اعتدالیون می‌آیند

با توجه به اینکه دوره پیش‌ثبت‌نام آغاز شده، بحثی در ارتباط با فعال شدن جریانات مختلف در فضای انتخابات در رسانه‌ها مطرح می‌شود و شایعاتی وجود دارد؛ همزمان با آغاز فعالیت شورای ائتلاف و شورای وحدت، درمورد آقای لاریجانی نیز شایعاتی وجود دارد. با توجه به فعل و انفعال‌هایی که در فضای سیاسی کشور و به ویژه در مجلس می‌بینید، نظرتان در مورد آرایش نیروهای سیاسی در انتخابات پیش‌رو چیست؟

موضوع مهم روز در کشور، انتخابات است. انتخابات وجوه مختلفی دارد و وجه اصلی آن مردم هستند که بنا است پای صندوق رای بیایند و رای بدهند. وجه دیگر نامزدها هستند که بنا است بیایند و ثبت‌نام کنند. وجه سوم آن هم حاکمیت است که قرار است این دو وجه را در بحث صلاحیت‌ها، برگزاری انتخابات و کم و کیف کار تنظیم کند. هر کدام از این وجوه به نوبه خود مهم و قابل بررسی است. آنچه در حال حاضر در سطح جامعه قابل بررسی است و هم بر اساس نظرات مردم در نظر‌سنجی‌های رسمی دریافت می‌کنیم و همچنین وقتی به عنوان نماینده با مردم سرو کار داریم و در بین مردم هستیم می‌بینیم؛ هنوز خیلی شور و شوق و جنبش انتخاباتی در میان رای‌دهندگان وجود ندارد. دلیل آن هم به عملکرد دولت و مجلس و در مجموع عملکرد حاکمیت برمی‌گردد. مردم در انتخابات مجلس و دولت شرکت کردند و خروجی خوبی نگرفتند.

حتی بر اساس برخی اخبار حدود نیمی از مردم حتی زمان انتخابات مجلس دوازدهم را هم نمی‌دانند؛ چیزی در این زمینه شنیده‌اید؟

جامعه ما این‌گونه نبود مگر آنکه برخی بی‌میلی‌ها و سرخوردگی‌ها ما را به این سمت ببرد. اتفاقا در این حوزه‌ها جامعه ما از جوامع فعال در دنیا بود که مردم به مسائل سیاسی روز خیلی می‌پرداختند. باید اقدامی کرد تا شور و شوق و انگیزه را در میان مردم ایجاد کنیم که برای تعیین سرنوشتشان پای صندوق‌های رای بیایند. اگر مردم سرنوشتشان را تعیین نکنند، سرنوشتشان را تعیین خواهند کرد ولو اقلیتی بسیار محدود. در این شرایط اینکه بگوییم مجلس و دولت در ۵ ماه باقی مانده تا انتخابات کارآمد شوند و شق‌القمری صورت بگیرد و مردم ایمان بیاورند، بعید است. در اینجا گره کار دست حاکمیت و نهادهایی است که بنا است انتخابات را برگزار و نظارت کنند. البته بخشی از این گره دست کسانی است که قرار است به عنوان انتخاب شونده و نامزد حضور پیدا کنند.

به نظر می‌رسد همین جریان‌ مجددا برای انتخابات حداقلی، اقداماتی را طراحی کرده‌اند که خروجی مهم آن را می‌توان در اصلاح قانون انتخابات دید که هماهنگی در حوزه حاکمیتی انتخابات را شاهد بودیم برای اینکه این اصلاحیه صورت بگیرد. اگر اصلاح قانون انتخابات را بررسی کرده باشید جزو محدود طرح‌هایی بود که ۵ تا ۶ بار رد شد و بار دیگر در دستور قرار گرفت. همچنین چندین بار این طرح به کمیسیون برگشت و خلاصه اصراری بر اصلاح قانون انتخابات در مجلس وجود داشت. همچنین برای تصویب این اصلاحیه اصولی از قانون اساسی و مواد متعددی از آیین‌نامه داخلی مجلس زیر پا گذاشته شد تا این اصلاحیه به نتیجه برسد. یکی از موارد مهم اصلاحیه قانون انتخابات، ثبت‌نام زودهنگام بود. برداشت من این است که ثبت‌نام زودهنگام راه و مسیری برای حذف یک عده‌ای است تا به دست خودشان در انتخابات حضور پیدا نکنند. اصرار و هماهنگی‌های بسیار محکمی که در این راستا وجود داشت حاکی از این بود که هدف بزرگی تعقیب می‌شود و صرف این نبود که ثبت‌نام ۴ ماه زودتر یا دیرتر باشد؛ بلکه تئوری محکمی پشت این اصلاحیه قانون انتخابات وجود داشت.

