این حملات احتمال «نبرد همه‌جانبه» بین دو طرف را افزایش داد، که اگر نه قریب‌الوقوع، حداقل در پارادایم جدید قابل تصور بود. همان‌طور که اخیرا در جنگ روسیه و اوکراین و جنگ دوم قره‌باغ کوهستانی شاهد آن هستیم، نبرد همه‌جانبه می‌تواند به شکل حملات مستقیم به قلمرو و زیرساخت‌‌‌ها بروز کند. اما به‌رغم تشدید تنش اخیر، محدودیت‌هایی بر دو طرف برای تشدید بیشتر به سطحی از درگیری که ممکن است به عنوان نبرد همه‌جانبه تلقی شود، وجود دارد. این محدودیت‌ها نه‌تنها با ملاحظات سیاسی و ژئواستراتژیک، بلکه با توازن نظامی بین طرفین تعیین می‌‌‌شوند.

امکان جنگ بزرگ وجود ندارد

باوجودی‌که هر دو طرف دارای تاسیسات نظامی نسبتا بزرگی هستند، اما هیچ‌‌‌یک از طرفین از قابلیت‌‌‌های نظامی لازم برای مبارزه طی یک درگیری مستمر و مستقیم با دیگری برخوردار نیستند. بدون در نظر گرفتن توانمندی هسته‌‌‌ای اعلام‌نشده، اسرائیل احتمالا توانایی غلبه بر ایران را ندارد. همین‌طور ابعاد فیزیکی ایران، پراکندگی دارایی‌‌‌هایش و زرادخانه‌‌‌های نامتقارن آن به ایران انعطاف‌‌‌پذیری لازم را می‌دهد. اسرائیل نیز نشان داده است که نه‌تنها ظرفیت نظامی دارد، بلکه شرکای آن نیز مایل به تکمیل آنها با قابلیت‌‌‌های جدید هستند.

تهران و تل‌‌‌آویو اساسا نیروهای مسلح خود را نه برای جنگ علیه یکدیگر، بلکه برای خدمت به اهداف راهبردی گسترده‌‌‌تر پیکربندی کرده‌‌‌اند: اسرائیل باید از سرزمین‌‌‌هایی که اشغال کرده در برابر همسایگان از جمله از طریق عملیات پیشرو دفاع کند؛ در حالی که ایران باید از دولت خود محافظت کند و در تعارضات نامتقارن قرار می‌گیرد. اما ساختار نیروی آنها با جنگ‌‌‌های بقا به جای فتح تعیین شده است. بعد از انقلاب، سپاه نقش بی‌‌‌بدیلی در دفاع از جمهوری اسلامی ایفا کرده است. ایران همچنین سرمایه‌گذاری زیادی روی توانایی نامتقارن خارجی خود انجام داده و شبکه‌‌‌ای از شرکای منطقه‌‌‌ای را ایجاد و حفظ کرده است که با آنها اهداف استراتژیک، قرابت ایدئولوژیک (به درجات مختلف) و به طور موثری سیستم‌های تسلیحاتی مشترک دارد.

اسرائیل در طول تاریخ نیروهای مسلح خود را برای دفاع در برابر تهاجم در سطح دولتی از سوی کشورهای همسایه (سوریه و مصر) و اخیرا از سوی گروه‌‌‌های مسلح غیردولتی نامتقارن آماده کرده است و ترکیبی قدرتمند از تسلط را بر اسرائیل قرار داده است اما در حالی که اسرائیل دارای قابلیت ضربت است، نیروهای مسلح خود را برای مبارزات قشون‌‌‌کشی فراتر از پیرامون خود آموزش نداده است.

دو دولت دارای سطوح متفاوتی از آمادگی نبرد در پرسنل و تجهیزات هستند. ایران یک سیاست استخدام انبوه برای دستگاه امنیتی داخلی خود دارد که تنها ‌درصد کمی از آنها تجربه رزمی دارند، اگرچه این تعداد در واحد نخبه نیروی قدس و در میان اعضای نیابتی آن، حزب‌‌‌الله افزایش می‌‌‌یابد. این در تضاد با نیروهای نظامی اسرائیل (IDF)  است که نیروهای ذخیره، سربازان حرفه‌‌‌ای و سیستم‌های تسلیحاتی آن در درگیری‌‌‌های متعدد چند بار قرار گرفته‌اند. اما ارتش اسرائیل به‌رغم سوابق خود در جنگ، هنوز توانایی خود را برای طراحی عملیات جز از طریق وسایل هوایی و اطلاعاتی آزمایش نکرده است. چرخه تحقیق و توسعه بومی ایران به خوبی توسعه ‌یافته است، همان‌طور که تولید و صادرات پهپادهای سری شاهد و موشک‌‌‌های بالستیک و کروز این کشور نشان داده است.

