محمدرضا شهبازی، مجری برنامه سیدخندان و پاورقی است. «سیدخندان» کپی ناموفقی از برنامه خندوانه است که تلاش کرده بود با شیوه‌ای وزین و متفاوت از بینندگانش خنده بگیرد. اما خبر بازگشت گلزار و رشید‌پور که رسانه‌ای شد شروع جنگ موافقان و مخالفان سیاست فعلی بود.

شهبازی در نیمه مرداد ماه توییت کرده بود: «ما اینور پاورقی می‌سازیم، میگیم سلبریتی باید در خدمت رسانه باشه، هماهنگ با سیاست‌های نظام باشه، باید با سلبریتی‌ای که وسط شلوغی‌ها آب به آسیاب دشمن می‌ریخت برخورد بشه، بعد اونور گلزار و رشیدپور دارن گرم میکنن برگردن روی آنتن. ا‌ینور بچه‌ها با بی‌پولی ساختن، فحش خوردن... خانواده‌هاشون اذیت شدن و... اونور هم طرف یه سال رفته دوراش رو زده، عشق و حالش رو کرده، به ریش نظام خندیده، توی لایو و... کلفت بار نظام کرده، حالا که به‌واسطه دوربودن از آنتن یک کم مخاطبش کم شده، قشنگ میشینه توی هواپیما از کیش می‌آد تهران برنامه‌ای چند ده میلیون میگیره و برمیگرده؛ این وسط هم بی‌خیال آرمان و روح‌الله؛ بی‌خیال بدن عجمیان که روی آسفالت خیابان کشیده شد؛ بی‌خیال صدای بی‌رمق علی‌وردی که در لحظات آخر هم داشت رجز می‌خواند. ‌ای دنیا... » اما محمدرضا نجارزاده، مدیر گروه اجتماعی شبکه ۳ در پاسخ به محمدرضا شهبازی، مجری صداوسیما نوشت: «امروز نظرسنجی برنامه فاخرت اومد مخاطب سیدخندان ۵ درصد... به چی می‌نازید؟»

از دلایل ریزش مخاطبان تلویزیون می‌تواند حذف برنامه‌های پرمخاطب قبلی باشد، اما علاوه بر این، برخی مدیران شبکه‌ها و مجریان حذف شدند. چهره‌هایی که در زمره سلبریتی‌ها محسوب می‌شدند و مخالف مشی آقای جلیلی بودند. اما وضعیت مخاطبان کنونی صداوسیما چندان خوب نیست و باید تغییر بزرگی رخ دهد. خبر بازگشت رضا رشیدپور با برنامه سیم‌آخر به شبکه سه، می‌تواند همان تغییر بزرگ باشد. تغییری به بزرگی آشتی آقای جلیلی با سلبریتی‌ها که خلاف مشی سابق اوست. تغییری که شهبازی را مجبور به واکنش کرد. آبان ماه سال گذشته بود که جلیلی گفته بود: «سلبریتیزم سخیف که صداوسیما در مواردی به آن مبتلا شد و امروز شاهد عوارض و عواقب آن است، اتفاقی است که نیاز به بررسی و کار دارد و این بر عهده رسانه ملی است که برای دورشدن از این معضل، در دو حوزه مهم یعنی در نسبت با جمهور و نخبگان نقش‌آفرینی موثر کند.»

قهر رسانه‌ای؛ نشانه یک آشتی‌کنان

محمدرضا شهبازی در فیلمی توضیح داده که «از اجرای برنامه پاورقی کناره‌گیری کردم. خلاصه‌‌اش اینکه قرار نیست بسیجی فحش‌خور زمان فتنه و جنگ و... باشه و در عافیت، سلاح‌ورزی‌ها و رشیدپور‌ها و آخوندی‌ها، در میدان اقتصاد و فرهنگ و سیاست جولان بدن. قرار نیست هنوز سال شهید عجمیان و علی‌وردی نشده، فعالان و ساکنان و مشوقان فتنه برگردن روی آنتن. ما زورمون به هیچ‌کس هم نرسه، به خودمون که میرسه! زورمون میرسه یقه خودمون رو بگیریم که آهای! مرد حسابی، بلند شو، داد بزن، نذار فحش به نظام و انقلاب و نایب امام زمان و شهدا عادی بشه. بلند شو یه دادی بزن که خون شهید آب جوی نیست که راه بیفته کف خیابون و هنوز سالش نشده به بهانه‌های مختلف اونایی که روی خونش پا گذاشتند رو برگردونید به آنتن. بلند‌شو فریاد بزن اون بدن عجمیان روی آسفالت داغ اتوبان کشیده نشد که شما برید سراغ اونایی که دور بدنش هلهله می‌کردن. امیدوارم خدا عاقبت همه‌مون رو ختم به خیر کنه.» اعتراضات او و هوادارانش از چند روز قبل که بحث بازگشت رشیدپور منتشر شد، آغاز شده بود. اما این خداحافظی دوشنبه‌شب، ماجرا را وارد فاز تازه‌ای کرد. اما بعد از انتشار این فیلم تحلیل‌ها آغاز شد که بخشی از آن معطوف به تغییر در معاونت‌های سازمان صداوسیماست. چند روز قبل «تابناک» خبر از تغییرات قریب‌الوقوع در چهار معاونت رسانه ملی داد که شامل معاونت‌های سیما، صدا، معاون سیاسی و احتمال ادغام قریب‌الوقوع ساترا در معاونت فضای مجازی بود. از مجموع گمانه‌زنی‌ها و تحلیل‌ها می‌توان نتیجه گرفت ورود و خروج چهره‌های سابق تلویزیون و چهره‌های تازه، برآیند ‌تغییرات مدیریتی تازه برای یک تحول در آمار مخاطبان است یا حداقل جلوگیری از ریزش بیشتر آنهاست.

