نشان می‌دهد حوثی‌ها ممکن است به تهدیدهای مستقیم علیه رهبری خود پاسخ دهند.

علاوه بر این، تحولات اخیر مربوط به نفوذ و علاقه روسیه به تسلیح متحدان ایران، نیاز به ارزیابی مجدد استراتژیک توسط ایالات متحده و متحدانش دارد. این امر احتمالا مستلزم افزایش حضور نظامی در منطقه خواهد بود. یمن در خطر تبدیل شدن به یک مهره موثر در این رویارویی ژئوپلیتیک گسترده‌تر، با پیامدهای ویرانگر برای جمعیت غیرنظامی آن است. ایالات متحده، متحدانش و اسرائیل در حال حاضر فاقد یک استراتژی منسجم برای مقابله موثر با تهدید هستند. برای این بازیگران ضروری است که به سرعت یک رویکرد شفاف و یکپارچه ایجاد کنند تا از پاسخی قوی و هماهنگ اطمینان حاصل کنند.

در این چشم‌انداز در حال تحول، بسیار مهم است درک کنیم که پیامدهای این اقدامات بسیار فراتر از درگیری فوری خواهد بود و جامعه بین‌المللی را به چالش می‌کشد تا مسیری را به سمت ثبات در منطقه‌ای بی‌ثبات ایجاد کند. استراتژی تشدید تنش یمنی‌ها این پتانسیل را دارد که توازن شکننده قدرت در خاورمیانه را برهم بزند و بر توانایی بازیگران کوچک‌تر برای تاثیرگذاری بر نتایج ژئوپلیتیک بزرگ‌تر از طریق ریسک‌‌ها و اتحادهای محاسبه شده تاکید می‌کند.با آشکار شدن شرایط، سیاستگذاران باید ماهیت چندوجهی این درگیری را تشخیص دهند. مانور حوثی‌‌ها درک زیرکانه پویایی‌‌های منطقه‌ای را نشان می‌دهد و از شکاف‌‌های موجود در رویکرد جامعه بین‌المللی به ثبات خاورمیانه بهره می‌‌برد. محاسبات استراتژیک اکنون نه تنها شامل پاسخ‌‌های نظامی، بلکه شامل تلاش‌‌های دیپلماتیک جامع برای کاهش پیامدهای گسترده‌‌تر این تشدید است. ضروری است که پیگیری فوری امنیتی، تلاش طولانی‌مدت برای صلح و ثبات منطقه‌ای را تحت‌الشعاع قرار ندهد.