یکی دیگر از عوامل تعیین‌کننده موازنه نظامی، توانایی هر یک از طرفین برای استفاده از شراکت و اتحادهایشان است. شرکای ایران در جهت درگیری نامتقارن با اسرائیل هستند و می‌توان برای دفاع از ایران و به درجات مختلف، اقدامات تهاجمی آن را تکمیل کرد. این در تضاد با شرکای اسرائیل است که اگر آشکارا با انجام عملیات مستقیم اسرائیل علیه ایران مخالفت نکنند، حداقل محتاط خواهند بود. با این حال، اسرائیل می‌تواند به اظهارات اخیر جو بایدن، رئیس‌‌‌جمهور ایالات متحده، اطمینان داشته باشد که آمریکا از آن در برابر هر گونه حملات بیشتر دفاع می‌کند و در این زمینه نمایش شرکای اسرائیل در همکاری با آن در مقابله با حملات موشکی ایران مشاهده شد.

هواپیما و موشک؛ حوزه کلیدی

نیروی هوایی اسرائیل نشان داده توان انجام حملات دقیق در برد با سکوهایی از جمله F-۱۵، F-۱۶ و F-۳۵ را دارد. با این حال، حمله به عمق ایران یک چالش بزرگ لجستیک است. موشک‌‌‌های بالستیک، موشک‌‌‌های کروز و مهمات حمله مستقیم مانند پهپادهای حمله یک‌‌‌طرفه، ستون کلیدی استراتژی بازدارندگی ایران را تشکیل می‌دهند و ایران را قادر می‌‌‌سازد تا عمق دشمن را هدف قرار دهد. برای انجام چنین ماموریت‌‌‌هایی، ایران سرمایه‌گذاری هنگفتی در توسعه داخلی این سامانه‌‌‌ها کرده و زرادخانه متنوعی از موشک‌‌‌ها با برد تا ۲۰۰۰ کیلومتر به دست آورده است. در سال ۲۰۲۲، کنت مک‌‌‌کنزی، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده تخمین زد که ایران تا ۳۰۰۰ موشک بالستیک در اختیار دارد، اگرچه ‌درصد موشک‌‌‌هایی که می‌توانند به اسرائیل برسند، ناشناخته باقی مانده است. اگر رویارویی بین اسرائیل و ایران به یک تبادل طولانی ضربات تبدیل شود، مساله میزان ذخایر اسرائیل اهمیت حیاتی پیدا خواهد کرد.

در حالی که می‌توان از انواع سیستم‌ها برای دفاع در برابر پهپادهای OWA و موشک‌های کروز استفاده کرد، دفاع در برابر موشک‌های بالستیک میان‌برد نیاز به رهگیرهای تخصصی دارد که پس از اتمام، ذخایر آن به راحتی قابل تکمیل نیست و تعداد موشک‌‌‌های Arrow ۲ و ۳ در زرادخانه اسرائیل ناشناخته باقی مانده است. همچنین انتظار می‌رود که دفاع موشکی بالستیک مستقر در کشتی آمریکا به کمک آن بیاید، همان‌طور که در حمله ۱۳ تا ۱۴ آوریل اتفاق افتاد.

ایران قابلیت‌‌‌های موشکی، موشکی و پهپاد OWA-UAV  قابل‌توجهی را با شرکای غیردولتی در غزه، عراق، لبنان، سوریه و یمن به اشتراک گذاشته است. کاربرد این زرادخانه‌ها علیه اسرائیل مختلط است. تنها بازیگر غیردولتی که می‌تواند در جنگ همه‌‌‌جانبه با اسرائیل مشارکت قابل‌توجهی داشته باشد، حزب‌‌‌الله لبنان است که گاهی تخمین زده می‌شود که زرادخانه موشکی آن بین ۱۵۰هزار تا ۲۰۰هزار موشک از جمله موشک‌‌‌های هدایت‌‌‌شونده دقیق را شامل می‌شود. به دلیل نزدیکی جغرافیایی بین لبنان و اسرائیل، دفاع موشکی و هوایی اسرائیل به طور بالقوه می‌تواند هدف دست‌یافتنی‌تری برای حزب‌الله باشد تا خود ایران.