هدف از اصلاح قانون انتخابات چیزی نیست جز اینکه افرادی در انتخابات مجلس ثبت‌نام نکنند. افراد بسیاری ۶ ماه قبل از انتخابات خودشان را در معرض فضای سیاسی جامعه که متاسفانه بداخلاقی‌های زیادی در آن جاری شده قرار نمی‌دهند. این افراد بدون هزینه و دردسر با قانون ثبت‌نام زودهنگام حذف می‌شوند. به همین دلیل برداشت من این است که اراده‌ای برای یک انتخابات حداقلی مجدد وجود دارد و درست به همین خاطر اعتقاد دارم همه کسانی‌که احساس مسوولیت می‌کنند به خاطر نظام، ایران و مردم اگر می‌توانند در انتخابات شرکت کنند. هر کسی که در خود قابلیتی می‌بیند حتما در انتخابات ثبت‌نام کند تا بتوان راهکار ناصوابی را که در پیش گرفتند، خنثی کرد. به نظر من مجلس نباید از عقلا؛ سرآمدان و نخبگان جامعه خالی شود. اما در خصوص ائتلافی که اشاره کردید که یک عده‌ای فعال هستند؛ به نظر می‌رسد این ائتلاف و این جریان قبل از اینکه کاری را شروع کنند باید ابتدا از ملت به خاطر دست‌پختشان در مجلس و دولت عذرخواهی کنند که خروجی آن شرایط امروز است. اگر عذرخواهی نکنند اقبالی در جامعه نخواهند داشت و باید به جامعه به دلیل طراحی که کردند پاسخگو باشند.

این جریان مکانیزم خالص‌سازی را مدیریت و دنبال کردند که نتیجه خالص‌سازی را در حوزه‌های فرهنگی، اقتصاد، مسائل سیاسی و سیاست خارجی و... می‌بینیم. وضعیتی که در حوزه‌های مختلف داریم خروجی جریانی است که به عنوان پدر معنوی وارد و حق زیادی برای خودشان قائل شدند و مدیریت کردند و کار را به اینجا رساندند. بنابراین این جریان ابتدا باید پاسخگو باشند سپس به دنبال مکانیزم‌های جدید یا ادامه روش‌های قبلی‌شان بروند.

آنچه دیده می‌شود این است که این جریان در بحث خالص‌سازی به شرایط موجود هم بسنده نمی‌کنند و اشاره می‌‌کنند که باید انقلابی‌تر و خالص‌تر از این افراد را بیاوریم. این امر نشان می‌دهد که این جریان در یک فضایی سیر می‎کنند که کاملا جدا از جامعه و واقعیت‌های امروز است. نظام باید تصمیم بگیرد که آیا کماکان کار را می‌سپرد به همین افرادی که در ۳‌-۴ سال گذشته کشور را از نظر سیاسی با پدرخواندگی خودشان چنین مدیریت کردند و کار را به اینجا رساندند؟ یا اینکه می‌خواهد کار را به ملت بسپارد و مردم سرنوشت خودشان را تعیین کنند. حضور مردم پیش‌شرط اساسی دارد که آن هم حضور نامزدهای طیف‌های مختلف فکری و سیاسی در میان نامزدهای مجلس دوازدهم است. اگر چنین باشد و مردم احساس کنند نخبگان، عقلا و فرهیختگان جامعه جلو آمدند و فضا برای آنها باز شده که کارهای کشور را سامان بدهند، در این شرایط مردم هم پای کار می‌آیند. مردم کشورمان، هوشیار هستند اگر مشارکت مردم در انتخابات پایین است دلیل منطقی و درستی دارند. اگر در جایی مشارکت بالایی دارند باز هم دلیل موجهی دارند. مردم هوشیار هستند و نظام و کلیت قانون اساسی را هم قبول دارند.

