شکلگیری ائتلاف در دریای سرخ چه معنایی دارد؟
بازگشت به ریگانیسم؟
پس از آنکه یک مین شناور ایرانی به کشتی آمریکایی اصابت کرد، رونالد ریگان رئیسجمهور اسبق آمریکا هزینهها را برای تهران افزایش داد. اکنون تاریخ تکرار میشود. گروه ضربت دریایی چندملیتی که برای اسکورت کشتیها در دریای سرخ مستقر شده است، گامی رو به جلو محسوب میشود. ویلیام جی لوتی کاپیتان بازنشسته، معاون اجرایی موسسه هادسون و دستیار سابق بوش پسر ۲۵ دسامبر ۲۰۲۳ در روزنامه والاستریت ژورنال نوشت: سابرینا سینگ، معاون سخنگوی پنتاگون اخیرا تاکید کرد: ما با ارتش یمن درگیری مسلحانه نداریم و بخشی از دلیل حضور ما در منطقه تقویت بازدارندگی است.
چنین سخنانی برای کشتیهای نیروی دریایی ما در دریای سرخ که در چند ماه گذشته در حال دفاع از موشکها و پهپادهای تهاجمی شلیک شده توسط گروههای یمنی مورد حمایت ایران بودهاند، اطمینانبخش نیست. بله، نمایش نیروی دریایی در برابر آتش ارتش یمن چشمگیر است و گواهی بر مهارت خدمه نیروی دریایی ما به شمار میرود. اما آمریکاییها باید بدانند که چرا ایران از ضربه به نیروی دریایی ما منصرف نشده و چرا ملوانان ما مجروح یا کشته میشوند. در واقع تقویت بازدارندگی مستلزم اراده سیاسی برای تحمیل هزینهای است که بسیار بیشتر از هر دستاوردی است که یمنیها میتوانند به آن امیدوار باشند. هر چیز دیگری غیر از این، حالتی است که ملوانان ما را در حالت دفاعی و در مسیر آسیب قرار میدهد. خوشبختانه، ما میدانیم که چگونه بازدارندگی را دوباره برقرار کنیم. ما قبلا اینجا بودهایم.
در ۱۴ آوریل ۱۹۸۸، ناو یو اس اس ساموئل بیرابرتز هنگام اسکورت نفتکشهای کویتی در خلیج فارس مورد اصابت مین ایرانی قرار گرفت. انفجار، کشتی را از مسیر خارج و یک حفره ۳۰ فوتی در زیر خط آب ایجاد کرد که منجر به مجروحیت شدید ۱۰ ملوان شد. همانطور که در گزارش جالب بردلی پنیستون، با عنوان «هیچ افتخاری بالاتراز این نیست: نجات ناو یو اس اس ساموئل بیرابرتز در خلیج فارس» ذکر شده است؛ خدمه کشتی، صفحات فولادی و کابلها را جوش دادند تا از آسیب جدی به دماغه کشتی جلوگیری شود.
چهار روز بعد، به دستور رئیسجمهور ریگان، نیروی دریایی ایالات متحده در حملات ترکیبی، نیروی دریایی ایران را در یک نبرد یکروزه درگیر کرد. هنگامی که خدمه برای پرتاب اولیه از ناو هواپیمابر هستهای یو اس اس اینترپرایز آماده شدند، نمیدانستند که نبرد بعدی به بزرگترین نبرد دریایی و هوایی از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل خواهد شد.پیروزی ما نیروی دریایی ایران را برای بیش از دو دهه دور نگه داشت و به تغییر مسیر جنگ ایران و عراق کمک کرد، جنگی که برای هشت سال منطقه را به هم ریخته بود. ایران دیگر در خلیج فارس مینگذاری نکرد. حمله تلافی جویانه ما سریع و خشن بود. ماموریت ما مستلزم انهدام دو سکوی نفتی ایران بود که به عنوان پایگاهی برای حمله به کشتیها در خلیج فارس عمل میکرد. اسکادرانان از هواپیماهای تهاجمی الکترونیکی EA-۶B Prowler وظیفه داشتند رادارهای کنترل آتش و ارتباطات ایرانی را خاموش کنند تا خدمه هواپیمایی ما بتوانند با خیال راحت به اهداف خود برسند. ایران با فرستادن دو هواپیمای جنگنده F-۴ فانتوم، یک قایق گشتی مجهز به موشکهای هدایت شونده و گروهی از قایقهای تندرو مسلح بوگامر، به جنگ در حال توسعه پاسخ داد.
ایالات متحده این تهدیدها را بیامان پاسخ داد.در حالی که سایر هواپیماهای بال هوایی اینترپرایز عملیات بمباران خود را آغاز کردند، ریگان پس از اینکه ویلیام کرو، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت: «ما به اندازه کافی برای یک روز خون ریختهایم،» حمله را متوقف کرد. پیشرویهای زمینی عراق در ماه آوریل مصادف شد با سرنگونی هواپیمای مسافربری ایرانی توسط ناو یو اس اس وینسنس در ماه ژوئیه. این اثر ترکیبی، تهران را متقاعد کرد که خطر برای ادامه مبارزه بسیار زیاد است. در ماه اوت جنگ ایران و عراق به پایان رسید. اکنون تاریخ تکرار میشود. گروه ضربت دریایی چندملیتی که برای اسکورت کشتیهای دریایی در دریای سرخ در میان افزایش حملات بهآنهامستقر شده است، گامی رو به جلو محسوب میشود. اما اگر دولت بایدن میخواهد یمنیها متوقف شوند، باید به خاطر داشته باشد که ارتش یمن نمیتواند موشکها و پهپادهایی را که دیگر در اختیار ندارد، شلیک کند.