این کارشناس حقوق بین‌الملل و پژوهشگر ارشد اوراسیا در گفت‌‌‌وگو با «ایسنا»، با اشاره به افزایش نیروهای ارتش جمهوری آذربایجان و نیروهایی ملبس به یونیفورم ارتش این کشور به سمت استان «سیونیک» ارمنستان، قره‌‌‌باغ و بخشی از مناطق مرزی ارمنستان در روزهای اخیر، گفت: «به نظر آژیر جنگ سوم بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به صدا در‌آمده است. این تحرکات جمهوری آذربایجان پس از مذاکرات آشکار و پنهان فشرده یک ماه اخیر میان جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی صورت می‌گیرد و انتقال تسلیحات جدید از سوی رژیم صهیونیستی به باکو به پیشنهاد این رژیم و در قبال موافقت رئیس‌‌‌جمهور برای استقرار تسلیحات مضاف بر تسلیحات موردنیاز برای جنگ با ارمنستان انجام گرفته است.»

کاظمی درباره موضع ایران درباره این موضوع گفت: «مهم‌ترین مانع در مسیر استقرار دالان تورانی ناتو، مواضع ایران است. برآورد طرف‌‌‌های مقابل این است که تا زمانی‌‌‌که ایران دچار اشتباه تصمیم‌گیری یا آشوب و اغتشاش داخلی نشود، اجرای دالان تورانی با استفاده از زور ممکن نیست. از این‌‌‌ رو جای تعجب نیست که بیشترین تحرک را برای اغتشاشات در ایران و از سرگیری آن داشته‌‌‌اند.»

وی افزود: «در جدیدترین نوع از این دست تحرکات، مرکز سایبری رژیم صهیونیستی در باکو با همکاری سران جمهوری آذربایجان روی ایجاد اعتراضات در مناطق شمال غرب ایران به بهانه خشک‌‌‌شدن دریاچه ارومیه متمرکز شده‌اند اما آگاهی غیور‌مردمان شمال غرب ایران که شاهد اقدامات ترکیه (سدسازی‌‌‌های روی ارس) و جمهوری آذربایجان (از طریق تغییر مسیر رودخانه‌‌‌های فرعی متصل به ارس) هستند، مانع شکل‌‌‌گیری این اعتراضات شد. البته رژیم تل‌‌‌آویو و باکو در این خصوص نیز دچار اشتباه راهبردی هستند، چنان‌که رزمایش فاتحان خیبر در مهر ۱۴۰۰ همزمان با اغتشاشات صورت گرفت و نشان داد که ایران در جلوگیری از فتنه ژئوپلیتیک در منطقه عزم جدی دارد.» کاظمی درباره خط قرمز ایران در ارتباط با تغییرات مرزها تاکید کرد: اساس رفتار ایران در تحولات جاری قفقاز از جمله رزمایش‌های برگزار شده و احداث کنسولگری در «قاپان» مرکز سیونیک را منافع ملی کشور تشکیل می‌دهد.

اقدامات ایران در راستای خط قرمز مشخص شده مبنی بر جلوگیری از تغییرات مرزی و ژئوپلیتیکی و بسته‌شدن شاهراه‌های تاریخی است. از این منظر، مبانی حقوقی واکنش مقتدرانه نظامی ایران به ماجراجویی‌های احتمالی باکو در سیونیک یا شمال سیونیک عبارتند از: اعمال صلاحیت برای صیانت از منشور سازمان ملل در خصوص احترام به مرزهای بین المللی، پاسخ به تهدید جدی و قریب‌الوقوع نیروهای تکفیری، صهیونی و تجزیه‌طلب که توسط باکو اسکان یافته‌اند و مطالبه عمومی ایرانیان که معتقدند کشور ضمن سکوت طولانی‌مدت در قبال آزار و اذیت شیعیان در جمهوری آذربایجان، نظاره‌گر جنگ دوم قره‌باغ و پیوند باکو و تل‌آویو بوده است. نکته مهم‌تر از منظر حقوقی این‌که تهاجم جمهوری آذربایجان به جنوب ارمنستان «شناسایی» جمهوری آذربایجان را لغو می کند، چون شناسایی فعلی بر مبنای مرزهای بین‌المللی بوده نه مرزهای تحت تجاوز.

این کارشناس در ادامه گفت: «باکو نه بر اساس منافع مردم‌‌‌اش، بلکه تحت‌تاثیر تحریک رژیم صهیونیستی و انگلستان برای ایجاد کریدور جعلی زنگزور تلاش می‌کند، در حالی که با وجود مسیر ایران و «راه ارس» نیازی به چنین کریدوری وجود ندارد. دولتمردان باکو امیدوارند با ایجاد رعب و راه‌‌‌اندازی جنگ روانی علیه ایروان، آنها را مجاب به چشم‌‌‌پوشی از تمامیت ارضی خود کنند.» وی افزود: «دلیل انتشار گسترده ویدئوهای گسیل ارتش جمهوری آذربایجان به مرزهای ارمنستان و قره‌‌‌باغ برای همین کارکرد جنگ روانی است. البته احتمال دارد که در صورت به نتیجه نرسیدن این هدف، راهکار نظامی پیگیری شود. در این صورت با هدف غافلگیر و منفعل‌‌‌کردن ایران احتمال دارد که اشغال جنوب ارمنستان از ناحیه جرموک و شمال استان سیونیک صورت گیرد نه از نوار مرزی ایران و ارمنستان. حال آنکه تبعات ژئوپلیتیکی هر دو سناریو برای ایران یکی است و تهران فارغ از محل تجاوز نظامی، اقدامات لازم برای جلوگیری از تغییرات مرزی با تمرکز بر اقدامات چندوجهی را اجرا خواهد کرد.»

به گفته این کارشناس، ایران به خوبی می‌‌‌داند که فتنه ژئوپلیتیک دالان تورانی ناتو و اشغال سیونیک علاوه بر اینکه با هدف ضربه‌‌‌زدن به ایران، روسیه و چین در زمینه‌‌‌های چهارگانه «معادلات انرژی، معادلات ترانزیتی، ترویج پان‌‌‌تورانیسم و توسعه ناتو به هارتلند قفقاز و آسیای مرکزی» صورت می‌گیرد، در فاز بعدی، به‌‌‌زعم طراحان، ایجاد تجزیه‌‌‌طلبی در مناطق شمال‌‌‌غرب ایران را دنبال می‌کند؛ موضوعی که حتی در کتب درسی باکو نیز تبلیغ می‌شود. در واقع تبعات ژئوپلیتیک تحقق فتنه دالان تورانی ناتو کمتر از جدایی بحرین از ایران نخواهد بود. بنابراین در صورت شروع جنگ سیونیک، محوریت اقدامات ایران این خواهد بود که علاوه بر جلوگیری از تغییرات مرزی، شرایط جدیدی را برای جبران پسرفت‌‌‌های چند ساله اخیر در قفقاز و تغییر بنیادین معادلات در این منطقه ایجاد کند.