به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی در ادامه این مطلب آمده است: اتفاق جدید به چالش کشیدن آشکار سیطره آمریکا بر جهان یا منطقه نیست چرا که این قدرت نوظهور چین است و نه اتحاد جماهیر شوروی سابق یا آلمان نازی. چین ممکن است دست به برخورد بزند همان‌طور که بارها با غرب روبه‌رو شده است؛ اما روش این کشور به آرامش نزدیک‌‌‌تر است. همچنین اینکه آمریکا نیز از بحران‌های سیاسی داخلی رنج می‌‌‌برد و چین نیز هنوز آمریکا را پشت سر نگذاشته است. از این رو دقیق‌‌‌تر این است که از رخنه کردن و گسترش عرصه‌‌‌های نفوذ بدون رسیدن به درگیری مستقیم صحبت کنیم چرا که این امر همچنان نابودی ویرانگری را در پی دارد. در پرتو این سیاست می‌توانیم نقش و تحرکات چین در راستای مخالفت با آمریکا و حمایتش از روسیه و مخالفتش با شکست این کشور در جنگ اوکراین را متوجه شویم.

اقتصاد چین بزرگ می‌شود و بر ثروتش افزوده می‌شود و به این ترتیب طبیعی بلکه بدیهی است که آن را به افزایش نفوذ و حضور در عرصه جهانی تبدیل کند.چه بسا مبالغه نکرده باشیم اگر بگوییم این کار نوعی شورش علیه نقش آمریکا یا علیه چارچوب سنتی است که بر روابط عربستان و آمریکا حاکم بود. به این ترتیب که آمریکا فراهم کردن امنیت عربستان را در مقابل نفت ارزان برعهده گرفته بود. شواهد نشان می‌دهد عربستان دیگر کشور خود را تنها یک کشور منطقه‌‌‌ای بزرگ نمی‌‌‌بیند بلکه آن را یک ابرقدرت منطقه‌‌‌ای می‌‌‌بیند. عربستان دیگر آن اعتماد کورکورانه به آمریکا را ندارد؛ زیرا به اندازه کافی به بلوغ رسیده است تا درس‌های تاریخ را متوجه شود. شاید مهم‌ترین آنها این باشد که حمایت آمریکا به تنهایی کافی نیست و از نظر تاریخی و جغرافیایی الگوی سرنگونی شاه ایران دور نیست.

چه‌بسا برای این کشور ثابت شده درگیری با ایران در مناطق پراکنده و در راس آنها یمن هیچ دستاوردی برایش نداشته بلکه باعث فرسایش منابع این کشور شده و خطر موجودیتی مانند حمله به تاسیسات نفتی‌‌‌اش در سال ۲۰۰۹ را به دنبال داشته است. به‌ویژه اینکه توازن قدرت نظامی به نفع این کشور نیست و به‌ویژه در پرتو آنچه از توانمندی نظامی ایران به واسطه استفاده روسیه از پهپادهایش آشکار می‌شود.بنابراین این توافق نوید توقف این درگیری‌‌‌های پرهزینه و مرگبار و لحظه‌‌‌ای برای نفس کشیدن و خرید زمان به‌ویژه در یمن را می‌دهد. چه بسا دو طرف به این باور رسیده‌‌‌اند که این بازی مجموع صفر به شکل کنونی آن هیچ برنده‌‌‌ای ندارد. احتمالا این دیدگاه با تغییر شرایط یا احساس برتری هر کدام از طرف‌‌‌ها بر دیگری تغییر کند. من (نویسنده) این مساله را در آینده نزدیک نمی‌‌‌بینم. این امر به این معنا نیست که هیچ‌کدام به دنبال تضعیف طرف دیگر نخواهد بود.