 اگر در ذیل قانون اساسی، نظام فضا را برای ورود نامزدهای متنوع از سلیقه‌های سیاسی مختلف کشور باز کند؛ حتما مردم هم پای کار می‌آیند و در این شرایط مجلسی شکل می‌گیرد که می‌توان گفت عصاره فضایل ملت است و می‌تواند کاری را پیش ببرد. البته هر کسی که به مجلس دوازدهم راه پیدا کند وظیفه سنگینی در ابتدای کار دارد و ابتدا باید جایگاه مجلس را احیا کند. در حال حاضر جایگاه مجلس در راس بودن و مهم بودن نیست. مجامع و شوراهای مختلف جای مجلس را در تصمیم‌گیری‌ها و قانون‌گذاری‌ها گرفته‌اند و مجلس را از آن جایگاه پایین آورده‌اند. بنابراین احیای جایگاه مجلس، نخستین تکلیف مجلس دوازدهم است.

البته در صورتی‌که کسانی به مجلس راه یابند که قانون اساسی، مجلس و اختیارات نمایندگان را بشناسند و مجلس را به جایگاه اصلی این نهاد برگردانند. آن زمان این افراد برای مسائل مختلف کشور خصوصا برای برون‌رفت از مشکلات سیاسی و اقتصادی که کشور با آنها درگیر است، ریل‌گذاری می‌کنند.

شما به نشانه‌هایی اشاره کردید که برخی جریانات سیاسی با توسل به یکسری اقدامات به دنبال مشارکت حداقلی هستند. یکی از آن نشانه‌هایی که بر شمردید مربوط به اصلاح قانون انتخابات مجلس بود. باتوجه به همین مقوله شما چطور انتظار دارید که هم همه فرهیختگان و نخبگان در انتخابات مشارکت کنند و هم مردم امید داشته باشند و پای صندوق رای بیایند و در انتخابات مشارکت داشته باشند؟

آنچه من اشاره کردم حذف بر اساس نیامدنشان بود، خصوصا ثبت‌نام زودهنگام. اتفاقا راه مقابله با این موضوع، ثبت‌نام گسترده افراد است. کسانی‌که در خودشان این توان و شایستگی را می‌بینند که می‌توانند در مجلس مفید باشند باید در انتخابات شرکت کنند. اگر این افراد ثبت‌نام گسترده‌ای را انجام دهند طبیعتا آن بخش از آن پیش‌بینی‌ها خنثی می‌شود.

چه افرادی مدنظر شما هستند؟

افرادی که می‌توانند و باور دارند که می‌توانند. افرادی که قانون اساسی، مجلس و جایگاه مجلس و نماینده و در عین حال چالش‌های اصلی جامعه را هم می‌شناسند.

اگر بخواهیم به صورت مصداقی صحبت کنیم، فکر می‌کنید چه کسانی واجد این شرایط هستند؟

در همه جریان‌های سیاسی امکان دارد که چنین افرادی وجود داشته باشند. این موضوع را برای یک جریان سیاسی نمی‌گویم. بلکه می‌گویم از همه جریان‌های سیاسی و حتی جریانی که در حال حاضر خالص‌سازی را دنبال می‌کند؛ اگر نیروهای توانمند، کارآمد و موثری دارد برای انتخابات مجلس بفرستد. منظور من همه جریان‌های سیاسی بود و یک جریان خاص سیاسی مدنظرم نبود. اما آنچه در حال حاضر به نظر می‌رسد جریان اصلاح‌طلبی و اعتدال برای ثبت‌نام تمایلی ندارند. معتقدم در میان این دو جریان نیروهای کاربلد و کارآمد حضور دارند و اگر ثبت‌نام کنند می‌توانند کارهای مفیدی انجام دهند.

