این حملات که مواضع انصارالله را در پنج استان یمن - از جمله حدیده، حجه و صنعا هدف قرار داد - در پاسخ به حملات این گروه به کشتی‌‌‌ها در دریای سرخ انجام شد. انصارالله که مورد حمایت ایران است، تاکید کرده تنها در صورتی چنین اقداماتی را متوقف خواهد کرد که اسرائیل در جنگ خود با حماس به آتش‌بس متعهد شود، محاصره ۱۶‌ساله غزه را لغو کند و اجازه ورود بدون مانع کمک‌های بشردوستانه به این سرزمین را بدهد. ایالات متحده که مخالف آتش‌‌‌بس در غزه است - با این استدلال که این آتش‌‌‌بس به نفع حماس خواهد بود - به دلیل پیامدهای اقتصادی در حال وقوع، یک واکنش قوی را لازم دانسته است. ارتش یمن از زمان آغاز حملات خود در ۱۹ اکتبر، ۳۰‌درصد از ترافیک جهانی کانتینرهای دریایی و حداقل ۱۲‌درصد از تجارت جهانی دریایی را مختل کرده است که ارزش آن تقریبا یک تریلیون دلار است. شرکت‌های کشتیرانی به طور فزاینده‌ای از دریای سرخ اجتناب و در عوض در اطراف دماغه امید نیک آفریقای جنوبی حرکت می‌کنند.

مقامات آمریکایی مدعی شدند که حملات ائتلاف در ۱۲ ژانویه بین ۲۰ تا ۳۰‌درصد از قابلیت‌های تهاجمی جنبش حوثی‌ها را از بین برده است. حتی اگر این ادعا درست باشد، با توجه به اهداف سیاسی آن و همچنین پنهان کردن سلاح‌‌‌های متوسط و سنگین در کمپ‌‌‌ها و تونل‌‌‌های کوهستانی، بعید است که این موضوع تفاوتی در رفتار و قابلیت‌‌‌های استراتژیک این گروه ایجاد کند. انصارالله برای نشان دادن سرپیچی خود، مدت کوتاهی پس از پایان عملیات، حداقل سه موشک بالستیک ضدکشتی را به سمت دریای سرخ پرتاب کرد. دومین موشک از این سه موشک به سمت ناوشکن U.S.S. شلیک شد. واضح است که آمریکا و متحدانش انصارالله را دست کم گرفته بودند.

برخی معتقدند که چالش دریایی امروز نتیجه سوءمدیریت بین‌المللی درگیری یمن در سال ۲۰۱۸ و سیاست‌های شکست‌خورده مماشات و مهار است. در آن سال، ایالات متحده و بریتانیا تفاهم صلح استکهلم را بر دولت به رسمیت شناخته‌شده بین‌المللی یمن (دولت مستعفی یمن) تحمیل کردند و به این وسیله از بازپس‌گیری حدیده توسط نیروهای این کشور جلوگیری کردند. اینکه این امر پس از اعلام شکست حوثی‌ها از نیروهای دولتی در حدیده رخ داد، به این معنی بود که این گروه توانست پیروزی سیاسی را جایگزین شکست نظامی کند. انصارالله با جسارت از دفاع به حمله چرخید و حکومت بر صنعا پایتخت یمن را تحکیم کرد. همچنین کنترل سرزمینی خود را گسترش داد و به زودی تهدیدی فعال برای پایگاه غنی دولت مستعفی در مأرب و همچنین مناطق ساحلی تحت کنترل ائتلاف عربستان فراتر از حدیده شد.

این تحولات انصارالله را قادر ساخت تا از حمله اسرائیل به غزه برای دستیابی به اهداف داخلی و خارجی استفاده کند. در داخل، انصارالله می‌‌‌خواست کاهش حمایت عمومی را با استفاده از احساسات طرفدار فلسطین و ضد‌مداخله در میان مردم عادی یمن وارونه کند. در خارج، انصارالله می‌خواست نقش خود را در محور مقاومت ایران تعمیق کند، جایگاه منطقه‌ای را تقویت کند و قدرت نظامی را نیز نشان دهد. ایالات متحده در ۱۸ دسامبر عملیات نگهبان سعادت را اعلام کرد، اما برای تشکیل ائتلاف با مشکل مواجه شد. در یک نشانه اولیه از اصطکاک فی مابین، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا به ائتلاف پیوستند اما سپس از آن به دلیل مسائل فرماندهی و کنترل و همچنین احتمال اختلاف‌نظر در مورد دامنه و اهداف ماموریت خارج شدند. اگرچه ایالات متحده قصد تشکیل یک ائتلاف نظامی عربی-غربی را داشت، اما عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر از پیوستن به آن خودداری کردند. 