برخی از منتقدان اصولگرای رویکرد جلیلی در تحلیل بازگشت سلبریتی‌ها به تلویزیون معتقدند: این شروع برخورد سخت جماعت جلیلی با «دیوار واقعیت» در مدیریت سازمان است. سازمانی یکدست شده که حلقه اول جلیلی معترضان به رشیدپور هستند و این نشانه جنگ در طبقه مدیریت است. فیلم منتشره شهبازی چند واکنش دارد. یک گروه معتقد است که این رفتار، نوعی اعمال فشار و زنگ خطری است که می‌تواند همه را در معرض اتهام قرار دهد و در مقابل عده‌ای را وارث خون شهدا بداند و حضور عده‌ای را خیانت به خون شهدا.

بخش دیگر واکنش‌ها حق را به شهبازی می‌دهند و سوال می‌کنند چرا افرادی مانند رشیدپور یک‌بار دیگر باید به تلویزیون بازگردند. این در حالی است که زمزمه‌های بازگشت محمدرضا گلزار هم قوت گرفته است. سوال اصلی آن است که چرا این افراد؟ سلبریتی‌هایی که از ابتدا قرار بود بروند.

موضوع ریزش مخاطب صداوسیما بسیاری جدی مطرح شده و مورد انتقاد قرار گرفته بود. خبرگزاری‌های فارس، تسنیم و چند روزنامه اصولگرا‌ در ماه‌های اخیر به صورت رسمی و مشخص آقای جلیلی را مخاطب قرار دادند و نسبت به وضعیت تلویزیون انتقاد کردند و وضعیت آن را مورد انتظار و تایید حزب‌اللهی‌ها ندانستند. احتمالا فشاری که روی دوش آقایان پیمان جبلی و وحید جلیلی بوده، آنها را وادار به تغییر و حتی انعطاف کرده است. تصمیمی که حتما سخت بوده است. وحید جلیلی به عنوان فردی آرمان‌خواه، سال‌ها به عنوان منتقد جدی تلویزیون صحبت می‌کرد. او مهر ۱۳۹۷ در مراسم شروع به کار رسمی تشکل جامعه رسانه اسلامی در دانشگاه صداوسیما، به عنوان یک کارشناس فرهنگی گفته بود: «همان خدایی که خرمشهر را آزاد کرد؛ ان‌شاء‌الله سازمان صداوسیما را از دست اقلیتی که ادعای بی‌شماری دارند، آزاد کند.» احتمالا ورود او به عنوان قائم‌مقام صداوسیما همان فتح بوده است. همراه او، کسانی که آرمان‌شان شیوه و مسلک او بود نیز پا به صداوسیما گذاشتند؛ کسانی همچون شهبازی که خود را یک بسیجی و انقلابی معرفی می‌کند.

اما فشارهای ماه‌های اخیر جلیلی را به سمت چهره‌های برنده سوق داده است و شروع آن با شبکه سه است؛ اتفاقا آقای فروغی شبکه سه استاد ساخت برنامه‌های پرطمطراق و پرهزینه است، نتیجه همه برنامه‌هایش مثبت و موفق نبوده، اما شروع دوباره این نوع برنامه‌ها با رشیدپور و گلزار، می‌تواند چراغ سبزی به سایر شبکه‌ها برای یک آغاز دوباره باشد. هر چند این آشتی‌کنان برای بدنه جلیلی همچون آقای شهبازی و دیگرانی خوش نیاید و آنها را مجبور به خروج کند، اما این تنها راه مقابله با انتقادها علیه جبلی و جلیلی بود. آنها باید دست به تغییر می‌زدند و این تغییر را با بازگشت آهسته و آرام به مسیر قبلی شروع کردند.