باتوجه به اخبار و اطلاعاتی که دارید این جریان برای انتخابات مجلس دوازدهم حضور پیدا می‌کند؟

با توجه به آنچه من دریافت کردم نظرات متفاوت است. بخشی از این جریان می‌گویند ما برای خدا، مردم و ایران در انتخابات شرکت می‌کنیم تا کمک کنیم. اگر هم اجازه حضور در انتخابات را ندادند حداقل تکلیف از ما ساقط می‌شود و نمی‌گویند که نیامدند. چون زمانی‌که جریانی در انتخابات شرکت نکند می‌گویند خود این جریان می‌دانست که اقبالی در میان مردم ندار‌د و هزار جور حرف درست می‌کنند. اما زمانی‌که برای حضور در انتخابات ثبت‌نام کنند، ‌اگر به مشکلی برخوردند حداقل می‌گویند ما تکلیفمان را عمل کردیم و مردم هم می‌دانند که ما احساس مسوولیت کردیم، اما اجازه ندادند، این موقع قضیه فرق می‌کند.

جریانی که می‌گوید برای خدا و ایران در انتخابات شرکت می‌کنیم اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم، چه جریان و چهره‌هایی را در جریان اعتدال و اصلاح‌طلبی را شامل می‌شود؟

صحبت من فراجناحی است و بر جناح خاصی تمرکز نمی‌کنم. در جریان اصولگرا کسی نگران تایید صلاحیتش نیست و هرکسی که دوست دارد در انتخابات شرکت می‌کند. اما در جناح مقابل نگرانی‌ها، سوابق و گذشته‌ای در مجالس قبل وجود دارد و اتفاقاتی افتاده که احتیاط می‌کنند. این موضوع جریانی نیست و آنهایی که نگاه دقیق و عمیق به مسائل دارند و می‌بینند که کشور از نظر فرهنگی، دینداری، زندگی اجتماعی، سبک زندگی، معیشت، اقتصاد و جایگاهش در میان کشورهای همسایه و بین‌المللی چه شرایطی دارد؛ احساس می‌کنند که باید کشور را کمک کنند. منظور من فلان حزب و جریان نیست و افرادی هستند که اسم و نشان حزبی ندارند و در کشور ما احزاب خیلی فعالیت موثری نداشتند یا امکان آن نبوده است. البته یکی از ضعف‌های اساسی ما در نظام سیاسی است که احزاب فعالیت جدی ندارند و اگر امروز شاهد این مشکلات هستیم بر می‌گردد به نبود یا فعالیت نکردن احزاب سیاسی. برخی هم شخصی فکر می‌کنند.

این کنش‌ها را از چهره‌هایی مانند علی لاریجانی، حسن روحانی، محمد خاتمی، علی‌اکبر ناطق نوری و چهره‌هایی که مرجع هستند، شنیده‌اید؟

این تعبیر، تعبیر خودم بود. اما این چهره‌ها که دلسوز نظام، کشور و مردم هستند، همه‌چیز را برای خودشان نمی‌خواهند. برخی نظام و مردم را دوست دارند؛ به شرطی که به آنها رای بدهند. اما یک عده‌ای برایشان مهم نیست که باشند یا نباشند و رای بیاورند یا نیاورند. این افراد احساس تکلیف می‌کنند که باید در انتخابات حضور پیدا کنیم و فعال باشیم. اگر هم عده‌ای کنار بنشینند، عده‌ای اقلیت می‌آیند و سرنوشت کشور را رقم می‌زنند و همان‌طور که دیدیم بلد نیستند و اشتباه اقدام می‌کنند.

