تاریخ شفاهی (۳۲۹)
ملاقات با سازنده سد دز در نیویورک
رضا نیازمند :
شاه در آمریکا مطلع میشود که من در بیمارستان بستری هستم و پزشکان گفتهاند که جسما سالم هستم، ولی باید به کار فعلی خاتمه دهم. شاه یکی از آجودانهایش را با سبد گل و جعبه شکلات به بیمارستان فرستاد و دستور داد هزینه بیمارستان من را سفارت پرداخت کند و در ضمن گفته بود پس از مرخصی از بیمارستان نزد آقای لیلینتال بروم و بعد به ایران بیایم. وقتی من از بیمارستان مرخص شدم و رفتم که صورتحساب بیمارستان را بپردازم به من گفتند: تو کی هستی هم شاه پول بیمارستان تو را پرداخته و هم نخستوزیر ایران. گفتم پس من به جای پرداخت هزینه بیمارستان باید معادل هزینه را دریافت کنم. آنها پول را دادند و من برای بچههایم سوغاتی خریدم. بعد از مرخصی از بیمارستان به نیویورک رفتم و به آقای لیلینتال تلفن کردم، قرار شد فردای آن روز به دفتر او بروم. آقای لیلینتال مدیر یکی از بزرگترین شرکتهای آمریکا بود. او در ایران سد دز را ساخته بود و هکتارها زمین زیر سد را برای کشاورزی آباد کرده بود؛ با شاه هم رابطه خیلی خوبی داشت.