این چندان تعجب‌آور نبود. این سه کشور، علاوه بر اینکه  به درجات مختلف، سیاست‌‌‌های منطقه‌‌‌ای ایالات متحده را که ماهیتی صرفا واکنشی دارد، تایید نمی‌‌‌کنند، همچنین به مفاد امنیتی ایالات متحده هم اعتماد چندانی ندارند و می‌‌‌خواهند از دیده شدن به عنوان اقدامی به سود اسرائیل اجتناب کنند. ریاض که در حال گفت‌وگوهای صلح با انصارالله است و ابوظبی که عمدتا از درگیری یمن عقب‌نشینی کرده است، ملاحظات دیگری مانند ترس از سرگیری حملات فرامرزی این گروه به عربستان سعودی و امارات را داشتند.  به دنبال این تحولات، ایالات متحده ائتلافی را با بریتانیا، بحرین، کانادا، هلند، سیشل و نروژ و سایر کشورها به وجود آورد. ائتلاف عملیات نگهبان سعادت را آغاز کرد که شامل مانورهای دفاعی برای حفاظت از کشتیرانی در دریای سرخ است. هنگامی که ایالات متحده چنین مانورهایی را ناکافی تشخیص داد، ائتلاف کوچک‌تری متشکل از شش کشور با بریتانیا برای اقدام تهاجمی صورت داد که در ۱۲ ژانویه حملاتی را علیه اهداف انصارالله انجام داد. از آن زمان، این ائتلاف بیش از ۸۰ سایت متعلق به انصار را هدف قرار داده است.

  اما انصارالله به حملات خود به کشتی‌های دریای سرخ ادامه داده و چنین عملیاتی را تا خلیج عدن گسترش داده و بیش از چهار حمله موشکی بالستیک ضد‌کشتی را در آنجا انجام داده است. همچنین، به‌رغم ادعای اولیه مبنی بر اینکه این حملات کشتی‌‌‌های تجاری متعلق به، یا با مقصد اسرائیل را هدف قرار داده است، اما همیشه این‌گونه نبوده است. به عنوان مثال، اگرچه کشتی‌‌‌های Unity Explorer  و Number ۹ هیچ ارتباطی با اسرائیل نداشتند و به آنجا رفت و آمد نداشتند، حوثی‌ها همچنان به آنها حمله کردند. از زمان شروع حملات هیچ وقفه‌ای در عملیات نظامی انصارالله رخ نداده است. از قضا، بانک اهداف آن رشد نیز کرده است. علاوه بر این، بسیار بعید است که حملات هوایی و دریایی به طور قابل‌توجهی توانایی‌های جنبش حوثی‌ها را کاهش دهد. ایالات متحده و بریتانیا اقدامات محدود و نمادین انجام داده‌‌‌اند و همچنان پرسش‌هایی در مورد شناسایی اهداف نظامی با ارزش بالا وجود دارد. انصارالله با دو دهه تجربه در جنگ‌های چریکی، اردوگاه‌ها و پایگاه‌های غیرمتمرکز را اداره می‌کند. زیان محدودی متحمل شده و ممکن است بیشتر متحمل آسیب شود، اما از نظر این گروه ارزش آن را دارد. انصارالله علاوه بر اینکه می‌خواهد جای پای خود را در دریای سرخ تقویت کند، قصد دارد آمریکا را از منطقه بیرون راند.

این گروه با ایران که به دنبال تثبیت حضور در دریای سرخ است، در این هدف شریک است. علاوه بر این، انصارالله اکنون می‌تواند ایدئولوژی دیرینه ضدآمریکایی و ضد‌اسرائیلی خود را تقویت کند. به طور خلاصه، رویکرد کنونی ایالات متحده کارساز نیست. یک جایگزین بهتر، یک استراتژی امنیتی چندبعدی است که امنیت دریایی را به روند صلح یمن مرتبط می‌کند. این رویکرد از یکسو مستلزم حمایت مضاعف از دولت مستعفی یمن است تا نیروهای آن بتوانند نیروهای حوثی را از حدیده خارج کنند. از سوی دیگر، عربستان سعودی و به‌ویژه عمان، که هر دو به طور فزاینده‌ای اعتماد انصارالله را به دست آورده‌اند، می‌توانند این گروه را با پیشنهادهایی مانند شکستن انزوا و بازگشت به عرصه عربی و بین‌المللی ترغیب کنند. این واقعیت که انصارالله از حملات فرامرزی به عربستان سعودی و امارات متحده عربی به اختلال در کشتیرانی دریای سرخ رسیده است، آن را تهدیدی برای زنجیره‌‌‌های تامین جهانی و محرک‌های احتمالی تورم جهانی می‌کند.

به منظور کاهش فشار در جبهه جنوبی دریای سرخ، جایی که کشتی‌‌‌های جنگی و زیردریایی‌‌‌های محافظ مستقر شده‌‌‌اند، انصارالله ممکن است اقدامات خود را به دریای عرب نیز گسترش دهد و حتی با وجود اینکه تصریح کرده که در صورت تغییر سیاست‌های اسرائیل در غزه، حملات دریایی خود را متوقف خواهد کرد، ممکن است در آینده بهانه دیگری برای از سرگیری آنها بیابد. همه اینها مستلزم آن است که ایالات متحده و متحدانش چالش ایجاد شده برای آزادی کشتیرانی در دریای سرخ را از دریچه بحران یمن ببینند و بر اساس آن عمل کنند. در غیر‌این صورت، رویکرد فعلی ایالات متحده احتمالا با شکست‌های مکرر مواجه خواهد شد.