آنچه از صحبت‌های نزدیکان جریان آقای علی لاریجانی و برخی از اصلاح‌طلبان مانند کارگزاران می‌توان متوجه شد پیگیری یک استراتژی خاص است مبنی بر اینکه فعلا چون مرحله پیش‌ثبت‌نام است نامزدها ثبت‌نام کنند، اما مشارکت در انتخابات را منوط به رفتار حاکمیت در قبال تایید صلاحیت اکثریت نامزدها می‌کنیم، این را می‌پذیرید؟

این موضوع طبیعی است که یک شخصی برای مثال ۱۰۰ نفر را برای انتخابات معرفی می‌کند و اگر این افراد تایید صلاحیت نشوند موضوع منتفی می‌شود. اگر نامزدهای این جریان نتوانند در انتخابات حضور پیدا کنند این افراد به چه کسی رای بدهند؟

یعنی می‌توانیم بگوییم استراتژی جریان اعتدال ثبت‌نام حداکثری است، اما مشارکت در انتخابات مشروط به رفتار حاکمیت است؟

نمی‌توانم این موضوع را به جریان اعتدال نسبت بدهم. من می‌گویم همه عقلای سیاسی کشور در حال حاضر علاقه‌مند هستند که ثبت‌نامی صورت بگیرد و آنهایی که می‌توانند بیایند و ثبت‌نام کنند. این موضوع شاید در میان اعتدال که به عقلانیت هم معروف است پر‌رنگ شود؛ اما جریان خاصی ملاک نیست و افرادی که دلسوز هستند و عاقلانه فکر می‌کنند توصیه‌شان این است که باید الان ثبت‌نام و در انتخابات شرکت کرد.

یعنی تنها جنبه توصیه‌ای به افراد دیگر دارد و خودشان نمی‌خواهند مشارکت کنند؟

افرادی که توصیه می‌کنند خودشان هم عمل می‌کنند مگر آنکه کسی شرایطش را نداشته باشد.

یعنی با توجه به اطلاعاتی که شما از چهره‌های سرشناس به ویژه جریان اعتدال دارید، به نظرتان چه کسانی در انتخابات پیش‌رو ثبت‌نام خواهند کرد؟

پیش‌بینی من این است که چهره‌های زیادی ثبت‌نام می‌کنند، اما در مورد اسم بردن از اشخاص، این موضوع خیلی سلیقه من نیست و اطلاع قطعی ندارم. از کجا بدانم آقای روحانی قطعا می‌آید یا نمی‌آید؟ من می‌دانم و از افراد مختلف شنیده‌ام که آقای روحانی، آقای لاریجانی و آقای جهانگیری، افراد و اطرافیانشان را برای ثبت‌نام در انتخابات تشویق می‌کنند، اما از اینکه چه تعدادی ثبت‌نام می‌کنند و اینکه خودشان ثبت‌نام می‌کنند یا خیر اطلاع دقیقی ندارم. معتقدم زمان باقی مانده برای ثبت‌نام در انتخابات مجلس یک زمان طلایی است. اگر بخواهیم برای سرنوشت کشور نقش ایفا کنیم؛ هر کسی که احساس می‌کند که می‌تواند نقشی ایفا کند و شرایط لازم را دارد، باید برای انتخابات مجلس ثبت‌نام کند. من هم ثبت‌نام می‌کنم و حتی در حوزه انتخابیه‌ام دوست دارم کسانی‌که فکر می‌کنند می‌توانند برای مجلس دوازدهم مفید باشند و به کشور کمک کنند، حتما باید ثبت‌نام کنند و پیش‌داوری در خصوص تایید صلاحیت نداشته باشند. امیدواریم که نظر حاکمیت و دستگاه‌هایی که انتخابات را اجرا و نظارت می‌کنند مانند سایر دلسوزان باشد و به خاطر نظام، ایران و برون‌رفت از مشکلات و فضاهایی که در حوزه‌های مختلف به ویژه در مسائل اقتصادی و معیشتی داریم، نظر مساعدی را اعمال کنند.

مطلع شده‌ایم که اگر مرحله پیش‌ثبت‌نام نبود شاید آقای علی لاریجانی در دقیقه ۹۰ ثبت‌نام می‌کرد، اما الان این احتمال صفر شده است...