چالش دفاع هوایی ایران با اسرائیل متفاوت است، به‌ویژه اینکه این کشور دارای مساحت جغرافیایی به مراتب بزرگ‌تر است. این نیز از نظر پنهان‌کاری مزایایی را به همراه دارد.  سامانه‌‌‌های موشکی دفاع هوایی قدیمی‌‌‌تر آن دارای قابلیت محدود و احتمالا در دسترس بودن عملیاتی محدودی نیز هستند. سیستم‌های دوربرد مدرن آن مانند S-۳۰۰PMU۲ (RS-SA-۲۰ Gargoyle)  از سایت‌‌‌های کلیدی دولتی، از جمله در اطراف تهران محافظت می‌کنند. آنها همچنین مجموعه‌‌‌ای متفاوت از طرح‌‌‌ها هستند، بنابراین انبارهای انفرادی سلاح‌‌‌ها ممکن است محدود باشد. با این حال، چنین مجموعه‌ای از سیستم‌ها می‌تواند از نظر اقدامات متقابل برای هر مهاجمی نیز مشکل ایجاد کند.

شاید مهم‌تر از آن، اسرائیل و ایران تحت پارامترهای متفاوتی از نظر موفقیت دفاع هوایی عمل می‌کنند. برای ایران، بقا در عملیات ممکن است کافی باشد، در حالی که خسارات و تلفات وارده توسط اسرائیل ممکن است حتی از نظر حمایت داخلی و اعتبار منطقه‌‌‌ای به نفع تهران باشد. در مقابل، اسرائیل با انتظارات برای محافظت تقریبا کامل در برابر حملات موشکی، موشکی و پهپاد، با تحمل کمتر دولت برای تلفات غیرنظامی و نظامی مواجه است.

حوزه دریایی؛ دفاع ساحلی و آزادی دریانوردی

اسرائیل یک نیروی دریایی پیچیده اما متمرکز، از جمله ناوهای موشکی و طیفی از شناورهای گشتی را توسعه داده است. اینها در دفاع از رویکردهای دریایی آن و همچنین کمک به دفاع هوایی محلی موثر بوده است. ظرفیت پرتاب قدرت دریایی اسرائیل فراتر از شرق مدیترانه و دریای سرخ محدود است، به جز نیروی زیردریایی آن، که فرض می‌شود دارای قابلیت حمله به زمین نیز هست.

تهران و تل‌‌‌آویو برای مدتی درگیر یک جنگ در سطح پایین و تا حدی مخفیانه علیه منافع کشتیرانی یکدیگر بوده‌‌‌اند. تهران قابلیت نامتقارن جامعی را در حوزه دریایی توسعه داده است، از جمله شناورهای حمله سریع، باتری‌‌‌های موشک ضد‌کشتی ساحلی و پهپادهای .OWA  این کشور اغلب تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. با این حال، چنین اقدامی به سرعت هرگونه رویارویی را گسترش می‌دهد و به طور بالقوه بر اقتصاد ایران و اقتصاد متحدانش تاثیر می‌‌‌گذارد. یک گزینه محدودتر اما بالقوه مخرب می‌تواند افزایش توقیف کشتی‌‌‌های مرتبط با اسرائیل، حملات محدودتر کشتیرانی در اقیانوس هند و تسهیل حملات بیشتر به رهبری انصارالله (حوثی‌ها) باشد. گزینه‌‌‌های پاسخ مستقیم اسرائیل ممکن است محدود باشد. در حوزه مخفی، از جمله سایبری، هر دو طرف گزینه‌هایی برای تشدید تنش در چارچوب پارامترهای موجود دارند که به طور قابل‌توجهی کمتر از ابزارهای نظامی آشکار خطرآفرین هستند. اسرائیل احتمالا به دنبال کردن و تشدید هدف قرار دادن نیروهای نظامی ایران ادامه می‌دهد و احتمالا آن را به برنامه‌‌‌های خاصی مانند برنامه پهپاد گسترش می‌دهد. ایران همچنین قصد و توانایی سازماندهی عملیات سایبری مخرب را از طریق کادری از هکرهای غیردولتی حامی خود نشان داده است.

خطر جنگ در آینده

در حالی که ایران و اسرائیل دارای قابلیت‌‌‌های نامتقارن هستند، هر دو می‌توانند حملات محدودی را علیه قلمرو یکدیگر انجام دهند، اما امکان حفظ کمپین‌‌‌های متعارف طولانی‌‌‌تر را ندارند. سیاست داخلی، ائتلاف‌‌‌ها و مشارکت‌های بین‌المللی، پیامدهای منابع و چالش‌های لجستیک به عنوان محدودیت‌هایی برای تشدید تنش برای هر دو طرف عمل می‌کند.  با این حال، این محدودیت‌ها مانع از آن نمی‌شود که هیچ یک از طرفین حملات متعارف علیه سرزمین‌‌‌ها و دارایی‌‌‌های مستقل را در چارچوب پارامترهای جدید درگیری‌‌‌های جاری خود ندانند. انگیزه‌هایی نزد هر دو طرف برای تداوم جنگ زیرآستانه وجود دارد. اما این ممکن است تغییر کند.