من این موضوع را نه تنها در مورد آقای علی لاریجانی بلکه در مورد خیلی‌ها شنیده‌ام. اما اجازه بدهید اسم نبرم چون سلیقه من نیست. اگر ثبت‌نام زود‌هنگام نبود افراد کارآمد و فرهیخته بسیاری در انتخابات مجلس شرکت می‌کردند. طراحی ثبت‌نام زودهنگام، برای کنار زدن این افراد بود. این قانون باعث عدم ثبت‌نام یک نفر یا ۱۰ نفر مانند آقای علی لاریجانی نشده -البته من نمی‌دانستم آقای لاریجانی می‌خواهند وارد عرصه انتخابات شوند یا خیر و وارد این موضوع نمی‌شوم- منظورم این است که با قانون ثبت‌نام زودهنگام نه تنها افراد خاص و نخبگان ویژه ثبت‌نام نمی‌کنند، بلکه در کل کشور و در همه حوزه‌ها قشر وسیعی از فرهیختگان و نخبگان جامعه از گردونه رقابت و فرصت خدمت بیرون می‌روند، بنابراین صرفا افراد شاخص نیستند که با این قانون ثبت‌نام نخواهند کرد و در هر حوزه این شرایط وجود دارد. به همین دلیل درخواست و خواهش من این است که افرادی که می‌توانند ثبت‌نام کنند.

ظاهرا در جریان اعتدالی همه استدلال شما را ندارند و برخی معتقدند با توجه به قرائن و شواهد حتی در مرحله پیش‌ثبت‌نام هم نباید ثبت‌نام کرد و در ماه‌های آتی حذف‌های زیادی انجام خواهد شد. این جریانات به چه چهره‌هایی در جریان اصلاح‌طلب و اعتدالی منتسب می‌شوند؟

من مخالف اصلاحیه قانون انتخابات مجلس بودم و بیش از ۴۰پیشنهاد در مورد این طرح داشتم و مطرح کردم. با پیشنهادهایی که ارائه کردم خیلی جاهای بدتر از مرحله پیش‌ثبت‌نام را توانستم حذف کنم مانند ماده ۲۸ که ۱۲ عنوان لازم برای ثبت‌نام را به ۴۰ عنوان تغییر داده بودند. اما آن چیزی که قانون می‌شود باید تمکین کنیم. اگر می‌خواهیم کار کنیم باید مطابق قانون جلو برویم و راهی جز این نیست. اما اگر بخواهیم کل بازی را بر هم بزنیم که آن داستان دیگری است. البته تاکید می‌کنم من موافق ثبت‌نام زودهنگام نبودم، اما چون مجلس، جایگاه نماینده و جایگاه مجلس را می‌شناسم، می‌گویم که اگر افراد توانمند بتوانند به مجلس بیایند خیلی کارها را می‌توان اصلاح کرد و راه آن از مجلس می‌گذرد.

امیدواری نسبت به دستگاه‌های نظارتی در جای خود بسیار حائزاهمیت است و می‌تواند امید اجتماعی ایجاد کند. اما آیا نشانه‌هایی می‌بینید که دستگاه‌های نظارتی زمینه را برای مشارکت حداکثری از طریق تایید حداکثری نامزدها فراهم کنند؟

من صادقانه صحبت می‌کنم، نه سیاسی. در این حوزه هم تاکنون به غیر از تاکید رهبری برای انتخابات مشارکتی و رقابتی ما هیچ علامتی از مجریان و ناظران برای ترغیب و تشویق به یک انتخابات رقابتی و مشارکتی ندیده‌ایم. اما این دلیل نمی‌شود که منِ نوعی ثبت‌نام نکنم. از سوی دیگر شاید هنوز آنها اظهارنظری نکردند چون لزومی ندیده‌اند و بعد از ثبت‌نام وارد عمل می‌شوند. البته علامتی هم ندیده‌ام که بگویم این علامت مثبت است. اما این موضوع را رقابت جناحی می‌دانم نه تصمیم نظام. اگر می‌گوییم قانون انتخابات مجلس را این‌گونه اصلاح می‌کنند، فضا را به این شکل می‌بندند و صداوسیما به این نحو کار می‌کند و... اینها رقابت جناحی و سیاسی است.

رقابت جناحی و سیاسی میان چه کسانی؟

میان جناحی که در اقلیت است، اما با انتخابات حداقلی و یک‌سومی ریاست‌جمهوری و ۴۲ درصدی مجلس حاکم شده‌اند. به هر حال این طیف مزه مشارکت پایین را چشیده و از این موضوع خوشش می‌آید. چون پیروزی کم هزینه، کم ریسک و کم دردسر است. بنابراین طبیعی است که بدشان نمی‌آید مشارکت از این هم پایین‌تر باشد. چون پیروزی‌شان کاملا تضمین می‌شود و به زحمت هم نمی‌افتند، بنابراین طبیعی است که می‌خواهند قانون و روش‌ها را تغییر دهند و تا جایی که می‌توانند نفوذ کنند و انتخابات حداقلی را پیگیری کنند. این موضوع را یک کار جناحی می‌دانم به همین دلیل می‌گویم کسانی‌که در مقابل اقلیتی که الان در حاکمیت حضور دارند و در داخل جام خالص‌سازی جا گرفته‌اند؛ سایرین باید حضور پر رنگ و بیشتری داشته باشند. زمانی‌که رقابت جناحی است ما هم باید تا جایی که فرصت برای رقابت جوانمردانه است، حضور پیدا کنیم.

مجادله آقای قالیباف و جبهه پایداری بر سر مشارکت ۴۲درصد و پایین‌تر از آن است؟

این دو جریان را به‌راحتی از هم جدا نکنید. چون فعلا در طرف مقابل حرکتی برای انتخابات نیست؛ اینها در میان خودشان به جنگ‌های زرگری دست می‌زنند. اگر تحرکی در جناح مقابل صورت بگیرد اینها باز‌هم با هم متحد می‌شوند چون مشترکات زیادی دارند. اینها با هم انتخابات حداقلی را رقم زدند و با هم سیاست‌های بعدی را پیگیری می‌کنند. به دلیل خیلی خالص شدن، یکسری اختلافات ظاهری ایجاد می‌شود. یکی از دردسرهای خلوص هم این است که دوباره در میان خودشان دست به خلوص می‌زنند، البته تا جایی که تنها باشند؛ اما اگر در جناح مقابل حرکتی صورت بگیرد اینها کماکان باهم متحد هستند. در حال حاضر نیز در استان‌ها کار انتخاباتی را جبهه متحد پیش می‌برد.

در ماه‌های اخیر آقای توانگر گفته بود پایداری با یکسری اقدامات از جمله لایحه عفاف و حجاب و صیانت می‌خواهد مشارکت حداقلی شود تا آقای قالیباف به مجلس راه نیابد.

پایداری‌ها در مجلس حدود ۳۰ نفر هستند و ۳۰ رای چه تاثیری در تصمیم‌گیری‌های مجلس دارد؟ مجلس یازدهم یکسری کارهای پرهزینه مانند اصل ۸۵‌ها، حجاب و لغو تحریم را انجام داده و می‌خواهد این اقدامات را بر گردن جبهه پایداری بیندازد، اما من می‌گویم جبهه پایداری حدود ۳۰ نفر هستند و هر آنچه در مجلس بخواهد به تصویب برسد، بسته به اینکه چه تعداد نماینده در آن جلسه حضور داشته باشند، حداقل به بیش از ۱۲۰ رای نیاز دارد. فرض بر اینکه تمام ۳۰ نماینده عضو جبهه پایداری حضور داشته باشند هم نمی‌توانند به‌تنهایی یک طرح یا لایحه را به تصویب برسانند، بنابراین اینها می‌خواهند هزینه‌ها را صرفا بر گردن جبهه پایداری بیندازند اما آنها شریک هستند و باید پاسخگو هم باشند.

untitled